موضوعات: "مهدویت" یا "عوامل تأخیر ظهور" یا "اشعار مهدوی" یا "مهدویت در کلام اهل بیت (س)" یا "مهدویت در کلام امام رضا (ع)" یا "مهدویت در کلام امام جواد (ع)" یا "تربیت نسل مهدوی" یا "مهدویت در قرآن"
هر تغییر و تحولی بوسیله فرهنگ است.
شنبه 97/03/12
هر تغییر و تحولی بوسیله فرهنگ است.
اگر بخواهد تحولی در یک کشور انجام گیرد، فرهنگ کار گشاست. اگر ملتی بخواهد -فرض بفرمائید- در یک دوران اشغال بیگانه، خود را از اشغال بیگانه نجات دهد، بیش از ثروت و تواناییهای صنعتی و ذخایر زیر زمینی آن ملت و بقیه معیارها و شاخصهایی که وجود دارد، باز فرهنگ آن ملت به کار میآید تا بتواند خودش را از اشغال بیگانه نجات دهد.
مقام معظم رهبری - ۱۳۷۵/۶/۲۸
من مطمئنم که جریان فرهنگی کشور با همۀ این ناسازگاریهایی که میشود، از لابهلای این پیچ و خمهای سخت عبور و رشد میکند، «أنکَ کادِحٌ اِلیٰ رَبّکَ کَدحاً»* من این رشد را میبینم. واقعا تفکرات و ذهنها و مغزهای فعال و مبتکر و خوبی کاملاً مشاهده میشوند و اینها پیش خواهند رفت. دشمن انقلاب و دشمن اسلام نمیتواند از طریق فرهنگ، کاری را که میخواهد بکند. البته مشکلات فراوانی درست کردهاند و درست خواهند کرد؛ شکی نیست، اما ایمانها و همتهای شماها نخواهد گذاشت آنطور که میخواهند پیش آید.
مقام معظم رهبری - ۱۳۷۹/۱۱/۲۹
* سوره انشقاق، آیه۶ «ای انسان یقیناً تو با کوشش و تلاشی سخت به سوی پروردگارت در حرکتی، پس او را دیدار میکنی.»
آقا جان دست دلم را بگیر…
پنجشنبه 96/10/28
سلام آقا جان!
باز هم جمعه رنگ خون شد و من، هنوز چشم انتظار بر لب جاده دل نشستهام…
میبینی مرا؟… همان که تنهای تنهاست… مثل همیشه… کفشها را به گوشهای انداخته و محو تماشای پایین رفتن قرص غمناک و سرخ رنگی است که تمام التهاب یک روز را با خودش میبرد. همان که خودش را با سنگ ریزههای کنار جاده مشغول کرده است… آه… از ندبه پر امید صبح تا نوحه دلتنگی غروب فاصلهای است به اندازه یک قلب بیقرار… هنوز امیدوارم… نه به اندازه صبح… به اندازه یک مژه بر هم زدن… به اندازه آن مقدار از خورشید که هنوز رخ در نقاب کوه نکشیده… شاید بیایی از پس آن درخت… آن بید مجنون که دید مرا به انتهای جاده کور کرده… بیایی با آن لبخندی که تصویرش همیشه با من است… لبخندت چقدر زیباست…
مردم از کنارم میگذرند و به اشکهایم میخندند… شاید دیوانهام میپندارند… باک نیست!… بر این شب زده خراب دوره گرد حرجی نباشد آن هنگام که چون تویی دلدارش باشی… آخ… غروب شد آقا… دیگر خورشید در افق نیست. جمعه به شب رسید… بید مجنون میرقصد زیر نسیمی که صورت خیسم را به بازی گرفته… سردم میشود… ای کاش بودی و با عبایت شانههای ارزانم را گرما میبخشیدی… از خدا بخواه زندهام نگاه دارد… وعده من و شما جمعه دیگر… همینجا… کنار خرابه دل…
چنین که یخ زده ایمان من اگر هر روز هـزار بـار بـیــایـد بـهـــار کـافـی نـیـسـت
خودت دعـا کن ای نازنین که برگردی دعای این همه شبزندهدار کافی نیست
نگاه میکنم به خودم و به دور و برم… سیاهی… سیاهی… شدهام مشکی پررنگ… پرکلاغی… آی که دستت میرسد کاری بکن! تشنهام… تشنه کمی سپیدی که از خویش دریغ کردهام… میخواهم بگویم از آنچه در دلم جاری است… اما مگر من و شما یکی نیستیم؟ اگر این گونه است پس خبر داری از آنچه بر من رفته و میرود… دستم بگیر، مگذار غرق شوم… اینجا میان مردم، در تنهایی… آه تنهایی!… هیچگاه دست از سر دلم بر نمیداری.
