موضوعات: "مردان بی ادعا" یا "خاطرات طنز جبهه" یا "کلام شهید" یا "الگوی من شهدا"
با تو تنهایی معنا ندارد !
سه شنبه 96/05/03
مناجات زیبای دکتر چمران :
خدایا …
از بد کردن آدمهایت شکایت داشتم به درگاهت
اما شکایتم را پس میگیرم …
من نفهمیدم!
فراموش کرده بودم که بدی را خلق کردی تا هر زمان که دلم گرفت از آدمهایت، نگاهم به تو باشد …
گاهی فراموش میکنم که وقتی کسی کنار من نیست ،
معنایش این نیست که تنهایم …
معنایش این است که همه را کنار زدی تا خودم باشم و خودت …
با تو تنهایی معنا ندارد !
مانده ام تو را نداشتم چه میکردم …!
دوستت دارم ، خدای خوب من …
" باید این نوشته بالای سر من باشد "
سه شنبه 96/05/03
در دوران کفالت وزارت آموزش و پرورش، روزی به دیدن آقای رجایی رفتم. با کمال تعجب دیدم با میخ روی گچ دیوار بالای سر ایشان نوشته شده است «رجایی ارتجاعی»!
پرسیدم این را چه کسی نوشته است؟
گفت: «قبل از شما عدهای از معلمها که اعتصاب کرده بودند، اینجا بودند و یکی از آنها این جمله را جلوی چشم من روی دیوار نوشت. چون درخواستشان از نظر من ناحق بود و من نپذیرفتم، این جمله را نوشتند.»
من گفتم: «حالا آنها نوشتهاند و شما هم تحمل کردهای؛ ولی دیگر چرا آن را پاک نمیکنی؟!»
گفت: «نه! این جمله باید اینجا بالای سر من باشد تا همه بدانند که وزیر آموزش و پرورشِ جمهوری اسلامی تا این حد اجازه میدهد مردم بیایند و حرفشان را بزنند. حالا یا حرف ما را میپذیرند و قانع میشوند و میروند، یا نه، عناد دارند و نمیپذیرند. بههرحال ما باید اجازه بدهیم حرفشان را بزنند و مخالفتشان را اعلام کنند.»
(بر گرفته از کتاب بادیه فروش، صفحه ۱۵)
حوری عزیزم‼️
دوشنبه 96/04/26
فاو بودیم!
گفتم: « احمد! گلوله که خورد کنارت، چی شد؟»
گفت: « یه لحظه فقط آتيشِ انفجارشو دیدم و بعد دیگه چیزی نفهمیدم».
گفتم: خب! گفت:« نمیدونم چه قدر گذشت که آروم چشمامو باز کردم؛ چشمام، تارِتار میدید.
فقط دیدم چند تا حوری دور و برم قدم میزنند. یادم اومد که جبهه بودهام و حالا شهید شدهام. خوشحال شدم.
میخواستم به حوریها بگم بیایید کنارم؛ اما صِدام در نمیاومد.
تو دلم گفتم: خب، الحمدلله که ما هم شهید شدیم و یه دسته حوری نصیبمون شد.
میخواستم چشمامو بیشتر باز کنم تا حوریارو بهتر ببینم؛ اما نمیشد.
داشتم به شهید شدنم فکر میکردم که یکی از حوریها اومد بالا سرم. خوشحال شدم.
گفتم: حالا دستشو میگیرم و میگم حوري عزیزم! چرا يه خبري از ما نمیگيري؟! خدای ناکرده ما هم شهید شديم!.
بعد گفتم: نه! اول میپرسم: تو بهشت که نباید بدنِ آدم درد کنه و بسوزه؛ پس چرا بدن من این قدر درد میکنه؟!
داشتم فکر میکردم که یه دفعه چیزِ تیزی رو فرو کرد تو شکمم. صِدام در اومد و جیغم همه جا رو پر کرد.
چشمامو کاملاً باز کردم دیدم پرستاره. خندهام گرفت.
گفت: « چرا میخندی؟»
دوباره خندیدم وگفتم: چیزی نیست و بعد کمی نگاش کردم وتو دلم گفتم: خوبه این حوری نیست با اين قيافش؟
مجموعه اکبرکاراته
تشکیل کمیتهای در مجلس برای پیگیری وضعیت احمد متوسلیان
یکشنبه 96/04/25
تشکیل کمیتهای در مجلس برای پیگیری وضعیت احمد متوسلیان و دیپلماتهای ربودهشده
رئیس کمیته پیگیری وضعیت دیپلماتهای ربوده شده ایرانی در مجلس :
کمیتهای در کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی با مسئولیت بنده برای پیگیری وضعیت این ۴ دیپلمات تشکیل شد و تاکنون ۲ جلسه در این زمینه برگزار کردیم.
ما ناراحتیم از اینکه تاکنون پرونده متمرکزی در مورد وضعیت دیپلماتهای ربوده شده ایرانی وجود نداشته است.
اولین کاری که میخواهیم انجام دهیم متمرکز کردن این موضوع است و امیدواریم دستگاههای مربوطه اطلاعات لازم را به ما بدهند.
بنا داریم با ۸ نفر از مسئولان گذشته یا مرتبطان با این پرونده که میتوانند اطلاعاتی را به ما بدهند و صاحبنظراندر این زمینه گفتوگوهایی داشته باشیم.
fna.ir/LAB0D0
شهادت دل بریدن از .....
جمعه 96/04/23
شهادت دل بریدن از عواطف است.
شهدای عزیز ما و ایثارگران ما کسانی هستند که از همهی خواستههای شخصی خود دل بریدند. این به زبان آسان است. فقط دل بریدن از پول و مال و سرمایه نیست؛ دل بریدن از عواطف است. شهید از مهر مادر، از سایهی پدر، از لبخند کودک، از عشق همسر دل میبُرد و به سوی انجام وظیفه حرکت میکند. خدای متعال عدهای را انتخاب کرد، رفتند، عدهای هم ماندند برای امتحانهای بعدی؛ لیکن رتبهی شهید و رتبهی شهادت برای ایثارگران وجود دارد.
مقام معظم رهبری
۱۳۹۱/۷/۲۲