موضوعات: "مذهبی" یا "پیام قرآنی" یا "مداحی"

تیپ اختر (سوره طارق )
سه شنبه 96/04/27
و السَّمَاءِ و َالطَّارِقِ (1) و َمَا أَدْرَاكَ مَا الطَّارِقُ (2) النَّجْمُ الثَّاقِبُ (۳).
سوگند به آسمان و (ستاره) كوبنده. و تو چه مى دانى ستاره كوبنده چيست. همان ستاره نافذ
ستاره شناسان، تپ اخترها را با ضربان های رادیویی ای که در فواصل زمانی یکسان از آنها تابش می شود تشخیص می دهند. تشکیل یک تپ اختر، با تشکیل یک ستاره نوترونی بسیار مشابه است. وقتی که یک ستاره با جرم ۴ تا ۸ برابر جرم خورشید ما، در جریان یک انفجار ابرنواختری می میرد، لایه های فوقانی خود را به فضا می فرستد و هسته داخلی ستاره زیر فشار گرانشی خود فرو می ریزد. نیروی گرانش آنچنان قوی است که بر نیروی نگه دارنده اتم های سازنده هسته ستاره غلبه کرده و با فشرده شدن بیش از حد اتم و در نتیجه برخورد الکترون ها و پروتون های آن به یکدیگر، نوترون تشکیل می شود. نیروی گرانش بر سطح یک ستاره نوترونی، در حدود ۱۱^۱۰×۲ برابر نیروی گرانش بر سطح زمین است.
تپ اخترها، در واقع ستاره های نوترونی چرخان هستند. آنها انرژی را از قطب های مغناطیسی اشان به بیرون ساتع می کنند؛ اما به دلیل این که محور چرخشی و محور مغناطیسی آنها بر هم منطبق نیست و نیز به دلیل چرخش فوق العاده سریع آنها، ما این تابش مغناطیسی را بصورت ضربان هایی با فواصل زمانی یکسان می بینیم؛ چیزی مثل یک فانوس دریایی. البته شرط سوم برای مشاهده یک پالسار این است که زمین در راستای یکی از قطب های آن قرار بگیرد تا تابش ها را دریافت کند.
تپ اخترها از جنجالی ترین اکتشافات قرن بیستم محسوب می شوند که از آنها صدایی شبیه صدای چکش صادر می شود. به همین خاطر دانشمندان آن ها را چکشهای غول پیکر نامیده اند.
آن ها بعد از تحقیقات فراوان به این نتیجه رسیده اند که این ستاره ها از خود امواج بسیار قوی و نفوذ کننده ای صادر می کنند که توانایی نفوذ از همه چیز را داراست؛
در یک نتیجه کلی می توان گفت که آنها “کوبنده” و “نافذاند". قرآن با عباراتی رسا این حقیقت را بیان کرده است.آنجاکه به این نوع ستاره ها سوگند یاد کرده است .

حریص به دنیا مانند کرم ابریشم
جمعه 96/04/23
چرادنیابیشترازآخرت،
آدمهاراجذب میکند؟
چون دنیانقدست وآخرت نسیه؟خیر!
اتفاقاًچون نقده بایدزودترازچشم بیفتد
چون تهش چیزی نیست!
آنچه مارابدنیاعلاقهمندمیکند
ذکروخیال رسیدن بدنیاست؛ نه خوددنیا!

