موضوع: "پیام قرآنی"

نقش ویژه رهبری در نظام الهی
شنبه 04/02/20
در نظام الهی اسلام، نقش ویژه ای برای رهبری جامعه تعیین شده است. رهبر نه تنها نقش مدیریتی جامعه را به عهده دارد، بلکه نقش های دیگری نیز با توجه به موقعیت ممتاز خویش به عهده دارد که از جمله الگو بودن است. همین اسوه و الگوبرداری مردم از رهبری است که زمینه اعتماد به نفس و سکون و آرامش اجتماعی را فراهم می آورد؛ زیرا مردم هرگاه دیگری مهم خویش یعنی رهبر را در چنان سکون و آرامشی الهی بیابند، به طور طبیعی آرام می شوند و تشویش ها و اضطراب ها از میان می رود.
خداوند به صراحت درباره این نقش رهبری در جامعه انسانی می فرماید: ان صلاتک سکن لهم، نماز و نیایش تو برای مردم مایه آرامش است. از آن جایی که جامعه همواره به علل درونی و عوامل بیرونی، گرفتار آزمون ها و فتنه های الهی است تا هر کسی ذات و سرشت خویش نشان دهد، نیازمند معیار حقی است که مردم برپایه آن حق را بشناسند و در کوران فتنه ها و آشوب ها، راه درست خویش را بیابند
این جاست که در نظام الهی نه تنها مفاهیمی به شکل کلی بیان می شود تا به عنوان معیار و میزان سنجش قرار گیرند، بلکه در هر دوره و عصری، انسان های کامل به عنوان معیار و میزان سنجش حق از باطل و راه از چاه معرفی می شوند. این جاست که در روایات معتبر از لزوم معرفت و شناخت امام به عینه سخن به میان آمده تا مردم با شناخت امام زمان خویش، از گمراهی راه و از باطل دور شوند.
ولایت فقیه در جامعه امروز، همان معیار واقعی و انسان کاملی است که می تواند به عنوان معیار سنجش قرار گیرد، زیرا به سبب این که دارای شرایط رهبری چون مخالفت با هوای نفس و اطاعت از مولا و مقتدای بشر، صاحب زمان(عج) و حافظ دین و ملت اسلام است، بهترین شخص برای مدیریت و الگوبرداری انسان می باشد. در کوران فتنه ها و آشوب هاست که هر کسی در پی معیاری است تا بتواند برپایه آن، حق را از باطل بازشناسد. در این جاست که نقش مهم و کلیدی رهبری خود را نشان می دهد.
رهبران دینی و سیاست
با نگاهی به عملکرد پیامبران، شواهد، حاکی از اهمیت دادن آنان نسبت به سیاست و حکومت است. رسول اکرم(ص) که آورنده وحی الهی است و ائمه معصومین(ع) که استمرار حرکت ایشان است همگی مبارزه ای همه جانبه را برای تشکیل حکومت اسلامی و بدست گرفتن قدرت سیاسی آغاز فرمودند. عملکرد امام خمینی(ره) که شاگرد صدیقی بر این مکتب بوده اند، نیز بیانگر آمیختگی دین و سیاست است
امام(ره) برخلاف عموم عارفان که به سیاست واقعی نمی گذارند و عملکرد آنها، توهم جمع ناپذیری بین این دو را تقویت نموده است ایشان بر خلاف همه در سیاست نیز از نمونه های شاخص محسوب می گردیدند. پس از پیروزی انقلاب نیز هرگز حجم مراجعات و کارهای سیاسی ایشان مانع امور عبادی ایشان نشده است. امام خمینی در این زمینه می فرماید: رسول خدا(ص) پایه سیاست را در دیانت گذاشته . رسول الله تشکیل حکومت داده و تشکیل مراکز سیاست داده سایر خلفاء اسلام همچنین تشکیل حکومت داده تا آنجایی که به انحراف کشیده نشده بود. بنای انبیاء و اهل بیت این نبوده است که از مردم کناره گیری کنند، آنان با مردم بودند هر وقت دستشان می رسید حکومت را می گرفتند.
