شهید محمدمهدی خادم الشریعه

 

شهادت: ۳۱ اردیبهشت ۱۳۶۱
در عملیات آزادسازی خرمشهر (بیت المقدس) ، که آن‌زمان مصادف با مبعث پیامبر(ص)

 خرداد سال 1337 در شهرستان سرخس چشم به جهـان هستی گشود. بہ دلیل علاقہ فراوانے ڪہ پدرش بہ ساحت مقدس امام رضا(ع) داشت به شهر مشهد عزیمت کردند.
 قبل از انقلاب با قیام مردمی همراه شد، ساواک بارها برای دستگیریش نقشه ڪشید اما هربار با زیرکی او مواجه شده و در اجرای نقشه هایش موفق نشد.
پس از پیروزی انقلاب، نظم و مدیریت تشکیلاتی اش باعث شد تا مسؤلیت دفتر فرماندهی سپاه پاسداران خراسان را به او واگذار کنند. پس از آن، دوره فشرده خلبانی را در تهران طی کرد و راهی جبهه های جنوب شد. در آنجا نیروهای خراسانی را در تیپ21 امام رضا (ع) سازماندهی کرده، خود به عنوان اولین فرمانده، مسؤلیت اداره این تیپ را به عهده گرفت.
 حماسه آفرینی های او و یارانش در چزابه چنان بود که پیر جماران در وصفشان فرمود: « کار رزمندگان ما در چزابه در حد اعجاز بود و این اعجاز به حول و قوه الهی از بازوان پرتوان رزمندگان به خصوص رزمندگان تیپ 21 امام رضا (ع) به فرماندهی این سردار شهید نمایان شد.»
در عملیات بیت المقدس به همراه تیپ ۲۱ به #خونین_شهر رفت ، دلاوران تیپ ۲۱ امام رضا (ع) بهمراه دیگر یگانها، سدهای دفاعی کفار را در هم شکستند. . . . راهی تا فتح خرمشهر باقی نمانده بود که در تاریخ 31 اردیبهشت ماه 1361 مصادف با مبعث پیامبر (ص) هنگام سرکشی به نیروها در ایستگاه حسینیه، انفجاری در کنار خودروی او روی می دهد و ترکش آن به شقیقه اش اصابت می کند که موجب شهادت این فرمانده رشید می شود.

شهیدی که ساکن ایوان طلای امام رضاست:

عراقیها در یك حمله همه جانبه به تنگه چزابه با ایستادگی و مقاومت و پایمردی رزمندگان خراسان به عقب نشستند به طوری كه با ورود شخص صدام حسین به عنوان رئیس‌جمهور عراق و فرمانده كل ارتش بعث به صحنه درگیری باز هم نتوانستند راهی به گشودن تنگه چزابه بیابند آتش بازی توپخانه سنگین عراق در #چزابه پر حجم‌ترین تهاجم توپخانه دشمن تا آن روز بود و به عقیده كارشناسان نظامی مهمات به كار رفته در نبرد چزابه معادل كل مهماتی بود كه تا آن روز علیه مواضع ایران مصرف شده بود…

پدرش اهل همدان بود و بعد از مدتی به دلیل شدت علاقه ای که به امام رضا(ع) داشت به #مشهد نقل مکان کردند و از مشهد به سرخس رفتند تابستان ها به مشهد می آمدند و زمستان ها را در سرخس می گذراندند
#محمدمهدی در روز جمعه به دنیا آمد
در روز جمعه شهید و در شب جمعه هم به خاک سپرده شد…
محل دفن او در ایوان طلا در صحن انقلاب حرم مطهر رضوی است در این محل کتیبه ای وجود دارد که روی آن نوشته شده است: “حق تعالی بهشت را بر او واجب گرداند” درست زیر همین کتیبه محل دفن محمد است