ترازوی اعمال در قیامت یک کفه دارد....
شنبه 96/04/17
اگر هر ترازويی دو کفه دارد، ترازوی اعمال در قيامت اما، تنها يک کفه دارد، هيچ می دانيد چرا؟
يکی از واژههای با تکرار در قرآن، کليدواژه «ميزان» است.(نه بار)."ميزان” در لغت به وسيلهای گفته ميشود که امکان سنجش را فراهم می آورد. با اينکه کاربرد متعارف اين واژه در بين مردم، بيشتر در مورد کالا و مبادلات مالی است اما مورد سنجش، هميشه کالا نيست بلکه می تواند گفتار باشد يا کردار و يا حتی پندار(نيات).
در اينکه خداوند در روز قيامت اعمال بندگان را با ابزاری خواهد سنجيد شکی نيست امّا آن ابزار چيست؟
برخی از قرآن پژوهان معاصر معتقدند اينکه ماهيّت اين ابزار چگونه است در قرآن کريم و احاديث نبوی چيزی مذکور نيست و مؤمنان مکلّفند به حکم خبر صادق به آن ايمان بياورند.
با اين همه علامه طباطبایی(ره) ميزان را عبارت میداند از دين و بر اين باور است که خداوند در آياتی همچون:” اللَّهُ الَّذِي أَنزَلَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ وَ الْمِيزَانَ"(خداوند کسي است که کتاب را به حق نازل کرد و ميزان را..)، از اين جهت دين را ميزان ناميده که عقايد و اعمال انسانها به وسيله آن سنجيده می شود و در نتيجه در روز قيامت بر طبق آن سنجش، محاسبه و جزا داده می شود پس ميزان عبارت است از دين با اصول و فروعش.
همينطور شايد روايت صريحی از نبی مکرم اسلام(صلي الله عليه و آله وسلم) در چيستی موازين وارد نشده باشد اما در کلام حضرات ائمه اطهار(عليهم السلام) در ذيل آيات، رواياتی به ما رسيده است که مبين ماهيت ميزان در روز قيامت است.
به عنوان مثال: در ذيل کريمه «وَ نَضَعُ الْمَوَازِينَ الْقِسْطَ…» [انبياء/47] «ما ترازوهاي عدل را در روز قيامت برپا ميکنيم…».
روايتی از صادق ال محمد(عليه اسلام) مروی است که می فرمايد:«هُمُ الاَنبيَاء وَ الاَوصيَاء » «انبياء و اوصياء ميزانند». [بحارالانوار، ج7، ص249] و در زيارت مطلقه علی (ع) می خوانيم: «السّلامُ علَي ميزانِ الأعمالِ» در اين صورت اعمال هر امّتی بر اعمال پيامبران و اوصيای آنان عرضه می شود و از طريق تطابق وعدم تطابق، سرنوشت آنان و اعمالشان به دست می آيد.
معنای وزن اعمال در قيامت، تطبيق اعمال است بر حق، به اين معنی هر شخصی پاداش نيکش به مقدار حقی است که عمل مشتمل بر آن است و در نتيجه اگر اعمال شخصی ، شامل هيچ مقداری از حق نباشد از عملش جز هلاکت و عقاب بهره و ثمری عايدش نمي شود.
به هر روی، چه دين را وسيله سنجش اعمال در قيامت بدانيم چه وجود مقدس پيامبران و پيشوايان پاک(عليهم السلام)، آنچه مسلم است اين موازين تنها برای اهل حق است نه اهل باطل.
به ديگر سخن، در قيامت، هيچ ميزانی برای اعمال کافران برپا نمی شود:
«أُولَئِکَ الَّذِينَ کَفَرُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ و لِقَائِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فَلَا نُقِيمُ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَزْنًا»(کهف/105)، «آنها کسانی هستند که به آيات پروردگارشان و لقای او کافر شدند به همين جهت، اعمالشان حبط و نابود شد از اين رو، روز قيامت، ميزانی برای آنها برپا نخواهيم کرد».
عبارت «فَلا نُقيمُ لَهُمْ يَوْمَ القيامةِ وَزْنّا» فرع بر حبط اعمال است به دليل اينکه سنجش و وزن در روز قيامت به سنگينی حسنات است و با حبط عمل ديگر سنگينی باقی نمی ماند و در نتيجه وزن کردن معنا ندارد. [الميزان، ج13، ص548] به عبارتی ديگر توزين و سنجش مربوط به جايی است که چيزی دربساط باشد کافران که چيزی در بساط ندارند چگونه توزين و سنجشی داشته باشند.
ترازوی يک کفهاي!
معمولا هر ترازوی دو کفه دارد اما ترازویی که در قيامت أعمال انسان را مي سنجند فقط « يک کفه » دارد. زيرا از منظر قرآن، تمام اعمالِ انسان از نظرِ « نيت و کيفيت » به دو دستة « حق و باطل » تقسيم می شوند و فقط « أعمالِ حقّ »، « وزن » دارند. پس وقتی أعمال انسان را بر روی آن ترازو قرار می دهند ، از « دو حال» خارج نخواهد بود :
1ـ اگر اعمالِ او « به حق و مطابق حق و در جهت حق » انجام شده باشند چون « وزن » دارند پس کفة ترازو را « پائين » و صاحبش را به سمتِ بهشت ، « بالا » می برند و به « قرب الهی » و « رستگاری » میرسانند :
وَ الْوَزْنُ يَوْمَئِذٍ الْحَقُّ ، فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازينُهُ ، فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (أعراف/8)
2ـ اما اگر أعمال او آلوده به « ريا ، منّت ، أذيت » باشد يا « غير مجاز » باشند ، « باطل و پوک » خواهند بود و چون وزنی ندارند لذا کفة ترازو را پائين نمی برند و آن فرد به آغوش « هاويه » و « آتشی فراگير » می افتد.
وَ أَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوازينُهُ (8) فَأُمُّهُ هاوِيَةٌ (9) وَ ما أَدْراکَ ما هِيَهْ (10) نارٌ حامِيَةٌ (قارعه/11)