نگاهی به غدیر و ولایت پذیری در جامعه اسلامی ولایت در امتداد بندگی
ولایت فقیه در تداوم و استمرار اصل نبوت و ادامه حرکت انبیاء و اوصیاء الهی است، همان اصلی که شیعه را از دیگر مسلمین جدا می کند. با غیبت امام معصوم(عج) در باب اهمیت نایب ایشان باید گفت حکمی که صادر میکند مانند حکم امام معصوم بوده و پذیرش آن بر سایرین واجب است و رد کردن آن در حکم ردکردن حکم معصوم بوده و آن هم در حکم رد کردن حکم خدا و در نتیجه شرک به اوست
از این رو آحاد ملت اعم از مردم و مسئولین باید حاکمیت ولی فقیه به عنوان ولی امر مسلمین را یک هدیه الهی دانسته و از آن حفاظت و پشتیبانی کنند. آنچه بیش از همه از لحاظ لفظی در جامعه رواج دارد بحث ولایت پذیری است. در باب ولایت پذیری هم حد نهایی را برخی صرفا به اطاعت از دستورات و احکام ولی فقیه خلاصه می کنند. به این صورت که اگر مقام ولایت حکمی را صادر کرد مردم و مسئولین از آن اطاعت کنند اما مادام که مقام ولایت حکم صادر نکرده تکلیفی بر دوش دیگران نیست.
امامت، استمرار ولایت الهی
ولایت الهی ظهورات و مظاهر چندی دارد که یکی از مهمترین آنها ولایت پیامبران(ع) و ولایت اولیای الهی از معصومان(ع) و اوصیاء است. از این رو در بیان چرایی ولایت پدر تا ولایت فقیه تا ولایت معصوم(ع) و پیامبران(ع) به ولایت الهی مستند می کنند و آن را مظاهر ولایت الهی دانسته و گفته اند که هیچ کسی را بر کسی ولایت نیست مگر آنکه در امتداد ولایت الهی به نصب عام یا خاص باشد. کسی که دارای ولایت الهی باشد می بایست مطاع باشد؛ به این معنا که دیگران در محدوده ولایتی که برای شخص به شکل عام یا خاص تعیین شده باید از او اطاعت کنند
در آیات قرآنی ولایت پیامبر(ص) ولایت مطلق و کامل دانسته شده و در همه چیز اطاعت از او عین اطاعت از خداوند و ولایت الهی دانسته و معرفی شده است؛ چرا که پیامبر(ص) در مقام عصمت کلی است و هرگز جز مشیت و اراده الهی را نمی گوید، نمی خواهد و انجام نمی دهد (نجم3) پس اطاعت از او عین اطاعت خداوند است
بر همین اساس در آیاتی از جمله 32 و132 آل عمران و 92مائده و آیات1 و20 و 46 انفال واژه اطاعت یک بار آمده تا عینیت را اثبات کند.براساس آموزه های قرآنی، ولایت امامان معصوم(ع) امتداد ولایت الهی پیامبر(ص) است و همان احکام بر آن بار می شود. خداوند در آیاتی این معنا را به اشکال گوناگون تبیین کرده تا بهانه ای باقی نماند و حجت بر مردم تمام شود.
چگونگی احیای ولایت امام(ع)
امامت، امتداد طبیعی ولایت الهی است که هر انسانی موظف به شناخت و اطاعت از آن است. از آنجایی که مراتب و مراحل کفر، متعدد و متنوع است باید توجه داشت که نادیده گرفتن هر مرتبه ای به معنای کفر مطلق است هرچند که در برخی از مراتب احکام ظاهری بر آن بار نمی شود. ولایت امامان(ع) امری الهی است که انکار آن نوعی کفر است که البته موجب هدر رفتن جان و مال و عرض نیست ولی تبعات آن بر شخص در دنیا و آخرت به اشکال دیگر نمودار خواهدشد.