محمد متولد سال ۱۳۳۷ بود یک روز یکی از روحانیان برجسته مشهد به خانه شان آمد و به محض این که چشمش به محمد افتاد رو به به پدرش گفت: «هوای این پسر را داشته باش که از بندگان خوب خداست» شش سال بیشتر نداشت که به بیماری فلج اطفال دچار شد در آن زمان هر کس به این بیماری دچار می شد یا به طور کلی فلج می شد یا پاهایش به شدت معیوب می شد بعد از بیماری محمد پدرم دائم به حرم می رفت و نذر و نیاز می کرد تا این که شفا گرفت

فرمانده تیپ ۲۱ امام رضا بود نبرد چزابه ی او و یارانش برای همیشه در دل تاریخ ثبت شده است امام خمینی(ره) درباره دلاوری های رزمندگان چزابه گفته بودند:
“کار رزمندگان ما در چزابه در حد اعجاز بود”
و این اعجاز به حول و قوه الهی از بازوان رزمندگان به ویژه بچه‌های تیپ ۲۱ امام رضا(ع) به فرماندهی این سردار شهید نمایان شد آخرین باری که محمد به خانه زنگ زد مادرم از او پرسید: “محمد جان نمی خواهی برگردی؟ دلم خیلی برایت تنگ شده…”
محمد مهدی هم گفته بود: «بعد از فتح خرمشهر بر می گردم مامان»

روز ۳۱ اردیبهشت، سردار محمد مهدی خادم الشریعه در ۲۴ سالگی با زبان روزه سه روز مانده به #فتح_خرمشهر به شهادت رسید.

شهید محمد تورانی

 

تو اولین قدم، و با هماهنگی فرماندهان، محمد از سپاه اخراج شد.کم کم  انحراف محمد نقل محافل شد. بازار سرزنش ها و توهین ها گرم تر و گرم تر می شد.‌ تو این مدت فرماندهان هم بیکار نبودند. در قدم بعدی تدارک یک بستنی فروشی رو برای کار محمد دیده بودند.خیلی طول نکشید که برق محل کار محمد رو به جرم ارتباط با منافقین قطع کردند.
اونقدر نقشش رو خوب اجرا کرد که خانمش هم دم از جدایی می زدو می خواست درخواست طلاق بده.گفتند:خانمش رو دیوارهای خونه مرگ بر منافق و مرگ بر ضد ولایت فقیه می نوشت.
فقط چند نفر از این نمایش با خبر بودند
دادستان وقت می گفت: چندین بار محمد با منافقین دیگه بازداشت شد.
باید منافقین به او اعتماد می کردند.همین هم شد.محمد با نفوذی که در سازمان کرد و ارتباطی که با کوموله ها گرفت اطلاعات خوبی به دست سپاه رسوند. سرانجام هم با اطلاعات محمد، یک باند و خونه تیمی منافقین با کلی مهمات توسط سپاه رهگیری و منهدم شد.
با پایان ماموریت، محمد بین نگاه های پر از شرم و خجالت دوباره به سپاه برگشت.اما این برگشت زمان زیادی طول نکشید.چندی نگذشت که محمد تو نبرد جنگل های آمل به چنگال منافقین افتاد. هر بلایی خواستند سر این جوون آوردند.  شعله کینه منافقین دامن این مجاهد رو گرفت.منافقین بدن محمد رو آتش زدند و تا چند وقت خبری از بدن مطهرش نبود.
بعد از چند ماه با دستگیری بعضی از منافقین و اعتراف اونها، قتلگاه محمد پیدا شد. 
گفتند:تکه های سوخته بدن محمد که تونستند جمع  کنند؛ حدودا دو کیلو بود….
.
شهیدی که غریبانه زندگی کرد؛ غریبانه شهید شد و همچنان غریبانه از دیده ها دور است.

