موضوع: "در مکتب امام"

انقلاب را به دنیا صادر نکردیم

 

کلام امام


بالاترین چیزی که می‌تواند این انقلاب را در اینجا به ثمر برساند و به خارج صادر کند، تبلیغات است!

(امام خمینی )

مکتب امام

 

حقوق بشر

در ایام انتخابات حوزه را رها کرده و تبلیغ کنید

 

امام خمینی: در ایام انتخابات حوزه را رها کرده و تبلیغ کنید…

در اين ايام، كه اعلان می‌كنند مسأله انتخاب ریيس جمهور(را)، آن اشخاصى كه در حوزه ها هستند، بايد دست از كارها بردارند و راه بيفتند توى شهرها و دهات و روستاها و آن جاهاى دور افتاده و كمک كنند.

و اگر نكنند، فردا مسؤول ‏اند پيش خدا و اگر مسامحه كنند، فردا مسؤول‏ اند پيش خدا. مردم را دعوت كنند به دخالت در امور، به انتخاب يك ریيس جمهور صحيح… اگر شما نكنيد، آنهايى كه بر ضد شما هستند، می‏كنند اين كار را؛ تبليغ می‏كنند آنجاها. شماها مبلغ اسلام هستيد.

منبع صحیفه نور،جلد 15،صفحه59

چرایی و چگونگی انتشار کتاب موهن سلمان رشدی


تبعات ابراز علنی ارتداد در جامعه اسلامی
از لحاظ فقهی، حضرت امام خمینی(ره) براین عقیده اند که اگر شخص مسلمانی به اصول اسلام (توحید و نبوت) اعتقاد و تصدیق اجمالی داشته باشد،ولی به دلیل دچار شدن به برخی شبهات یکی از ضروریات دین را انکار نماید ـ مثلاً چنین پندارد که نماز و حج تنها در صدر اسلام واجب بود و هم اکنون بر مسلمانان واجب نیست ـ چنین شخصی در عرف متشرعه با انکار ضروری دین،مرتد به شمار نمی رود.ایشان برای این نظریه چنین استدلال نموده اند که روایات متعددی بر این مسأله دلالت دارند که اسلام عبارت است از صرف اظهار شهادتین و در موضوع مورد بحث ما نیز فرض بر این است که شخص منکر، از آنجا که بر اثر عروض شبهه و نه از روی عناد ضروری دین را انکار نموده است،منکر شهادتین؛ یعنی توحید و نبوت نیست. بعضی از مخالفین این دیدگاه، در توجیه این دسته از روایات می گویند این روایات که برای مسلمان شدن اظهار شهادتین را کافی دانسته،مربوط به کسانی است که پیش از این مسلمان نبوده و قصد تشرّف به اسلام را دارند.به عبارت دیگر،این روایات مربوط به شرایط «مسلمان شدن » است نه «مسلمان ماندن». نظر فقهی حضرت امام خمینی (ره) در پاسخ به این مسئله این گونه است:«نه تنها برای این ادعا شاهدی وجود ندارد بلکه در خود این روایات شواهدی برخلاف این ادعا وجود دارد.»۱ «از روح حاکم بر قوانین ارتداد در فقه اسلام چنین استنباط می شود که جرم انگاری ارتداد به عنوان ذاتی نیست، بلکه به دلیل برخورد با نظم عمومی جامعۀ اسلامی و اخلاق عمومی چنین حکمی تشریع گردیده است.»۲ طرح شبهه علمی و ابراز تردید و نقادی مبانی و ضروریات دینی که ناشی از شبهه باشد موجب ارتداد نیست،مگر آنکه با انگیزه ایجاد اختلال درنظام اسلامی و وارد نمودن ضربه بر ساختار«جامعۀ دینی» باشد. همان‌گونه که در کشورهای غربی، آزادی بیان در صورت صدمه زدن به ساختار«جامعه» مورد قبول نیست. آزادی بیان حتی به مفهوم غربی آن نیز مطلق نیست و استثنائاتی دارد و در اسناد بین المللی مربوط به حقوق بشر هم محدودیت هایی برای آزادی بیان وجود دارد .ارتداد از دیدگاه اسلامی شرایط تحقق دقیق و دشواری دارد که به راحتی امکان پذیر نیست و حکم به ارتداد و اجرای آن حتی در موارد توهین به مقدسات باید تحت نظارت حکومت اسلامی باشد. بنا بر این در قضیۀ توهین سلمان رشدی به پیامبرگرامی اسلام (ص) نیز حضرت امام خمینی(ره) به عنوان مجتهد مسلم و حاکم اسلامی، پس از بررسی ماجرا از نظر حکم و موضوع به صورت خاص، دستور اجرای عمومی حکم را صادر نمودند.از دیدگاه اسلام، ارتداد یک مجازات است. مجازات ارتداد بدین جهت نیست که شخص را مجبور به داشتن اعتقادی نماید و یا اعتقادی را از شخص مرتد سلب نماید. اساساً کسی را نمی توان برای صرف داشتن عقیده‌ای غیردینی مرتد دانست، بلکه ارتداد تنها به دلیل ابراز یک اعتقاد قلبی است که برای جامعۀ دینی مضر است و با نظم و اخلاق عمومی منافات دارد و چه بسا برای تخریب سرمایه های معنوی جامعه، شخص مرتد مطالبی را بیان می کند.از طرف دیگر همانگونه که اجرای سایر حدود ـ مانند حد سرقت و سایر مجازاتهای اسلامی و یا مجازات هایی که در قوانین موضوعۀ کشورها وجود دارد ـ هیچ گونه منافاتی با آزادی تفکر و عقیده ندارد، بلکه با آزادی ابراز و اظهار بیان و عقیده منافات دارد و در سایر نظام های حقوقی دنیا نیز ابراز و اظهار هرعقیده ای مطلقاً آزاد نیست، بلکه برای آزادی بیان محدودیت هایی را مقرر نموده اند. از این رو، به جرأت می توان ادعا کرد که هیچ کشوری در دنیا آزادی بیان را به صورت مطلق نپذیرفته، بلکه هر کشوری به تناسب نوع ایدئولوژی و میزان پایبندی به اصول اخلاقی، محدودیت هایی را مشخص کرده است.۳
نکته قابل تأمّل در نظرات امام خمینی(ره) و بسیاری دیگر از فقها این است که در تعریف ارتداد برخی از مصادیق اهانت به مقدسات را ذکر نموده‌اند، به گونه ای که این پرسش مهم مطرح می شود که رابطه ارتداد و توهین به مقدسات چیست؟ بسیاری از فقها، اهانت به سایر انبیای الهی(ع) را نیز مانند توهین به پیامبر گرامی اسلام (ص) مستحق مجازات دانسته‌اند. به اعتقاد ایشان اهانت به دیگر پیامبران الهی بدین جهت ممنوع است که لزوم احترام به انبیای الهی و گرامی داشت آنان از ضروریات اسلام است و برهمین اساس، دشنام به آنان موجب ارتداد خواهد بود. به نظر می‌رسد لازمۀ این تعلیل منطقی درکلام فقها آن است که توهین به مقدسات سایر ادیان الهی که از مقدسات اسلام قلمداد می شود نیز ممنوع باشد.۴