از وظایف اهل ایمان این است که حقیقت ولایت و امتداد آن را بشناسند و در احیای آن بکوشند. امام رضا(ع) فرمود: رحم الله عبدا احیی امرنا، قیل: کیف یحیی امرکم؟ قال:یتعلم علومنا و یعلمها الناس؛ رحمت خدا بر کسی باد که امر ما را زنده نماید، سؤال شد: چگونه؟ حضرت پاسخ داد: علوم ما را فراگیرد و به دیگران بیاموزد. (بحارالانوار، ج2، ص30، ج13)
این امری که در روایت مورد تأکید است همان امر ولایت امامان(ع) است که شناخت آن به ما کمک می کند تا وظیفه خود را در قبال معصوم(ع) بدانیم و به درستی به جا آوریم. اگر ما بدانیم که ولایت امام از ولایت نبی بالاتر است (بقره124 انبیاء69 تا73)، و این منصب الهی در نزد خداوند مهم ( نساء54) و عهد و پیمانی الهی است (بقره124) تلاش خواهیم کرد تا در تعظیم آن بکوشیم و همه ملاحظات را به نحو کامل مراعات کنیم.
شناخت جایگاه امامت به ما کمک می کند تا در مسیر درست گام برداریم و مخالفت با آن را عین مخالفت با پیامبر(ص) و خداوند دانسته و از هرگونه تمرد و عصیان نسبت به امام(ع)خودداری کنیم. اینکه امام رضا(ع) در بیان احیای امر و چگونگی آن به تعلیم علوم و معارف اهل بیت(ع) توجه می دهد؛ از آن روست که اگر این حقایق دانسته و آموخته شود، معلوم می گردد که چرا جایگاه بلند ایشان از مقام نبوت نیز برتر است و اینکه چرا پیامبرانی بزرگ و اولوالعزم از جمله حضرت ابراهیم(ع) پس از نبوت و سالها آزمون سخت الهی، امامت نصیب وی می شود و دوست می دارد که آن را در ذریه و فرزندان خویش استمرار بخشد. (بقره124)
حضرت موسی(ع) نیز براساس آیه 124سوره اعراف خواهان مقام امامت برای برادرش هارون است و می فرماید اخلفنی فی قومی در میان قوم برای من خلیفه قرار ده؛ از این خواسته آن حضرت(ع) فهمیده می شود که موسی(ع) هارون(ع) را به امامت و رهبری بنی اسراییل منصوب کرد. اگر پیامبری با امامت و رهبری تفاوتی نداشت، نیازی نبود موسی(ع) هارون (ع) را که از پیامبران بود، به امامت منصوب کند. از این عبارت دانسته می شود که مقام امامت مقامی بزرگ و برتر از مقام نبوت و رسالت است.
با نگاهی به علوم اهل بیت(ع) مقام امامت ایشان به خوبی معلوم و جایگاه برتر ایشان از رسولان و پیامبرانی که دارای امامت نبوده اند دانسته می شود. از وظایف هر انسانی و به طریق اولی شیعه مؤمن، آن است که این علوم را به دیگران منتقل کند و ابلاغ نماید تا دیگران حقیقت استمرار و امتداد ولایت الهی را در ولایت امامان(ع) بشناسند و درپی هدایتی باشند که از طریق ولایت ایشان به مردم می رسد.
بسیاری از مردم در شناخت اهل بیت(ع) کوتاهی و بلکه تقصیر می ورزند و به سبب عدم شناخت از مقام و جایگاه ایشان در تعامل و برخورد با آن حضرات کوتاهی می کنند و به وظایف دینی و الهی خویش نسبت به امامان(ع) به درستی نمی پردازند. ایشان را همانند انسانهای معمولی یا کمی برتر می دانند و حق اولویتی برای آنان قائل نیستند.
اینگونه است که در برخورد با کلام آن بزرگواران چنان رفتار می کنند که گویی با کلام یک نابغه مواجه شده اند و کلام ایشان را مهمتراز کلام فلان نابغه و یا دانشمند قرار می دهند و گاه حتی برای اثبات کلام معصوم(ع) کلام فلان دانشمند و اندیشمند را بیان می کنند؛ در حالی که امر برعکس باشد.