ده نکته از زیارت عاشورا
شنبه 96/04/17
آیا به هنگام خواندن زیارت عاشورا به نکات زیر توجه می کنیم!
1. زیارت عاشورا به دو قسمت تولی(سلام بر افراد جبهه ی حق) و تبری(لعن بر افراد جبهه ی باطل) تقسیم می شود.
2. در زیارت عاشورا می آموزیم عبادتی که با اطاعت نباشد فریبی بیش نیست زیرا انسان به وسیله عبادت توام با اطاعت است که میتواند به درجه عبد(بندگی)برسد. اباعبدالله
3. در زیارت عاشورا یزید و شمر متهمان ردیف اول نیستند بلکه لعن اول متوجه پایه گذاران ظلم می باشد. پس یاد بگیریم که هر کار ساده یا مهمی که می خواستیم انجام دهیم آینده آن را تصور کنیم و بدون بصیرت هیچ اقدامی نکنیم. زیرا که می تواند موجب لعن خدا بر خود و خاندانمان شود.
4. در زیارت عاشورا آخرین نفرین بر «تابعین»است؛یعنی کسانی که به کشته شدن یاران خدا رضایت دارند. پس مواظب اعمالمان بلکه مواظب تایید کردن ها و رد کردن های زبانی خود باشیم. بدانیم که هر رای و نظر ما در نهایت یا به یاری ولی خدا می انجامد یا به کشته شدن ولی خدا.
5. در زیارت عاشورا کسانی که برای جبهه ی باطل اسب آماده کردند لعنت شده اند. پس مواظب کمک های مادی خود به این و آن باشیم؛ زیرا ما نیز در نهایت یا به یاری ولی خدا می انجامد یا به کشته شدن ولی خدا.
6. در زیارت عاشورا می آموزیم که گفتن یک مرگ بر دشمنان ولایت اهل بيت و یا یک درود بر پیروان ولایت اهل بيت، کافی نیست،بلکه باید صد مرتبه بگوییم تا تمام دوستان خدا و دشمنان خدا بفهمندکه خط و مرام ما چیست؟ پس با قدرت موضع خود را مشخص کنیم.
7. در زیارت عاشورا می آموزیم فدا شدن در راه خدا کافی نیست،بلکه باید فدا شدن ما بر محور ولی معصوم خدا باشد.(حَلَّت بِفَنَائِک)
8. در زیارت عاشورا می خوانیم که باید خانواده خود را آل رسول الله کنیم که اگر نکردیم جزء آل امیه وآل مروان و آل زیاد خواهیم شد.
9. در زیارت عاشورا هیچ سخنی از گروه سومی نیست (یا حق یا باطل) پس ما هر چه زودتر خط خود را مشخص کنیم (حسینی یا یزیدی) (مهدوی یا دجّالی)؟
10. از زیارت عاشورا می آموزیم که باید سه توانایی خود را ارزیابی کنیم:
• توانایی در تشخیص دوست و دشمن (جبهه ی حق و باطل)
• توانایی در یاری کردن دوستان خدا (تولی به جبهه ی حق)
• توانایی در مبارزه کردن با دشمنان خدا (تبری از جبهه ی باطل)

مبارزه با راحت طلبی
شنبه 96/04/17
اکثر اطلاعات دینی به این راحتی ها نمیتونه ما رو به سرعت تغییر بده.
اما بعضی از آگاهی های دینی هست که خیلی زود میتونه به انسان در
تهذیب نفس و خودسازی کمک کنه
مثلا کافیه به شما خبر قطعی بدن که تا سه روز دیگه قراره از دنیا برید!
یه دفعه ای آدم شروع میکنه به عبادت و خوب شدن و کلی با تقوا میشه ناگهانی!
این آگاهی خیلی زود انسان رو رشد میده. درسته؟!
همچین آگاهی هایی خیلی قیمتی و با ارزش هستن.
یکی از این آگاهی های بسیار با ارزش که خیلی انسان رو در معنویات جلو میبره
در کلام امام صادق (ع) اومده.
حضرت به دوستانش فرمود:
هیچ وقت یه امر محال رو تمنا نکنید!
یارانشون عرض کردن:
آخه کی امر محال رو تمنا میکنه؟!
حضرت فرمودن: شما!
مگه شما دنبال راحتی در دنیا نیستید؟
گفتن بله.
فرمودن: الراحه للمومن فی الدنیا مستحیل
راحتی مؤمن در دنیا محال هست…
آقا حله؟
حالا هی آسمون و زمین رو بهم بدوز!
اصلاً اولیای الهی پیشنهاد میکنن که وقتی دیدی اوضاعت داره مرتب میشه
بزن و یه گوشه اش رو خودت نامرتب کن!
مثلا گاهی از بعضی هزینه هایی که واقعاً نیاز داری بزن و خرج یه فقیر بکن.
اگه اینجا هزینه نکنی، بعد یه جای زندگیت نامرتب میشه حسابی!
خودت به خودت اجازه نده که راحت باشی. ببین چقدر خوب میشی یه دفعه ای!
کلی از صفات بدت زودی از بین میره.
کافیه همینو واقعاً برای خودت جا بندازی که آقا راحتی توی دنیا نیست!