صورت خیس از اشکم زیر هجوم داغ غربت به سله نشسته… نمیدانم پشت کدام دیوار این شهر آهنی، یاد شما را جا گذاشتهام… دیوارها چقدر بلندند… بلند به اندازه قامت گناهانم… قد و قامت توبههایم آنقدر کوتاه شده که حتی پرچینهای باغ سرما زده همسایه هم برایم به دیوارهای برجی میماند تسخیر ناشدنی.
آقا جان دست دلم را بگیر… همان که توبههایش مایه خنده فرشتهها شده… همان که هیچ آبرویی ندارد پیش خدا… همان که هنوز به عشق جمعههایت زنده است… همان که دیشب برای آخرین بار توبهاش را ریختم توی جعبهای از امید و دادمش دست فرشتهای که برساندش دست خدا… روی جعبه نوشته شده بود… «آهسته حمل کنید، محتویات این جعبه شکستنی است».
تولید بازی «حاج احمد» و مبارزه با داعش آغاز شد.
پنجشنبه 96/10/28
پروژه تولید بازی رایانهای با موضوع «نجات سردار احمد متوسلیان از زندان رژیم صهیونیستی» توسط «موسسه مصاف» آغاز شد.
«مهدی خزاف» مدیر پروژه تولید بازی «حاج احمد» درباره ساخت این مجموعه به خبرنگار فارس گفت: «ایده پروژه احمد متوسلیان را جناب (علی اکبر) رائفیپور (مدیر موسسه مصاف) از چهار سال پیش مطرح کرد. اما تیم منسجمی برای شروع این کار نبود و به دلیل اینکه نمیتوانستیم یک تیم را مستقر کنیم، زمان کلیدخوردن پروژه اندکی به تاخیر خورد. تا اینکه هشت ماه گذشته تیمی در داخل مجموعه مصاف تشکیل دادیم و شروع به کار بر روی داستان و بازینامه این پروژه کردیم».
خزاف گفت: «با توجه به تجربیاتی که از ساخت چندبازی در مجموعه داشتیم شروع به نوشتن بازینامه کردیم و آن را تکمیل، و تولید این پروژه را رسما آغاز کردیم. نیروهایی هم که برای این پروژه به کار گرفته شده جزء نیروهای درجه یک کشور به لحاظ فنی هستند. ضمن این که به لحاظ اعتقادی در راستای پروژه حرکت میکنند. ترجیحمان هم این بود که از بیرون مجموعه نیرویی جذب نکنیم و کار را بر اساس ظرفیتهای خود موسسه مصاف پیش ببریم.»
این بازیساز درباره مجموعه مصاف که کار تولید بازی «حاج اجمد» را انجام میدهد گفت: «مجموعه مصاف یک مجموعه فرهنگی و رسانهای است که اصل کار آن مبارزه با صهیونیسم و اومانیسم است و با توجه به اهمیت عمل انتظار فرج، موسسه از سال 1391 بطور رسمی فعالیت خود را در زمینه دشمن شناسی و مهدویت و با هدف زمینه سازی ظهور حضرت صاحب الامر ارواحنا فداه آغاز کرده است.
بخش بازیسازی اما هشت ماه است که رسما فعالیتش را در موسسه آغاز کرده است.»خراف ادامه داد: «آقای رائفیپور بر روی احمد متوسلیان همواره تاکیدات خاصی داشتهاند و به خاطر این که شخصی است که در عین اقتدار، مظلوم واقع شد و چندین سال است که توجهی به ایشان نشده و تنها صحبتهایی که از حاج احمد متوسلیان میشود، منحصر به برخی مناسبتها است. ضمن اینکه ایشان 30 سال است که در اسارت است یا حداقل تکلیفشان مشخص نیست. در واقع این بیاعتنایی به یکی از سربازان وطن باعث شد تا ایده اولیه این پروژه شکل بگیرد.»