چرا که کلام معصوم(ع) در صورتی که در صدور و دلالت آن شک و تردیدی نباشد، می بایست کبرای قضایا قرار گیرد و براساس آن حکم شود. در حقیقت کلام ایشان خود سند معتبری از حقایق هستی است و نیازی نیست که با کلام دیگر تقویت یا تأیید یا حتی اثبات شود. مؤمنان باید بدانند که امامان معصوم حجت الهی بر زمین هستند. به گونه ای که اگر ایشان در زمین نبودند زمین اهل خودش را می بلعید
امام رضا(ع) در بیان این حقیقت وجودی حضرت معصومان(ع) می فرماید: لو خلت الارض طرفه عین من حجه لساخت باهلها؛ چنانچه زمین لحظه ای خالی از حجت خداوند باشد، اهل خود را در خود فرو می برد. (علل الشرایع شیخ صدوق ص891 ح12)
جایگاه امامت در اسلام جایگاهی بس بزرگ است؛ آنان همانگونه که حجت الهی هستند، در مقام نبوت و رسالت نیز عمل می کنند و می کوشند تا فلسفه بعثت را نیز تأمین کنند، چرا که امتداد ولایت الهی هستند که پس از پیامبران(ع) به ایشان رسیده است. از این رو درمقام هدایت و راهنمایی مردم به سوی قسط و عدالت هستند و می کوشند تا به آن فلسفه بعثت نیز پاسخی درخور دهند. (حدید25)
امام رضا(ع) در بیان این مقام امام می فرماید: انما یراد من الامام قسطه و عدله؛ اذا قال صدق و اذا حکم عدل و اذا وعد، انجز؛ همانا از امام و راهنمای جامعه، مساوات و عدالت خواسته شده است که در سخنان خود، صادق، در قضاوت ها، عادل و نسبت به وعده هایش وفا نماید (وسائل الشیعه ج12 ص165 ح27873)
پس هر مأمومی لازم است به این نکته توجه کند که وظیفه او در قبال امام(ع) رفتاری است که به تحقق فلسفه بعثت کمک کند و عدالت را در جامعه تحقق بخشد. تلاش برای احیای امر امامت باید در دستور کار همگی باشد و هرگز در این امر کوتاهی نورزند و به هر شکلی شده خود و جامعه را متوجه امر ولایت و امامت نمایند
گاه این کار با عزاداری و گاه با برگزاری مراسم میلاد و شهادت انجام می گیرد و گاه به شکل دیگری انجام می شود. امام رضا(ع) در این باره می فرماید: من تذکر مصابنا، فبکی و ابکی لم تبک عینه یوم تبکی العیون، و من جلس مجلسا یحیی فیه امرنا لم یمت قلبه یوم تموت القلوب؛ هر که مصائب ما اهل بیت عصمت و طهارت را یادآور شود و گریه کند یا دیگری را بگریاند، روزی که همه گریان باشند او نخواهد گریست و هر که در مجلسی بنشیند که علوم و فضائل ما گفته شود همیشه زنده دل خواهد بود (وسائل الشیعه: ج 41، ص 205، ح19693).

شیعه و سنی نباید رویاروی یکدیگر قرار بگیرند.
چهارشنبه 04/02/03
علامه آیت الله مصباح یزدی (ره):
هم در بین شیعیان و هم در بین اهل تسنن افراد نادرست و مریض وجود دارند،
اما وجود آنها نباید باعث شود که شیعه و سنی رویاروی هم قرار گیرند
و خدایی ناکرده کار برسد به جایی که دشمنان با فتنهانگیزی بین آنها جنگ داخلی راه بیاندازند؛
فتنه ای که متأسفانه گاه نمونهاش را در کشور پاکستان ملاحظه میفرمایید.
رعایت این حد از وحدت واجب است، به خصوص با فرمایش مقام معظم رهبری که به حرمت بدگویی از مقدسات سایر طوایف فتوای صریح دادند و آن را تحریم کردند.