 

تصادف در خط ویژه تهران؛ فرزند نماینده مجلس افسر پلیس را زیر گرفت و متواری شد


به گزارش بولتن نیوز، بر اساس اظهارات شاهدان عینی، راننده پس از برخورد، بدون هیچ‌گونه اقدامی برای کمک به مصدوم از محل حادثه فرار کرد. هنوز مشخص نیست که پلیس پس از این فرار اقدامی برای دستگیری وی انجام داده یا خیر، اما اطلاعات غیررسمی حاکی از آن است که هیچ‌گونه بازداشت فوری صورت نگرفته است.
در ادامه این حادثه، گزارش‌ها نشان می‌دهد که محمدحسن نیکزاد تنها چند ساعت پس از تصادف آزاد شده و برخی منابع غیررسمی دلیل این آزادی را «سفارش مستقیم پدرش» عنوان کرده‌اند. علی نیکزاد، نماینده مجلس و پدر متهم، متهم به دخالت در روند پیگیری قضایی و توقف اقدامات قانونی شده است.
این حادثه یادآور ماجرای جنجالی علی‌اصغر عنابستانی، نماینده سابق مجلس است که درگیری او با یک افسر پلیس، به نمادی از قانون‌گریزی برخی مسئولان تبدیل شد. اکنون نیز جامعه با سؤالاتی جدی مواجه است:
چرا فرزند نماینده مجلس مجاز به تردد در خط ویژه بوده است؟
چرا پس از تصادف با مأمور پلیس، به‌جای بازداشت، بلافاصله آزاد شده است؟
چرا دستگاه‌های انتظامی و قضایی در برابر اقدامات خلاف قانون آقازاده‌ها سکوت می‌کنند؟
این رسانه، به‌عنوان نخستین منتشرکننده این خبر، خواستار پاسخ فوری و شفاف پلیس راهور تهران، قوه قضائیه و شخص علی نیکزاد درباره جزئیات این حادثه، وضعیت پرونده و برخورد قانونی با متهم بدون تبعیض است.
در شرایطی که یک افسر وظیفه‌شناس با جراحات شدید در بیمارستان بستری است، افکار عمومی خواستار اجرای عدالت و پایان دادن به ویژه‌خواری در سطوح قدرت هستند

حالا خبر را خوندید ببینید واکنش پلیس چه است و چه بیانیه ای صادر کرده
اولین واکنش پلیس راهور به ماجرای تصادف جنجالی یک خودرو با افسرشان در خط ویژه میدان ونک
تصادف یک خودروی سواری با مأمور پلیس راهور در حوالی میدان ونک منجر به مصدومیت جزئی این مأمور شد

رئیس منطقه 3 پلیس راهور تهران بزرگ در خصوص حادثه رخ داده در میدان ونک تهران گفت: روز یکشنبه ۴ خرداد ۱۴۰۴ در خیابان‌ منتهی به ضلع غربیِ میدان ونک یک‌دستگاه خودرو با احدی از پرسنل راهور تصادف؛ که دچار مصدومیت جزئی شده و توسط راننده خودرو به مرکز درمانی منتقل و مداوا گردید

در بررسی به‌عمل آمده و مختصات کروکیِ تصادف؛ سانحه در مسیر خط ویژه‌ اتوبوس‌های شهری رخ نداده است.
همچنین خودرو برای انجام فرایندهای اداری و اقدامات تکمیلی به پارکینگ منتقل گردید

حالا باید سوال کرد چرا بعضی رسانه ها در ایران آنقدر آزاد هستند که هر خبری را که می‌خواهند مخابره کنند خروجی آن سیاه نمایی کشور ، وجود دزدی و فساد و بی عدالتی در کشور است اگر جایی فساد و بی عدالتی بود رسانه باید فریاد بزند اما حق ندارد برای جمع کردن مخاطب از کاه کوه بسازد و سیاه نمایی کند و به هیج کسی هم پاسخگو نباشد رسانه باید منصف باشد نه کتمان کند و نه غلو نماید

