موضوعات: "سیاست" یا "حواشی انتخابات ریاست جمهوری 96"
سالگرد «زن، زندگی، آزادی» چگونه منزویترین روز اپوزیسیون شد؟
یکشنبه 02/06/26
دیروز ایران در سالگرد جریان ضدامنیتی و فرهنگی «زن، زندگی، آزادی» سه تصویر مردمی بزرگ داشت :
تصویر اول میلیونها ایرانی بودند که وارد مشهد شدند، نه کسی برای آنها فراخوان زده بود و نه ماهها برنامه، خبر و گزارش و فیلم تبلیغاتی و عملیات روانی برای آمدنشان طی یک سال تدارک دیده شده بود. برای این میلیون ها ایرانی اساسا بحث تجمع و اعتراض در سالگرد جریان «زن، زندگی، آزادی» نه تنها معنا نداشت بلکه کاملا ضد آن بودند.
تصویر دوم تعدادی دیگر از مردم بودند که از فرصت تعطیلات استفاده کرده و برای استراحت به مسافرتهای تفریحی و سیاحتی رفتند. این جماعت نیز در صحنه عمل توجهی به فراخوانها نداشتند و برایشان اهمیتی چندانی نداشت که خارج از کشور چه درخواستی از آنها دارد.
تصویر سوم شامل اکثریت همه مردم ایران میشود که دیروز برای اعتراض به خیابان نیامدند و بیش از 99 درصد مردم مشغول کارهای روزمره و یا حداقل غیر از تجمع و اعتراض بودند. این عدم حضور اعتراضی بزرگترین تصویر مردمی دیروز ایران زمین بود. تصویر بزرگی که شامل اکثریت مطلق جامعه ایران میشود و با آشوب، اغتشاش، ناامنی و اقدامات ضدامنیتی عدم همراهی عملی داشتند.
بنابراین با وجود این سه تصویر بزرگ، تمام جریان «زن، زندگی آزادی« و به خصوص لیدرهای داخلی و خارجی آن چه تصویری خلق کردند و در کجای تصویر مردمی ایران بودند؟! جواب دقیق این است که در خلق کوچکترین تصویر مردمی ناکام ماندند. اساسا تمام اپوزیسیون حتی با تابلو جدید دروغین «زن، زندگی، آزادی» در خلق تصویر مردمی ناتوان هستند و به خصوص در مواقعی که نقاب بزک کرده آنها به زمین می افتد.
اقلیتترین وضعیت ممکن را در جامعه ایرانی پیدا میکنند.میتوان گفت اپوزیسیون در سالهای اخیر بیش از آنکه تصویر مردمی داشته باشد، تصویر مجازی و رسانهای داشته است. بماند که جریان ضدامنیتی و ضدفرهنگی، «زن، زندگی،آزادی» بیش از نود درصد آن مجازی بود و ما به ازای حقیقی نداشت، هرچند اندک زمانی توانسته بود بخش اندکی از جامعه را تحت تاثیر قرار بدهد.
اما سوال اساسی و مهم این است که چرا ضدانقلاب و بیست سرویس اطلاعاتی که جریان «زن، زندگی، آزادی» را پشتیبانی میکردند در اولین سالگرد این اغتشاشات حتی در خلق تصویر مجازی نیز ناکام ماندند؟!
برای دادن پاسخ بهتر به این سوال باید یک مقدمه کوچک را دانست و آن اینکه خلق تصویر مجازی و رسانهای عمدتا و عموما با جمعیت واقعی مردمی شکل نمیگیرد. همین که چند چهره یا سلبریتی را بتوانند به صحنه بیاورند میتوانند القا کنند که اکثریت جامعه طرف آنها ایستاده است! همین که چند نفر محدود شعاری بنویسند یا خلق رویدادی ضدامنیتی و فرهنگی بکنند یا حتی تیترهای درشت از رسانه های خارجی بازنشر بدهند، می توانند تصویر دلخواهی به ظن خود شکل بدهند.
همین که به دروغ یک قصه قهرمانانه یا مظلومانه از یک کشته شده که ولو در عالم واقع یک جنایتکار جانی باشد رابه دروغ روایت کنند، می توانند مدعی باشند که تصویر مطلوب مجازی و رسانهای خلق کردهاند و سپس با القاء و تحمیل همین این روایت دروغ به افکار عمومی، موفق میشوند که در بخشی از جامعه واکنش دلخواه خود را شکل بدهند. خلاصه آنکه کافیست تمام انگارههای مجازی و رسانهای که در طول یکسال گذشته از جریان «زن، زندگی، آزادی» در ذهن و قلبتان شکل گرفته را مرور کنید و با تصویری که کل ایران دیروز شکل داد مقایسه کنید. قطعا میان تصویر رسانهای و مجازی که در ذهن و قلبتان شکل گرفته تا واقعیت صحنه دیروز ایران همینقدر فاصله حقیقی وجود دارد.