به عنوان نمونه براساس دلالت صریح قرآن کریم حضرت مریم (ع) از بانوان پاک دامن عصرخویش بود که به دلیل برخی اتهامات ناروا، قرآن بر پاکدامنی ایشان تأکید ورزیده و ایشان را به عنوان بانوی نمونه معرفی کرده است.۵

حال اگر کسی نسبت به این بانوی گرامی اتهام بی عفتی روا دارد مرتکب به توهین به مقدسات اسلام گردیده است و مانند اهانت به مادر گرامی پیامبراسلام(ص) و یا دختر گرامی ایشان مستحق مجازات خواهد بود. اهانت به انجیل و تورات واقعی نیز حرمت دارد چرا که از دیدگاه قرآن این دو کتاب ـ آنگاه که دستخوش تحریف نشده بودند ـ مانند قرآن کریم نورانیت داشته و از قداست برخوردار بوده اند.۶

مصطفی میرزایی

ـــــــــــــــــــــــــــــ
۱ - هاشمی، سید حسن، (1384)، ارتداد و آزادی، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، صص 98-99.
۲ - پیشین، ص13.
۳ - پیشین، صص 138 و 139
۴ - درمادۀ 513 قانون مجازات اسلامی ایران (تعزیرات) مصوب سال 1375، به تبعیت از حقوق اسلام، توهین به هر یک از انبیای الهی ممنوع و جرم اعلام شده است.
۵ - سوره مریم آیه 27، سوره مومنون آیه50، سوره تحریم آیات 11 و 12.
۶ - سوره مائده آیه 46.

مکتب امام