موضوع: "تربیت نسل مهدوی"
پاسخ رهبر انقلاب به کسانی که زود غرغر میکنند
پنجشنبه 02/02/14
حتما شما هم در اطراف خودتان با کسانی مواجهاید که با دیدن یک مشکل در کشور، غرغر میکنند و سریع با دشمن همنوا میشوند و اصل نظام و انقلاب را زیر سوال میبرند! تحلیل روانشناختی امام خامنهای از این افراد چیست؟
رهبر معظم انقلاب می فرمایند :
“این درست است که تا در یک گوشه، مختصر نابسامانیای به عقیده و سلیقه کسی پیدا شود، ریش بجنباند و بنا کند اعتراض و اشکال کردن !؟ تا یک مشکل در ادارهای برایش پیدا شد، یا یک مأمور دولتی، چپ نگاهش کرد، یاوه بسراید که: حالا هم مثل زمان فلان است!؟
این ناشی از نفهمیدن آنچه که واقع شده است نیست!؟ این، ناشی از عدم معرفتِ نعمتِ خدا نیست!؟ یا خدای ناکرده ، ناشی از انکار نعمت خداست؟ «یعرفون نعمتالله ثم ینکرونها.» این جفا نیست به این حرکتِ به این عظمت!؟
مگر وقتی حکومت درست شد، صحیح شد، موازین حکومت موازین کاملی شد؛ در سراسر این حکومت همهی کارها درست خواهد بود!؟ از کجا چنین چیزی ثابت شده است!؟ در زمان امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام که مثال عدل و تقواست دیگر شما از امیرالمؤمنین که کسی را عادلتر و با تقواتر سراغ ندارید مگر حُکّامی که بر ولایات مسلّط بودند و خودِ امیرالمؤمنین علیهالصّلاةوالسّلام فرستاده بود، همه «ابوذر» و «سلمان» بودند!؟ خیر! چهار نفر مثل ابوذر و سلمان و عمار و فلان داشت. مابقی، آدمهای #عوضی بودند. تاریخ را بردارید نگاه کنید!
این، تاریخ است. یکی از استانداران امیرالمؤمنین «زیادابن ابیه» بر منطقهی وسیعی حاکم بود. بسیاری از این قبیل، در اطراف و اکناف بلاد اسلامی بودند.
امام حسن مجتبی علیهالصّلاةوالسّلام، سردار بزرگ جنگش «عبیداللهبنعباس» بود که میدانید چه کار کرد. شبانه رفت با «معاویه» که آن طرف بود، مذاکره کرد. پول گرفت، لشکرگاه خودش را ترک کرد و به دشمن پناهنده شد! امروز اگر یک سرباز شما به دشمن پناهنده میشود، چگونه دربارهاش قضاوت میکنید؟ شب خوابیدند، صبح بلند شدند دیدند فرماندهی کلّ نیروهای امام حسن علیهالصّلاةوالسّلام، از خیمه بیرون نمیآید. یک ساعت، دو ساعت… بعد رفتند داخل خیمه، دیدند نیست! دقّت کردند، دیدند آن طرف خیمه، شکافته است. بعد، قضیه روشن شد. در رأس کار چه کسی بود؟ امام حسن مجتبی علیهالصّلاةوالسّلام.
این چه توقّع بیجایی است که اگر یک رئیس، یک مرؤوس، یک قاضی، یا مسؤول بخش خاصی از کشور، از تشکیلات حکومت اسلامی، پایش را کج بگذارد، آن آقایی که با او مواجه میشود، فوراً شروع میکند به اصل نظام اسلامی، اصل جمهوری اسلامی، اصل حکومت اسلامی اهانت کردن!
البته به فضل الهی، مثل همیشه، از اوّل انقلاب تا به حال، اکثر مردم خوبند. اغلب علما و روحانیون، خوبند. اکثر با انصافند. اکثر متوجّه حقایقند. اما در گوشه و کنار، کسانی هم پیدا میشوند که این گونهاند. این ناشی از چیست؟ ناشی از نشناختن قدر جمهوری اسلامی است.
امروز هر کس با جمهوری اسلامی سرسنگین باشد، کافر به نعمتالله است. البته کافر به نعمت الله، به معنای کافر بالله نیست. کافر نعمت است و کفر نعمت در مقابل ذات مقدّس باریتعالی، یکی از گناهان بزرگ است. خدا کند که ما دچار چنین گناهی نشویم.
…دشمن، البته تبلیغات میکند. دشمن سعی میکند همهی کمبودها و کسریها را به گردن روحانیون بشکند و بگوید «اینها موجب هستند.» بالاخره وقتی کسی کاری به این عظمت را میخواهد انجام دهد، این چیزها هم در آن هست. ما که نباید تعجّب کنیم.
یادمان بیاید که شخصیتی مثل امیرالمؤمنین، در زمان خودش متّهم شد به اینکه نماز نمیخواند! ما چه توقّعی داریم!؟ البته زمان ما، از زمان امیرالمؤمنین خیلی بهتر است. ایمان مردمِ ما، از ایمانِ سربازان امیرالمؤمنین به مراتب بالاتر است. مردم ما، امیرالمؤمنین را ندیدند و صدای او را نشنیدند؛ اما به ندای او پاسخ دادند. آنها علی را از نزدیک میدیدند، درعینحال آنطور او را آزار میکردند.”