حالا میتوان جواب دقیقتر به سوال مطرح شده داد؛ واقعیت این است که نهادهای امنیتی، سیاسی و تا حدی نهادهای فرهنگی و اجتماعی کشور در یکسال گذشته بسیاری از منافذی که کمک به خلق تصویر مجازی و رسانهای دروغین میکرد را هم مسدود کردند.
دستگیری صدها تروریست، کشف هزاران اسلحه و ده ها بمب، شناسایی و انهدام گروه های سازماندهی شده برای ایجاد اغتشاش و خرابکاری، وقفه در ارتباط بسیاری از سرویسها با لیدرها و سلبریتیها، فوریت بخشی بیشتر به پاسخگویی بهتر شبهات مطرح شده در افکار عمومی و دهها ناگفته دیگر تنها بخشی از عملکرد مجموع نهادهای مهم کشور در ناتوان کردن جریان «زن، زندگی، آزادی» است که همه ضدانقلاب و برخی دولت های مهم غربی و به خصوص رژیم صهیونیستی تمام توان خود را برای زنده نگه داشتن آن به صحنه آورده بودند، بود. بماند که خودافشاگری ضدانقلاب در رو کردن ماهیت ضددینی، ضد فرهنگی و ضد وطنپرستی خودش آنقدر گسترده و عیان شد که بیش از همه چیز به افکار عمومی داخل کشور برای تصمیمگیری درباره این جریان متوهم کمک کرد.
اهم موارد منتشر شده در رسانههای معاند به مناسبت سالگرد مهسا امینی
یکشنبه 02/06/26
بیبیسی فارسی
🔹 تلاش برای تهییج افکار عمومی برای حضور در تجمعات خیابانی و بازتاب خبری سردادن شعارهای شبانه در برخی شهرها، برخورد و درگیری با ماموران و…
🔸 حاشیه سازی با انتشار شایعههایی پیرامون دستگیری پدر مهسا امینی و نیز تلاش برای القای نقش داشتن حکومت در تیراندازی به پدر مهسا و ایجاد شک و تردید در بحث خنثی سازی طرح ترور وی
🔹 پوشش خبری بازداشتها از جمله بازداشت هانیه توسلی
🔸 تلاش برای القای جهانی بودن اعتراضات و وجود تجمعات خیابانی در کشورهای دیگر در حمایت از جنبش زن، زندگی، آزادی
🔹 القای هراس مسئولان از وقوع اعتراضات در سالگرد مهسا امینی و تشدید مقررات امنیتی توسط نظام
ایران اینترنشنال
🔹 تلاش برای القای جهانی بودن اعتراضات و وجود تجمعات خیابانی در کشورهای دیگر در حمایت از جنبش زن، زندگی، آزادی
🔸 تلاش برای تهییج افکار عمومی برای حضور در تجمعات خیابانی و بازتاب خبری سردادن شعارهای شبانه در برخی شهرها، پخش آهنگ مهدی یراحی، برخورد و درگیری با ماموران و…
🔹 پوشش خبری بازداشتها از جمله بازداشت هانیه توسلی
🔸 حاشیهسازی با انتشار شایعههایی پیرامون دستگیری خانواده های کشته شدگان اعتراضات 1401
🔹 القای هراس مسئولان از وقوع اعتراضات در سالگرد مهسا امینی و تشدید مقررات امنیتی توسط نظام
🔸 استفاده ابزاری از احساسات و اعتقادات مردم با مانور بر اخبار پخش شله زرد نذری در سالگرد مهسا امینی و دیگر کشته شدگان اعتراضات
منوتو
🔹 تلاش برای تهییج افکار عمومی برای حضور در تجمعات خیابانی و مانور بر شعارهای شبانه در برخی شهرها
🔸 القای هراس مسئولان از وقوع اعتراضات در سالگرد مهسا امینی و تشدید مقررات امنیتی توسط نظام
🔹 استفاده ابزاری از احساسات و اعتقادات مردم با مانور بر اخبار پخش شله زرد نذری در سالگرد مهسا امینی و دیگر کشته شدگان اعتراضات
🔸 تلاش برای القای جهانی بودن اعتراضات و وجود تجمعات خیابانی در کشورهای دیگر در حمایت از جنبش زن، زندگی، آزادی
🔹 پوشش خبری بازداشتها از جمله بازداشت هانیه توسلی
🔸 حاشیهسازی با انتشار شایعههایی پیرامون دستگیری خانواده های کشته شدگان اعتراضات 1401