تصادف:
الف: در خط ویژه نبوده
ب: مأمور مصدومیت جزئی داشته
ج: راننده نه تنها فرار نکرده بلکه مصدوم را به مرکز درمانی رسانیده است
اما برید کانال های مختلف را بخوانید دقیقا ۱۸۰درجه دارند بر عکس گزارش می‌کنند و هیج کسی هم نیست بپرسه چرا دروغ میگید
مگر اینکه پلیس خدای نکرده به مردم گزارش دروغ داده باشه

امام محمدتقی(علیه السلام)

 امام محمد بن علی(علیه‌السلام)، معروف به “تقی” و “جوادالائمه” و مُکنّیٰ به ابی جعفر ثانی، در نوزدهم ماه مبارک رمضان و به قولی در دهم رجب سال 195 قمری، در مدینه منوره دیده به جهان گشود.
پدرش امام رضا(علیه‌السلام)، امام هشتم شیعیان و مادرش خیزران [سبیکه] از بانوان پاکیزه سرشت و پارسای عصر خود و از خاندان ماریه قبطیه [همسر رسول خدا-ص-] بود.(1)

امام محمد تقی(ع)، پس از شهادت پدر گرامی‌اش امام رضا(ع) در سال 203 قمری در طوس خراسان به دست مأمون عباسی، امامت شیعیان را بر عهده گرفت.

با این که وی، در آن أیام خردسال بود و بیش از هشت سال از عمر شریفش نگذشته بود، سکان کشتی امت را بر عهده گرفت و آن را به نیکی، امامت و هدایت نمود.

نویسنده کتاب گران سنگ “کشف الغمه” به نقل از کمال الدین محمد بن طلحه [از بزرگان شافعی مذهب اهل سنت] درباه امام جواد(علیه‌السلام) گفت: «فهو و ان کان صغیر السّن، فهو کبیر القدر و رفیع الذّکر».(2)
یعنی: او [امام جواد(علیه‌السلام)] گرچه کم سن و سال بود، ولیکن دارای شخصیت والا و بلند آوازه بود.

امام محمد تقی(علیه‌السلام)، بنا به درخواست مأمون عباسی در محرم سال 215 قمری وارد بغداد شد و مأمون از نزدیک با دانش، معرفت و شخصیت بی همتای وی آشنا گردید و بنا به قولی که به پدرش امام رضا(علیه‌السلام) در خراسان داده بود، دختر خود “ام الفضل” را به عقد ازدواج امام محمد تقی(علیه‌السلام) در آورد و منزلت وی را در نزد تمامی نزدیکان و اقربای خویش، اعم از عباسیان و علویان، گرامی شمرد و برای وی احترام ویژه‌ای قائل گردید.(3)

هنگامی که مأمون در برابر خرده گیری‌های عباسیان کینه توز، نسبت به ازدواج امام محمد تقی(علیه‌السلام) با دختر خویش روبرو گردید، در پاسخشان گفت: و أما ابوجعفر محمد بن علی (علیه‌السلام)، قد اخترته لتبریزه علی کافه أهل الفضل فی العلم و الفضل مع صغر سنه، و الأعجوبه فیه بذلک.(4)
یعنی: اما از این که ابوجعفر محمد بن علی(ع) را به همسری دخترم برگزیدم، بدین جهت است که وی با کمی سن و سالش، سرآمد تمامی صاحبان فضل در دانش و دانایی است. او نابغه و شگفتی دوران است.

