هر تغییر و تحولی بوسیله فرهنگ است.

 

هر تغییر و تحولی بوسیله فرهنگ است.

اگر بخواهد تحولی در یک کشور انجام گیرد، فرهنگ کار گشاست. اگر ملتی بخواهد -فرض بفرمائید- در یک دوران اشغال بیگانه، خود را از اشغال بیگانه نجات دهد، بیش از ثروت و توانایی‌های صنعتی و ذخایر زیر زمینی آن ملت و بقیه معیارها و شاخص‌هایی که وجود دارد، باز فرهنگ آن ملت به کار می‌آید تا بتواند خودش را از اشغال بیگانه نجات دهد.

مقام معظم رهبری - ۱۳۷۵/۶/۲۸

 

من مطمئنم که جریان فرهنگی کشور با همۀ این ناسازگاری‌هایی که می‌شود، از لابه‌لای این پیچ و خم‌های سخت عبور و رشد می‌کند، «أنکَ کادِحٌ اِلیٰ رَبّکَ کَدحاً»* من این رشد را می‌بینم. واقعا تفکرات و ذهن‌ها و مغزهای فعال و مبتکر و خوبی کاملاً مشاهده می‌شوند و این‌ها پیش خواهند رفت. دشمن انقلاب و دشمن اسلام نمی‌تواند از طریق فرهنگ، کاری را که می‌خواهد بکند. البته مشکلات فراوانی درست کرده‌اند و درست خواهند کرد؛ شکی نیست، اما ایمان‌ها و همت‌های شماها نخواهد گذاشت آن‌طور که می‌خواهند پیش آید.

مقام معظم رهبری - ۱۳۷۹/۱۱/۲۹

 

* سوره انشقاق، آیه۶ «ای انسان یقیناً تو با کوشش و تلاشی سخت به سوی پروردگارت در حرکتی، پس او را دیدار میکنی.»

دلتنگ “ تو” ام …

 
دلتنگ توام ….
دلتنگ “تو” ام …
دلتنگ تو و هر نسیمی که از سوی توست …

می دانی، “دلتنگ” که می گویم
تنها ؛
مقصودم امواج صدای گرمت نیست.
حضورت نیست .
بودنت نیست !

مقصودم ؛
تمام توست …
تمام آن چه با روح و جانت
آمیخته شده …

بهانه ات
جان زندگی ام را زخم کرده است و چشمانم را اشک آلود …

می دانی؟
دلتنگ توام …
” دلتنگ تمام تو ”

رفیق شهید ….

 

 

اما شهادت .....

 

شهدا


مرگ رفتنی است

بی صـدا و آهسته

بی هیچ موجی و بی هیچ اوجی …

اما

شهادت

کوچی است با آهنگ پر دامنه

و سرشار از موج ، اوج و عـروج …

 

دلم برای تو ، دلم برای خودم تنگ است

 

دلم برای محسن ، دلم برای سرت تنگ است

دلم برای صدایت ، دلم برای نگاهت تنگ است

دلم برای پیکرت ، دلم برای قامتت تنگ است

دلم برای مرامت ، دلم برای وفایت تنگ است

دلم برای روشت ، دلم برای مسیرت تنگ است

دلم برای یادمان ، دلم برای بهشتت تنگ است

دلم برای شهدا ، دلم برای رفیقت تنگ است

دلم برای شب گلزار ، دلم برای فاطمه تنگ است

دلم برای تو ، دلم برای خودم تنگ است

دلم برای شهید ، دلم برای شهادت تنگ است

۹۶/۱/۲۰

 

 

سواد رسانه ای یعنی چه ؟

 

سواد رسانه ای

 

روشن شدن هر مفهوم، قبل از هر چیزی برای درک صحیح آن مفهوم می تواند کمک کند. سواد رسانه ای مشتکل از دو عبارت است: «سواد» و «رسانه».

برگردیم به دوران کودکی و روزهای اول مدرسه، زمانی که به مدرسه می رفتیم تا «خواندن و نوشتن» را یاد بگیریم و دیگر «بی سواد» نباشیم. در مدرسه ابتدا حروف الفبا را یاد می گرفتیم؛ یعنی نسبت به شکل حروف، صدای آنها و نحوه نوشتن آنها «دانش» پیدا می کردیم. سپس «مهارت» کنار هم گذاشتن حروف و خواندن و هجّی کردن کلمات را یاد می گرفتیم و بعد از مدتی «کاربرد» کلمات در ساختن جمله ها و خواندن و نوشتن متون مختلف را آموختیم و بدین ترتیب «باسواد شدیم»! مجموعه ای از دانش ها در کنار مهارت ها به اضافه کاربردها در کنار هم، ما را با سواد کرد. 

رسانه وسیله ای است که فرستنده به کمک آن پیام خود را به گیرنده منتقل می کند. رفته رفته ابزارهای ارتباطی گسترش پیدا کرد و در عصر حاضر با ظهور رسانه های چاپی و الکترونیکی، رسانه های جمعی شکل گرفتند. مهم ترین تفاوت رسانه های امروزی آن است که می توانند پیام های خود را با سرعت زیاد به طیف وسیعی از مخاطبان برسانند.

همانطور که سواد خواندن و نوشتن به ما کمک می کند تا بتوانیم انواع جملات ساده و پیچیده را بفهمیم و معناهای متفاوتی از آن ها برداشت کنیم، سواد رسانه ای هم مهارتی است که با یادگیری آن می توانیم انواع رسانه ها و تولیدات رسانه ای را درک، تفسیر و تحلیل کنیم. هر رسانه مجموعه ای از نشانه های خاص خود را دارد که شناخت این نشانه ها در با سواد شدن ما نقش مهمی را ایفا می کند.

 

(کپی برداری با ذکر صلوات بر شهدا بلامانع است)