وی درباره طرح این بازی نیز عنوان کرد: «این بازی به صورت اول شخص و ترکیبی از سبک تیراندازی و معمایی خواهد بود و برای PC سیستم عامل ویندوز تولید شده است. البته شخصیت اصلی بازی احمد متوسلیان نیست و ما در میانه بازی در یکی از زندانهای اسرائیل با ایشان مواجه میشویم.»
مدیر پروژه بازی «حاج احمد» درباره داستان این بازی نیز گفت: «داستان بازی در فضای سوریه، زندان های اسرائیل و مرز لبنان و اسرائیل روایت می شود. شخصیت اصلی بازی یک سردار ایرانی است که با احمد متوسلیان در زمان جنگ تحمیلی همرزم بوده است و هم اکنون در سوریه مشغول عملیات مستشاری است. در ابتدای بازی، شخصیت اصلی بازی در محاصره داعش گرفتار می شود و پس از اسارت تحویل رژیم اسرائیل می شود. در زندان اسرائیل، شخصیت بازی متوجه حضور احمد متوسلیان در زندان شده و برای آزادی خود و او تلاش می کند.»
حاج احمد زنده است
حسین دهقان وزیر دفاع ایران، سوم خرداد امسال (1395) خبر داد احمد متوسلیان و دیپلماتهای ربوده شده ایرانی زندهاند و در اسارت رژیم صهونیستی هستند.
گفته میشود یک زندانی یونانی آزاد شده از زندانهای رژیم صهیونیستی با مراجعه به سفارت ایران در یونان ادعا کرد هر چهاردیپلمات ایرانی را در زندانهای این رژیم دیده است.
احمد متوسلیان فرمانده لشگر محمد رسولالله و وابسته نظامی سفارت ایران در بیروت، سید محسن موسوی کاردار سفارت، کاظم اخوان عکاس خبرگزاری ایرنا و تقی رستگار مقدم کارمند سفارت، چهار ایرانی هستند که در 14 تیر سال 1361، هنگامی که راهی سفارت ایران در بیروت بودند در یک پست بازرسی توسط یک گروه شبه نظامی مسیحی لبنانی (فالانژها) ربوده شدند.
برخی مقامات ایران و همچنین سید حسن نصرالله دبیر کل حزبالله لبنان میگویند که این افراد در سرزمین های اشغالی در اسارت هستند. در روزهای اخیر نیز کریمی قدوسی نماینده مجلس در گفتوگو با فارس اعلام کرد که رژیم صهیونیستی ظاهرا قصد دارد بر سر این مسئله با حزبالله معامله کند.
قدوسی گفت: حاج احمد متوسلیان و سایر دیپلماتهای ما به دست فالانژها اسیر و تحویل رژیم صهیونیستی شدهاند، شکی در این نیست که آنها بخواهند از این متاع ارزشمند در جایی بحرانی استفاده کنند و وارد معامله شوند.
عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس با بیان اینکه حزب الله اسرای دانهدرشتی از اسرائیل در اختیار دارد و حتی از فرانسه و برخی کشورهای اروپایی (که در سوریه بازداشت شدهاند) گفت «ظاهرا بحث آزادی اسرای ما در جریان است و سید نصرالله خودش مسئله را پیگیری می کند و به نظر میرسد رژیم صهیونیستی نیز به این نتیجه رسیده است که وقت استفاده از کارت اسارت احمد متوسلیان و همرزمانش فرا رسیده است.
او به سخن رهبری در این باره اشاره کرد و گفت که ایشان در دیدار ماه رمضان هنگامی که تصویری از حاج احمد متوسلیان به ایشان اهدا شد، فرمودند «انشاءالله روزی آزاد میشود، امیدواریم خداوند این خبر خوب را در این ایام قرار بدهد و این نماد تفکر دفاع مقدس و حزبالله آزاد شود».
بازی ضد صهیونیستی دیگر
خزاف در پایان درباره دیگر پروژههای بازی موسسه مصاف نیر گفت: «بازی Clash Of Quenel آخرین بازی تولید شده در استدیوی بازی سازی موسسه مصاف با موضوعیت ضد صهیونیستی است.
