موضوع: "امام خمینی (ره)"

خط نفوذ را جدی بگیریم

 

شیعه و سنی هر دو از امت رسول الله(ص) هستند و تا بوده در این مملکت با هم برادر بودند و هستند و خواهند بود.

کیست که نداند این فرزندان رسول الله(ص) دوشادوش هم در جنگ تحمیلی علیه دشمنان این مرز و بوم جنگیدند و برای هم جانفشانی‌ها کردند و خونهاشان در هم آمیخته شد و مهر خون زدند بر طومار دفاع از اسلام و میهن‌شان و همواره با بصیرت تمام بوی فتنه و فتنه گرانِ منافق را از کیلومترها دورتر استشمام و احساس میکنند.

قطع به یقین این حرکت در صدا و سیما همان خط نفوذ است که متاسفانه مدتهاست گریبان نظام جمهوری اسلامی را گرفته و شوربختانه خیلی وقتها در سایه انفعال و مصلحت سنجی ها، بسیاری از مدیران بی تفاوت از کنارش عبور کردند.

امیدواریم دوستان رسانه ای از انتشار این نوع فیلمهای تفرقه آمیز و فتنه انگیز خود‌داری کنند و به زودی شاهد برخورد سخت قضایی و اشد مجازات با عاملین این اقدام ذلیلانه و احمقانه باشیم.

خط نفوذ را جدی بگیریم و یقین کنیم که دشمنان قسم خورده این مرز و بوم متاسفانه برخلاف ما شب و روز بیدارند و در حال فعالیت بر علیه امنیت ملی هستند.

خداوند حافظ همه مردم ایران عزیز باشد.

 

 

 

 

برای یک لحظه هم پشیمان نیستم

 

امام خمینی (ره) :

چه کوته نظرند آنهایی که خیال می کنند چون ما در جبهه به آرمان نهایی نرسیده ایم، پس شهادت و رشادت و ایثار و از خود گذشتگی و صلابت بی فایده است ! در حالی که صدای اسلام خواهی آفریقا از جنگ هشت ساله ماست ،علاقه به اسلام شناسی مردم درآمریکا و اروپا و آسیا و آفریقا یعنی در کل جهان از جنگ هشت ساله ماست.

من در این جا از مادران و پدران و خواهران و برادران و همسران و فرزندان شهدا و جانبازان به خاطر تحلیل های غلط این روزها رسماً معذرت میخواهم و از خداوند می خواهم مرا در کنار شهدای جنگ تحمیلی بپذیرد. ما در جنگ برای یک لحظه هم نادم و پشیمان از عملکرد خود نیستیم. راستی مگر فراموش کرده ایم که ما برای ادای تکلیف جنگیده ایم و نتیجه فرع آن بوده است.

 

 

دعا کن آقا روح الله هم عاقبت به خیر بشه

 

حاج‌آقا ابوالفضل کاظمی به من میگفت؛ بعد از ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ که امام تهران بود و تازه وارد ایران شده بودن و تو اون مدرسه مستقر بودند، یه شب گفتن میخوایم بریم حرم عبدالعظیم حسنی(ع).

میگفت امام که وارد حرم شد، گفت میخوام برم سر قبر طیب حاج رضایی؛ مهدی عراقی - شهید عراقی - به من گفت حاج ابالفضل بدو برو پیدا کن، آماده کن قبرو.

رفتم و آماده کردیم که قبر تمیزتر باشه. امام رسید و نشست سر قبر. یه چند لحظه‌ای که گذشت، سرش رو آورد پایین، یه نجوایی کرد. بعد که پاشدیم و رفتیم، به حاج مهدی عراقی گفتم حاج مهدی! امام چی گفت؟ گفت امام رو کرد به این قبر گفت طیب - طیبی که میدونید وسط اون دسته و اون میدون داری‌ای که برا خودش داشت و به قول خودمون لات گری‌ای که وسط میدون داشت، اومد وایساد پای امام ، گفت به امام بگید ندیده خریدار شدیم- میگه امام سرش رو نزدیک قبر کرد گفت طیب! تو عاقبت به خیر شدی، دعا کن آقا روح الله هم عاقبت به خیر بشه…