به هر روی، امام محمد تقی(علیه‌السلام) پس از ازدواج با ام الفضل، مدتی در بغداد زندگی کرد ولی چون آن حضرت، تمایلی به معاشرت و هم نشینی با عباسیان غاصب را نداشت و روحیات او با تجملات و زندگی اشرافی سازگار نبود، به بهانه زیارت خانه خدا، از بغداد حرکت کرد و عازم مکه شد و پس از زیارت خانه خدا، به مدینه منوره رفت و در همان جا، مجدداً ساکن گردید.(5)
اما بار دیگر، امام محمد تقی(علیه‌السلام) در عصر معتصم عباسی [هشتمین خلیفه عباسیان] به بغداد دعوت شد و با اکراه و اجبار خویش و اصرار همسرش ام الفضل، عازم عراق گردید و در محرم سال 220 قمری وارد بغداد شد و مورد استقبال معتصم و سایر درباریان و عباسیان قرار گرفت.
ولیکن، معتصم و سایر بزرگان عباسی که با ازدواج آن حضرت با دختر مأمون از قبل ناراحت بودند و وجود وی را در جمع خویش نمی‌توانستند تحمل کنند، نقشه قتل وی را پی ریزی کردند.(6)

آنان، به واسطه جعفر بن مأمون، خواهرش ام الفضل را به قتل همسرش امام محمد تقی(ع) تحریک و تشویق نمودند و آن نادان و بی خرد، فریب اغوائات و وسوسه‌های شیطانی آن‌ها را خورد و آن حضرت را در آخرین روزهای ذی قعده سال 220 قمری مسموم نمود و بر اثر شدت زهر، آن حضرت در 25 سالگی، در آخرین روز ذی قعده همان سال، غریبانه و مظلومانه در بغداد به شهادت رسید.(7)

بدن مطهر امام جواد(علیه‌السلام) در مقابر قریش بغداد، در کنار قبر مطهر جدش امام موسی کاظم(علیه‌السلام)، که هم اکنون معروف به کاظمین است، به خاک سپرده شد.(8)

 

 پی نوشت ها:

1- الارشاد (شیخ مفید)، ص 614؛ کشف الغمه (علی بن عیسی اربلی)، ج3، ص 186؛ منتهی الآمال (شیخ عباس قمی)، ج2، ص 324
2- کشف الغمه، ج3، ص 186
3- الارشاد، ص 619
4- همان، ص 621
5- همان، ص 628
6- همان، ص 629؛ منتهی الآمال، ج2، ص 347
7- منتهی الآمال، ج2، ص 347
8- همان، ص 350 و بحارالانوار (علامه مجلسی)، ج5، ص 1 و ص 7

قاسمیان توسط نیروهای سعودی بازداشت شد

حجت‌الاسلام قاسمیان پس از انتشار کلیپی انتقادی نسبت به تغییرات عربستان از سوی نیروهای سعودی بازداشت شد.

حجت‌الاسلام قاسمیان، از داوران برنامه محفل، پس از انتشار کلیپی در عربستان در حالی که حدود یک هفته تا آغاز مناسک حج باقی مانده است، توسط سعودی‌ها بازداشت شد.

یکی از مدیران کاروان‌های حج محسن رحیمی می‌گوید که «سعودی‌ها نسبت به انتقاد از برنامه‌هایشان به‌ویژه در فضای مجازی حساس هستند و آن را از طریق هوش مصنوعی بررسی می‌کنند.»

حجت‌الاسلام قاسمیان با انتشار کلیپی با ادبیات انتقادی به برخی تغییرات اجتماعی و فرهنگی عربستان گفته بود که «دیگر به‌جای رفتن به آنتالیا‌ افراد می‌توانند به مکه و مدینه سفر کنند و کاسبان قبله شرایط خوبی از جمله قمار‌خانه‌ها و مراکز فحشا و کنسرت‌های رکیک فراهم کرده‌اند.»

پیش از این مسئولان کشورمان از زائران خواسته بودند که در زمان حضور در سرزمین وحی در فضای مجازی مطالب انتقادی منعکس نکنند.

ساعاتی پس از انتشار این کلیپ در فضای مجازی به‌ویژه رسانه‌های ایران، سعودی‌ها این زائر کشورمان را دستگیر کردند. هنوز جزئیاتی از وضعیت حجت‌الاسلام قاسمیان اعلام نشده است.