(بیانات در جمع علما و روحانیون تبریز ۱۳۷۲/۵/۵)
بن اعتباری خرید کتاب
چهارشنبه 02/02/13
اعلام مبلغ بُن اعتباری خرید کتاب برای طلاب، دانشجویان و هیئات علمی یارانه اعتباری خرید کتاب از ۳ روز قبل از آغاز نمایشگاه کتاب (هفدهم اردیبهشت) به اعضای هیأت علمی، دانشجویان و طلاب کشور تخصیص داده میشود. متقاضیان میتوانند به سایت خانه کتاب و ادبیات ایران مراجعه کنند و درخواست خود را برای دریافت یارانه اعتباری ثبت کنند.
سقف این یارانه برای دانشجویان و طلاب ۶۰۰ هزار تومان است که از این مقدار ۲۴۰ هزار تومان سهم وزارت فرهنگ است. سقف یارانه اعتباری خرید کتاب برای اعضای هیأت علمی هم ۷۰۰ هزار تومان است که از این مقدار ۳۵۰ هزار تومان برعهده وزارت فرهنگ خواهد بود.
این یارانه ، صرفاً در بخش مجازی نمایشگاه کتاب قابل استفاده است و بهصورت اعتبار خرید به کد ملی متقاضیان اختصاص پیدا میکند. برای دریافت این یارانه در هنگام درخواست نیازی به واریز وجه نیست و یارانه اختصاصی در زمان خرید کتاب محاسبه و کسر خواهد شد.
8 دقیقه از زندگی یک انسان
چهارشنبه 02/02/13
نگاه همه به پرده سینما بود.
(جشنواره فیلم های 10دقیقه ای …)
اکران فیلم شروع شد.
شروع فیلم : تصویر سقف یک اتاق بود …
دو دقیقه از فیلم گذشت
چهار دقيقه ديگر هم گذشت
هشت دقیقه ی اول فیلم تنها تصویر سقف اتاق بود!
صدای همه درآمد.
اغلب حاضران سالن سینما را ترک کردند.
ناگهان دوربین حرکت کرد و آمد پایین و به یک جانباز قطع نخاع خوابیده روی تخت رسید …
جمله زیرنویس فیلم : این تنها 8 دقیقه از زندگی این انسان بود و شما طاقتش را نداشتید.
پس قدر زندگیتان را بدانید !
چطور بچه با عزت نفس و اعتماد به نفسی تربیت کنم !
سه شنبه 02/02/12
والدی ازم پرسید؛ چطور بچههای با عزت نفس و اعتماد به نفسی رو تربیت کنم!
گفتم با ده تا رفتار به شدت ساده و بیاندازه اثرگذار.
گفت چطور یعنی!
گفتم ؛ گاه و بیگاه بغلش کن و ببوسش بذار حس کنه خودش ارزشمند و دوستداشتنیه، نه کارها و دستاوردهاش.
در انجام کارها، تاکید کن که میتونه انجامش بده (القای بينش). میتونیهایی که از تو میشنونه، سپری در برابر “تو نمیتونی، کار تو نیست و از دست تو که برنمیاد"های بزرگسالیه …
تا جایی که میشه و میتونی از مقایسه کردنهای ساده انگارانه، پرآسیب و بیهوده دست بردار. باطن زندگی بچه خودت رو با ظاهر زندگی بچه دیگری مقایسه نکن. هیچکس از عاقبت کار خبردار نیست.
4️وقتی بدو بدو با کلی ذوق و شوق میاد سمتت و باهات حرف میزنه به حرفاش توجه کن . بذار حس کنه که وجود داره و شنیده میشه،
اشتباهاتش رو راحت ببخش و گاهی اجازه بده خرابکار باشه.
پناهگاه امنی باش که میتونه راحت تجربیات و خطاهاش رو برای شما بیان کنه..
از تهدید و تنبيه فاصله بگیر(فلان کار نکنی وای به حالت، دیگه واست هدیهای که توافق کرده بودیم رو نمیخرم!، دیگه اجازه نداری بری اردو…).
در کوتاه مدت موثر اما در بلندمدت شدیدا مخربه.
باهاش بازی کن، کارتون ببین، نقاشی بکش و با هم كيف كنید.
الان که وقتشه انجام بده، با افزایش سن مشغلهها هم بیشتر میشه و یه وقتی میرسه که حسرت یه بوس و بغلش رو داری.
خوبیهای کوچیکش رو بزرگ و بدیهاش رو گذرا و قابل اصلاح نشون بده.
حداقل هر دو سه شب یه بار واسش قصه بگو یا اگر سنش بیشتر باهاش گپ بزن، نمیدونی تو رابطهتون چه طوفانی به پا میکنه!
در نهایت؛ لطفا لطفا همسر همراهی باشید و از دو یا چند تربيته کردن بچهها فاصله بگیرید که به نفع هیچکس نیست.
داداش حضور قلب نداری با ما نگرد
سه شنبه 02/02/12
مهدی کاظمبابایی یکبار در صف نماز جماعت کنار رضا ایستاده بود. رضا در رکعت دوم قبل از تشهد خواست قیام کند. کمی نیمخیز شد و دوباره نشست و تشهد را خواند.
بعد از نماز مهدی خیلی جدی سمت رضا برگشت: داداش حضور قلب نداری کنار من نشین!
خندهمان بلند شد. رضا با خنده محکم به پهلوی مهدی زد: تو که حضور قلب داری از کجا فهمیدی من تشهد رو یادم رفت؟
از آن روز هر کس هر خطایی میکرد بچهها برایش دست میگرفتند : داداش حضور قلب نداری با ما نگرد.
منبع : کتاب مربعهای قرمز