سلسله درس های اخلاق مرحوم علامه مصباح یزدی در دفتر مقام معظم رهبری (مدظله العالی)، 4 اسفند 1389 .

ممهور به مهر شهدا ...
شنبه 96/09/25
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
«هُوَ اللهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ هُوَ الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ (22)
هُوَ اللهُ الَّذِی لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ سُبْحَانَ اللهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ (23)
هُوَ اللهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْمَاء الْحُسْنَی یُسَبِّحُ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ»(24)
حدیثی از امام حسن مجتبی علیه السلام
در فضیلت قرائت سه آیه آخر سوره حشر از امام حسن(علیه السلام) نقل شده که آن حضرت فرمود:
هر کس چون صبح کند و سه آیه آخر سوره حشر را بخواند و در آن روز بمیرد، مهر شهدا (بر پروندهاش) خواهد خورد، و چون شب کند و بخواند و در آن شب بمیرد نیز ممهور به مهر شهدا میشود.
منبع:الدّر المنشور، جلال الدین سیوطی، ج۲، ص۲۰۲؛/ بحارالانوار، ج۹۲، ص۳۱۰، ح۳؛/موسوعه کلمات الامام الحسن(علیه السلام)، بخش عقاید، ص۳۷۳.
3 آیه آخر سوره حشر

تیپ اختر (سوره طارق )
سه شنبه 96/04/27
و السَّمَاءِ و َالطَّارِقِ (1) و َمَا أَدْرَاكَ مَا الطَّارِقُ (2) النَّجْمُ الثَّاقِبُ (۳).
سوگند به آسمان و (ستاره) كوبنده. و تو چه مى دانى ستاره كوبنده چيست. همان ستاره نافذ
ستاره شناسان، تپ اخترها را با ضربان های رادیویی ای که در فواصل زمانی یکسان از آنها تابش می شود تشخیص می دهند. تشکیل یک تپ اختر، با تشکیل یک ستاره نوترونی بسیار مشابه است. وقتی که یک ستاره با جرم ۴ تا ۸ برابر جرم خورشید ما، در جریان یک انفجار ابرنواختری می میرد، لایه های فوقانی خود را به فضا می فرستد و هسته داخلی ستاره زیر فشار گرانشی خود فرو می ریزد. نیروی گرانش آنچنان قوی است که بر نیروی نگه دارنده اتم های سازنده هسته ستاره غلبه کرده و با فشرده شدن بیش از حد اتم و در نتیجه برخورد الکترون ها و پروتون های آن به یکدیگر، نوترون تشکیل می شود. نیروی گرانش بر سطح یک ستاره نوترونی، در حدود ۱۱^۱۰×۲ برابر نیروی گرانش بر سطح زمین است.
تپ اخترها، در واقع ستاره های نوترونی چرخان هستند. آنها انرژی را از قطب های مغناطیسی اشان به بیرون ساتع می کنند؛ اما به دلیل این که محور چرخشی و محور مغناطیسی آنها بر هم منطبق نیست و نیز به دلیل چرخش فوق العاده سریع آنها، ما این تابش مغناطیسی را بصورت ضربان هایی با فواصل زمانی یکسان می بینیم؛ چیزی مثل یک فانوس دریایی. البته شرط سوم برای مشاهده یک پالسار این است که زمین در راستای یکی از قطب های آن قرار بگیرد تا تابش ها را دریافت کند.
تپ اخترها از جنجالی ترین اکتشافات قرن بیستم محسوب می شوند که از آنها صدایی شبیه صدای چکش صادر می شود. به همین خاطر دانشمندان آن ها را چکشهای غول پیکر نامیده اند.
آن ها بعد از تحقیقات فراوان به این نتیجه رسیده اند که این ستاره ها از خود امواج بسیار قوی و نفوذ کننده ای صادر می کنند که توانایی نفوذ از همه چیز را داراست؛
در یک نتیجه کلی می توان گفت که آنها “کوبنده” و “نافذاند". قرآن با عباراتی رسا این حقیقت را بیان کرده است.آنجاکه به این نوع ستاره ها سوگند یاد کرده است .