🔹 تلاش برای مظلومنمایی و بازی با احساسات مخاطب با انتشار تصاویری از مهسا امینی
رادیو فردا
🔹 تلاش برای القای جهانی بودن اعتراضات و وجود تجمعات خیابانی در کشورهای دیگر در حمایت از جنبش زن، زندگی، آزادی
🔸 تهییج افکار عمومی برای حضور در تجمعات خیابانی و بازتاب خبری سردادن شعارهای شبانه در برخی شهرها، برخورد و درگیری با ماموران و…
🔹 پوشش خبری بازداشتها از جمله بازداشت هانیه توسلی
🔸 القای ترسیدن حکومت از وقوع اعتراضات در سالگرد مهسا امینی و تشدید مقررات امنیتی توسط نظام
🔹 حاشیه سازی با انتشار شایعههایی پیرامون بازداشت خانواده های کشته شدگان اعتراضات 1401
🔸 تلاش برای مظلوم نمایی و بازی با احساسات مخاطب با انتشار تصاویری از مهسا امینی
صدای آمریکا
🔹 تلاش برای القای جهانی بودن اعتراضات و وجود تجمعات خیابانی در کشورهای دیگر در حمایت از جنبش زن، زندگی، آزادی
🔸 تهییج افکار عمومی برای حضور در تجمعات خیابانی و بازتاب خبری سردادن شعارهای شبانه در برخی شهرها، برخورد و درگیری با ماموران و…
🔹 القای ترسیدن حکومت از وقوع اعتراضات در سالگرد مهسا امینی و تشدید مقررات امنیتی توسط نظام
🔸 حاشیه سازی با انتشار شایعههایی پیرامون بازداشت خانواده های کشته شدگان اعتراضات 1401
🔹 تلاش برای مظلوم نمایی و بازی با احساسات مخاطب با انتشار تصاویری از مهسا امینیر
اهم محورهای اندیشکدهها و رسانههای انگلیسی زبان پیرامون سال مرگ مهسا امینی
۱) توصیه به دولتهای غربی برای قطع روابط دیپلماتیک با ایران در جهت حمایت از حقوق زنان و خیزش مردم ایران
۲) محتمل دانستن انقلاب در ایران به واسطهی خواست قوی مردم برای تغییر نظام سیاسی
۳) تاکید بر این گزاره که «مبارزه مردمی علیه نظام از سالها پیش از مرگ امینی آغاز شده و این روند برگشت ناپذیر است»
۴) برشمردن پیش نیازهایی برای وقوع انقلاب در ایران، از جمله، تقویت فعالان مدنی و کمک به ایجاد یک رهبری نوظهور که حمایت مردمی را برانگیزد
۵) طرح ادعای بازداشت پدر مهسا امینی و فشارهای روانی به خانواده امینی
۶) طرح ادعای توسل نظام به سرکوب بیشتر در نتیجه اعتراضات پس از مرگ امینی
۷) پوشش رسانهای گسترده تحریمهای جدید اعمال شده از سوی دولتهای غربی علیه ایران همزمان با سالمرگ مهسا امینی
۸) تشویق زنان و جوانان به ایستادگی و پایداری در فرایند تدریجی تضعیف نظام و تاکید بر حمایت دولتهای غربی از ایستادگی آنها
۹) بازتاب ابراز نگرانی گروههای حقوق بشری از فضای هراس و تمهیدات شدید امنیتی در ایران
دولت در سایه
چهارشنبه 02/06/22
در حال حاضر در نظامهای پارلمانی انگلیس و برخی کشورهای دیگر جهان، احزاب مخالف با تشکیل یک به اصطلاح “دولت سایه” وزرا و مسئولان دولت احتمالی خود را منصوب میکنند. معمولا اعضای کابینه دولت در سایه ضمن زیر نظر قرار دادن عملکرد دولت حزب حاکم، خود را به عنوان یک نیروی سیاسی آماده برای به دست گرفتن قدرت نیز مطرح میسازند.
دولت سایه در اصطلاح سیاسی نوعی هیات دولت روی کار نیامده است که در انتظار برای در دست گرفتن کنترل دولت در واکنش به یک حادثه قرار دارد. در دهههای اخیر در نظامهای پارلمانی چند کشور جهان اغلب حزبی که بعد از برگزاری انتخابات سراسری در جایگاه دوم قرار میگیرد به عنوان بزرگترین حزب مخالف مطرح شده و خود را “دولت سایه” مینامد.
