
رابطهای به نفع دو کشور
شنبه 04/01/30
مروری بر تأکید مکرر رهبر معظم انقلاب بر منافع ایران، عربستان و جهان اسلام از گسترش همکاریهای دو کشور در پنج دیدار مقامات عربستان با ایشان در ۲۸ سال اخیر
در دیدار امیر عبدالله ولیعهد عربستان؛ ۱۳۷۶/۰۹/۱۸:
وحدت کلمهی کشورهای اسلامی امری ضروری و مهم است. باید برای روابط نزدیک و برادرانه میان کشورهای اسلامی تلاش مجدّانهای به عمل آید، زیرا این کار برای اسلام و مسلمانان قطعاً خیر و برکت به همراه خواهد داشت، هرچند که دشمنان اسلام از تحقّق این آثار نگرانند. توسعهی ارتباطات و همکاری میان دو کشور ایران و عربستان سعودی برای طرفین و بهویژه برای جهان اسلام، دارای فواید فراوان است.
در دیدار امیر سلطان بن عبدالعزیز معاون دوم شورای وزیران و وزیر دفاع عربستان؛ ۱۳۷۸/۰۲/۱۴:
به توطئههای تبلیغاتی دشمنان اسلام برای ممانعت از همکاری میان کشورهای اسلامی توجّه داشته باشید.
در دیدار عبدالعزیز الخویطر فرستاده ویژه پادشاه عربستان؛ ۱۳۷۸/۱۱/۳۰:
استحکام صمیمانه و روزافزون روابط و علایق ایران و عربستان به نفع طرفین و به صلاح دنیای اسلام و امّت اسلامی است.
در دیدار سعود الفیصل وزیر امور خارجه عربستان؛ ۱۳۸۵/۰۳/۲۲:
همکاری و روابط گستردهی جمهوری اسلامی ایران و عربستان علاوه بر اینکه در بر دارندهی منافع کوتاهمدت و بلندمدت برای دو کشور است، برای جهان اسلام نیز بسیار مفید خواهد بود.
در دیدار خالد بن سلمان وزیر دفاع و فرستاده ویژه پادشاه عربستان؛ ۱۴۰۴/۰۱/۲۸:
سالها پیش همین جا که شما نشستهاید عمویتان ملک عبدالله نشسته بود؛
من به او گفتم: ارتباط صمیمی باعربستان را به سود خود میدانیم. اگر شما هم آن را به سود خودتان میدانید ارتباطات میتواند مستحکم شود. اعتقاد ما این است که ارتباط میان جمهوری اسلامی ایران و عربستان برای هردو کشور مفید خواهد بود و دو کشور میتوانند تکمیلکننده یکدیگر باشند. گسترش روابط میان جمهوری اسلامی ایران و عربستان دشمنانی دارد. باید بر این انگیزههای خصمانه فائق آمد و ما در این خصوص آماده هستیم.

فاش شدن راز ۱۱ سپتامبر توسط ژنرال آمریکایی
شنبه 04/01/30
جنرال وسلی کلارک رئیس سابق ستاد ارتش امریکا و فرمانده سابق ناتو
در سال ۲۰۰۷ با صراحت اعلام کرد که حادثه ۱۱ سپتامبر بهانهای برای ویران کردن لبنان، عراق، سوریه، لیبی، سومالی، سودان و ایران بود.
این جنرال کهنه کار آمریکا ادامه داد:
تمام ۷ کشور به غیر ایران با جنگ نابود شدند. ولی به دلیل قدرت نظامی ایران، استراتژی به نابودی نرم تغییر کرد.
او همچنین گفت تحریمها ۲ هدف دارند. یا ایران دچارآشوب میشود، که پروژه سوریه (جنگ داخلی) اجرا میشود. یا ایران تسلیم مذاکره میشود که پروژه عراق و لیبی (خلع سلاح و حمله نظامی) اجرا میشود.