این بازی با الهام از فعالیت های اعتراضی-ضد صهیونیستی دیودونه “Dieudonné M’bala M’bala ” ساخته شده است و نمایش دهنده تقابل جریان حق و باطل در سراسر جهان است. شخصیت اصلی بازی به شکل دیودونه طراحی شده است و به وسیله پرتاب آناناس به مبارزه با سردرمداران شر در جهان می رود. این بازی برای پلتفرم اندروید تولید شده است.»
منبع: فارس
حدیث کساء و تربیت دینی
چهارشنبه 96/10/27
تا حالا فکر کردید که حضرت زهرا (سلام الله علیها)، فرزندانشون امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) رو چه طور صدا میزدند؟
مثلا فقط اسمشون رو صدا میزدند یا پیشوند و پسوندی هم به کار می بردند؟
یک مورد که در دسترس همه هست، در حدیث شریف کساء ذکر شده و این گونه است:
امام حسن علیه السلام که آن زمان کودک بودند وارد خانه شده و به مادر سلام می کنند:
- سلام بر تو اى مادر (السَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمّاه )
- سلام بر تو اى نور چشمم و میوه ی دلم
(عَلَیْکَ السَّلامُ یا قُرَّةَ عَیْنى وَثَمَرَةَ فُؤ ادى)
مدتی بعد امام حسین علیه السلام وارد میشوند:
- سلام بر تو اى مادر (السَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمّاه)
- سلام بر تو اى فرزندم و اى نور چشمم و میوه ی دلم
(عَلَیْکَ السَّلامُ یا وَلَدى وَ یا قُرَّةَ عَیْنى وَثَمَرَةَ فُؤادى)
در این کلمات نورانی، نکات زیادی هست از جمله:
کلماتی که حضرت استفاده کردند ساده نیست و بسیار پر معنا و محبت آمیز است.
(قُرَّةَ عَیْنى : نور چشمم - ثَمَرَةَ فُؤادى : میوه ی دلم).
حضرت زهرا سلام الله علیها فرزندان عزیزشان را با ٢ عبارت خطاب کردند
و فقط به یکی بسنده نکردند (علامت اوج محبت و اعلام آن).
در جواب فرزند کوچکتر، یعنی امام حسین علیه السلام، یک لفظ اضافه کردند (وَلَدى: پسرم) که شاید نشانگر مراعاتِ بیشتر فرزند کوچکتر و حساس تر بودن اوست.
هر دو کودکشان را هم با دو عبارت مشابه (یا قُرَّةَ عَیْنى وَ ثَمَرَةَ فُؤادى)
پاسخ دادند و تبعیضی قائل نشدند
با اینکه هر دو در یک زمان به خانه نیامده بودند و طبعا متوجه این امر نمی شدند.
نکته قابل توجه اینکه هر دو فرزندشان به محض ورود به منزل به مادر سلام کردند و این نشانگر اوج ادب این دو کودک بهشتی است.
(چون مطمئناً حضرت زهرا سلام الله علیها مثل بعضی از ما نبودند که منتظر بشن اول بچه ها سلام کنند).
به برنامه مطالعاتی از بالا نگاه کن .....
چهارشنبه 96/10/27
تو حکایات آوردن یه فیل رو تو یه محوطه ای گذاشتن و چشم یه کسی رو هم بستن و بش گفتن با لمس کردن تشخیص بده این (ینی فیل) چیه؟
این بنده خدا دست به پای فیل میزد میگفت ستونه؟
دست به گوشش میزد میگفت شیپوره؟
و خلاصه دست به هر جایی میزد و یه حدس نادرست!!!
آوردنش اون بنده خدا رو بالای محوطه؛
بالای محوطه چشمش رو باز کردن.
گفت ای بابا این که فیله
مشکل خیلی از ماها از بالا ندیدنه
یه مقدارم خوبه آدم کل نگر باشه
مثلاً همین طرز مطالعه ماها…
میبینی بعضاً همین جوری کیلویی و جزئی هر چی برسه میخونیم!
یه مقدار بیایم بالا و از بالا ببینیم؛
یه نقشه مطالعاتی برا خودت تنظیم کن.
چی میخوای بخونی، چی میخوای نخونی، به کجا برسی به کجا نرسی از حیث مطالعاتی.
خلاصه به برنامه مطالعاتی از بالا نگاه کن…