معترضان خواستار برکناری بشار اسد شدند
سه شنبه 02/05/31
افزایش قیمت بنزین خشم سوریها را شعلهور کرد؛ معترضان خواستار برکناری بشار اسد شدند .
برگزاری تظاهرات، اقدامی کمسابقه از زمان آغاز جنگهای داخلی در سوریه محسوب میشود و این بار معترضان بهویژه پس از آن به خیابانها آمدند که دولت یارانه سوخت را لغو کرد.
بر اساس گزارش سازمان ملل متحد، یارانه سوخت در حالی هفته گذشته لغو شده که بیش از ۹۰ درصد جمعیت این منطقه زیر خط فقر زندگی میکنند.
یک فعال اهل «سویدا» که نخواست نامش فاش شود، به خبرگزاری فرانسه میگوید: «مردم سوریه در حال خفه شدن هستند. تنها امید من این است که این اعتراضات گسترش یابد و صدای ما شنیده شود.»
رسانه محلی این منطقه که «سویدا۲۴» نام دارد نیز ویدئوهایی را منتشر کرده که در آن صدها معترض در مرکز شهر سویدا دیده میشوند که شعارهایی علیه رژیم از جمله «آزادی» و «مرگ بر بشار اسد» سر میدهند.
این تظاهرات یک روز پس از برگزاری اعتصاب عمومی در استان «سویدا» برگزارشد؛ این استان محل سکونت اقلیت «دُروز» سوریه است که تا حد زیادی از در پی درگیریهای خونین این کشور منزوی شده است.
چه کسی دنیا را اداره میکند؟
شنبه 02/04/10
ابرقدرت بعدی کسی نیست که شما تصور میکنید.
چه کسی دنیا را اداره میکند؟
قبلاً جواب دادن به این سؤال آسان بود. اگر بیش از 45 سال سن دارید، در دنیایی بزرگ شدهاید که تحت سلطه دو ابرقدرت بود. ایالات متحده و متحدانش قوانین را در یک طرف دیوار برلین تعیین کردند، در حالی که اتحاد جماهیر شوروی از طرف دیگر آن را هدف قرار داد. تقریباً هر کشور دیگری مجبور بود سیستم های سیاسی، اقتصادی و امنیتی خود را با یک طرف یا طرف دیگر هماهنگ کند. آن دنیای دوقطبی بود.
سپس، در سال 1991، اتحاد جماهیر شوروی فرو پاشید و ایالات متحده به عنوان تنها ابرقدرت جهان باقی ماند. ایالات متحده هم از طریق نقش مسلط خود در سازمان های بینالمللی و هم با اعمال قدرت خام ، نتایج را دیکته کرد. این دنیای تک قطبی بود.
حدود 15 سال پیش، جهان دوباره تغییر کرد و پیچیدهتر شد. ایالات متحده کمتر علاقمند بود که افسر پلیس جهان، معمار تجارت جهانی و حتی تشویقکننده ارزش های جهانی باشد. کشورهای دیگر که قدرتمندتر میشدند، به طور فزایندهای میتوانستند قوانینی را که دوست نداشتند نادیده بگیرند و گهگاه برخی را خودشان وضع کنند. این یک دنیای است: جهانی غیرقطبی بدون رهبران جهانی.
سه اتفاق کلیدی افتاد که باعث این رکود ژئوپلیتیکی شد، زمانی که معماری جهانی دیگر با توازن قدرت زیربنایی همخوانی نداشت.
اولا، روسیه وارد نظم بین المللی تحت رهبری غرب نشد. روسیه که در این شرایط یک قدرت بزرگ سابق است، به شدت عصبانی شده و غرب را دشمن اصلی خود در صحنه جهانی میبیند. چه بیشتر مقصر این امر متوجه آمریکا و متحدانش باشد یا روسیه، واقعیت این است که ما اکنون در این نقطه هستیم.
دوم، چین به نهادهای تحت رهبری ایالات متحده وارد شد ، اما با این فرض که چینیها هر چه یکپارچهتر، ثروتمندتر و قدرتمندتر شوند، آمریکاییتر خواهند شد یعنی یک دموکراسی با بازار آزاد که مایل به تبدیل شدن به یک سهامدار مسئول به رهبری ایالات متحده. همانطور که معلوم است، آنها هنوز چینی هستند و ایالات متحده آماده پذیرش آن نیست.