ایرانی راهی جز پیروزی در جنگ اقتصادی ندارد. یا پیروز میشود و ابرقدرت میشود یا شکست میخورد و نابود میشود.
از این گفت و گو سالها میگذرد و کشورمان، ایران توانست مقابل شدیدترین تحریمهای اقتصادی مقاومت کند و از پس تهدیدهای نظامی هم عبور کند.
اکنون این ایران است که سرنوشت منطقه غرب آسیا را تعیین میکند و به یک قدرت جهانی تبدیل شده است.
منبع:کتاب برج های دوقلو
نوشته : خوان آنتونیوسارین (استاددانشگاه)

ترامپ نقاب از چهره برداشت همه نوکران و عاشقانش را افشا و رسوا کرد ‼️
جمعه 04/01/29
دونالد ترامپ سخن میگوید: با صراحتی که شاید بسیاری جرأت بیان آن را ندارند، با اینکه گفتارش آمیخته به وقاحت، رذالت و خصومت است، اما به دلیل شفافیتش قابل توجه است. باید اذعان کرد که در این صحبتها حقیقتی تلخ نهفته است.
خلاصه صحبتهای ترامپ در یک گفتگوی مستقیم :
آقایان، امروز تصمیم گرفتهام که هر آنچه در جریان است را به شما بگویم و اینکه جهان به کدام سمت حرکت میکند. از تغییراتی که طی ۴۰۰ سال گذشته رخ داده است، صحبت کنیم. به یاد دارید سال ۱۷۱۷ که جهان جدید متولد شد؟ به یاد دارید اولین دلار در سال ۱۷۷۸ چاپ شد؟ و برای اینکه این دلار بتواند حکومت کند، دنیا نیاز به یک انقلاب داشت، که همان انقلاب فرانسه در سال ۱۷۸۹ بود.
این انقلاب همه چیز را تغییر داد و جهانی که ۵۰۰۰ سال تحت تسلط ادیان و اساطیر بود، جای خود را به یک نظام جهانی جدید داد که در آن پول و رسانه حکمرانی میکنند. جهانی که در آن جایی برای خدا و ارزشهای انسانی نیست.
تعجب نکنید که ما نمونهای از این نظام جهانی جدید هستیم. سیستمی که ماهیت شغلی مانند من، بدون ارزشهای انسانی و اخلاقی را ممکن میکند.
برای من مهم نیست که یک کشتیگیر بمیرد، آنچه مهم است این است که کشتیگیری که روی آن شرط بستهام، برنده شود. با این حال، این سیستم جهانی مرا به ریاستجمهوری رسانده است، من که ادارهکننده مؤسساتی برای قمار هستم! اگر اخلاق دیگر معیار نیست، پس آنچه امروز جهان را اداره میکند، منافع است.
سیستم ما با صبر و بدون خستگی عمل کرده است، تا جایی که قدرت کلیسا از بین رفته است، دین از سیاست جدا شده و سکولاریسم برای مقابله با مسیحیت پدید آمد. همچنین، زمانی که چیزی به نام خلافت عثمانی سقوط کرد و حتی یهودیت نیز قربانی این سیستم شد، چون ما آن را در سیستم جهانی درگیر کردیم.
امروز اکثریت جهان از یهودیان متنفر است، به همین دلیل ما قانونی برای محافظت از یهودیت وضع کردیم. بدون این قانون، یهودیان در همه جای جهان کشته میشدند. این نشان میدهد که در این نظام جهانی جدید جایی برای ادیان وجود ندارد.
شما امروز هرج و مرج گستردهای را در سراسر جهان میبینید. این یک تولد جدید است، تولدی که هزینه آن خونهای بسیاری است. ما، به عنوان بخشی از این سیستم جهانی، از این وضعیت ناراحت نیستیم، چون دیگر احساسات و عواطفی نداریم.