و سوم، ایالات متحده و متحدانش ده ها میلیون شهروند خود را که احساس میکردند از جهانی شدن عقب مانده بودند، نادیده گرفتند. نارضایتیهای آنها بیشتر به دلیل افزایش نابرابری درآمد و دستمزد، تغییر جمعیتشناسی و سیاستهای هویتی و دوقطبی شدن، تقویت شد. پس از دههها بیتوجهی خوشخیم، اکثر این شهروندان اساساً نسبت به دولتهای خود و خود دموکراسی بیاعتماد شدهاند و به نوبه خود باعث میشوند که رهبران آنها توانایی یا تمایل کمتری برای رهبری داشته باشند.
ابرقدرت بعدی کسی نیست که شما تصور میکنید.
همه بحرانهای ژئوپلیتیکی که هر روز در تیتر اخبار می بینید جنگ در اوکراین، رویارویی بر سر تایوان، تنشهای هستهای با ایران و کره شمالی حدود 90 درصد آن ها به طور مستقیم یا غیرمستقیم به دلیل رکود ژئوپلیتیکی ناشی از این سه موضوع است. به عبارت دیگر، بحران ها مربوط به رهبران فردی نیست. آنها ویژگی ساختاری چشمانداز کنونی ژئوپلیتیک ما هستند. با این حال، خوب یا بد، رکودهای ژئوپلیتیکی برای همیشه دوام نمیآورند. و نظم جهانی آینده چیزی است بسیار بسیار متفاوت با آنچه که ما به آن عادت کردهایم.
چرا در دنیای تک قطبی یا دوقطبی یا چندقطبی زندگی نمیکنیم؟
ما دیگر در دنیای تکقطبی یا دوقطبی یا چندقطبی زندگی نمیکنیم. چرا؟ زیرا ما دیگر ابرقدرتهای چندبعدی نداریم مانند کشورهایی که در هر حوزهای قدرت جهانی را اعمال میکنند. درست است، ایالات متحده و چین امروز ابرقدرت نیستند حداقل نه به روشی که ما همیشه از این اصطلاح استفاده می کنیم. و اینکه ابرقدرت به معنای نظم جهانی واحد نیست. در عوض، آنچه ما امروز داریم، نظمهای جهانی متعدد است، مجزا اما با همپوشانی.
در وضعیت کنونی ما یک نظم امنیتی تک قطبی داریم؛ ایالات متحده تنها کشوری است که می تواند سرباز، ملوان و تجهیزات نظامی را به هر گوشه از جهان بفرستد. هیچ کس دیگری چنین شرایطی را دارا نیست. نقش آمریکا در نظم امنیتی امروز ضروریتر و در واقع، غالبتر از یک دهه پیش است.
چین به سرعت در حال افزایش توانمندیهای نظامی خود در آسیا است. این به طور فزایندهای برای متحدان هند و اقیانوس آرام آمریکا نگران کننده است، که اکنون بیش از گذشته به چتر امنیتی ایالات متحده متکی هستند. حمله روسیه به اوکراین به طور مشابه اروپا را به ورطهی وابستگی به ناتو به رهبری ایالات متحده در چند دهه گذشته فروکشانده است. در همین حال، ارتش روسیه با از دست دادن حدود 200000 نیرو و بسیاری از تجهیزات حیاتی خود در اوکراین تضعیف شده است، که بازسازی همه آنها در مواجهه با تحریم های غرب دشوار خواهد بود.
بله، چین، روسیه و سایرین سلاح های هستهای دارند، اما در واقع استفاده از آنها هنوز مساوی با خودکشی است. ایالات متحده تنها ابرقدرت امنیتی جهان است و حداقل تا یک دهه آینده نیز چنین خواهد ماند.
اما قدرت نظامی به واشنگتن اجازه نمیدهد تا قوانینی را برای اقتصاد جهانی تعیین کند، زیرا نظم اقتصادی چندقطبی است. ایالات متحده اقتصاد قوی و پویا دارد، هنوز هم بزرگترین اقتصاد جهان است، اما قدرت جهانی در همه ابعادش امری مشترک میان قدرتمندان و بازیگران برجسته است.
علیرغم تمام صحبتها در مورد یک جنگ سرد جدید، ایالات متحده و چین از نظر اقتصادی به حدی وابسته هستند که نمیتوانند از یکدیگر جدا شوند. تجارت دوجانبه بین این دو همچنان به بالاترین حد خود ادامه میدهد و سایر کشورها میخواهند هم به بازار آمریکا و هم به بازار رو به رشد چین (به زودی به بزرگترین بازار جهان تبدیل شود) دسترسی داشته باشند. شما نمی توانید جنگ سرد اقتصادی داشته باشید اگر کسی حاضر به مبارزه با آن نباشد .