کار ما شبیه یک ماشین شده است. به عنوان مثال، ما تعداد زیادی از عربها و مسلمانان را میکشیم، پولشان را میگیریم، زمینهایشان را اشغال میکنیم و ثروتهایشان را مصادره میکنیم. شاید کسی بگوید این خلاف قوانین است، اما پاسخ ما ساده است: آنچه ما با عربها و مسلمانان میکنیم، بسیار کمتر از کاری است که خودشان با یکدیگر میکنند. آنها خائن و احمق هستند…
شایعهای در جهان عرب وجود دارد که آمریکا میلیاردها دلار به اسرائیل میدهد، اما این یک دروغ است. این عربها هستند که میلیاردها دلار به آمریکا میدهند و آمریکا نیز این پول را به اسرائیل میدهد. عربها احمق هستند، چون به دلایل طایفهای با یکدیگر میجنگند، در حالی که زبانشان یکی است و اکثراً از یک دین پیروی میکنند. بنابراین، منطقی است که این جوامع نباید بقا داشته باشند.
در مورد ایران، ما با این کشور نمیجنگیم چون به ما حمله کرده است، بلکه ما هستیم که تلاش میکنیم آن را نابود کنیم و نظامش را تغییر دهیم. ما این کار را با بسیاری از کشورها انجام دادهایم. اگر بخواهید قویترین کشور جهان باقی بمانید، باید دیگران را ضعیف کنید.
ما دیگر پشت بهانههایی مانند «دموکراسی» پنهان نمیشویم. امروز آمریکا دیگر پلیس جهان نیست، بلکه یک شرکت است. شرکتها میفروشند و میخرند و با کسی هستند که بیشتر پرداخت کند. و برای ساختن، باید تخریب کرد، و هیچ جایی برای تخریب بهتر از جهان عرب وجود ندارد….
چهل و شش سال است انقلاب اسلامی ماهیت کثیف آمریکا را فریاد می زند اما احمق های خائن در داخل کشور آمریکا و غرب را معبد و قبله و خدای خود قرار داده و ذات پلید غرب را سفید شویی و تبرئه کرده و حتی شکست و پاره شدن خفت بار برجام را تقصیر ایران جا می زنند .

شایعه تا واقعیت مرگ یک نوجوان در سیستانوبلوچستان
جمعه 04/01/29
از روز گذشته و چند روز پس از پیدا شدن پیکر بیجان یک نوجوان در حوالی روستای فهره از توابع شهرستان گلشن برخی رسانههای محلی معاند مدعی شدند فوت او مرتبط با عملیات نیروهای پاسگاه مرزی در مبارزه با قاچاق سوخت بوده است.
مرکز اطلاعرسانی فرماندهی مرزبانی سیستانوبلوچستان در اطلاعیهای اعلام کرده: ساعت ۷:۳۰ صبح پنجشنبه ۲۳ اسفند ۱۴۰۳ اهالی روستای کلهگان به پاسگاه میلِ مرزی ۱۴۷ مراجعه و اعلام میکنند که نوجوانی بهنام عیسی نظری در حوالیِ فهره و در جدار مرزیِ ایران و پاکستان مفقود شده.
عوامل مرزبانی بههمراه خانواده نوجوان گمشده و اهالیِ محل با استفاده از تجهیزاتِ الکترونیکی و اُپتیکی مانند ریزپرنده هایِ ماتریسی و فانتومِ چهار از هوا و زمین اقدام به پایش میکنند که پس از سه روز تلاش شبانهروزی نتیجهای حاصل نمیشود.
در تاریخ ۲۱ فروردین ۱۴۰۴ پیکر نوجوان گمشده در نزدیکیِ مرز پاکستان توسط اهالی محل مشاهده و بلافاصله از طریق پاسگاهِ مرزی به پزشکی قانونی شهرستانِ سراوان منتقل میشود.
در بررسیِ سوابق نیز با توجه به اینکه شب حادثه (۲۳ اسفند ۱۴۰۳) عوامل مرزبانی اقدام به کشف و ضبط چندصد لیتر سوخت قاچاق کرده بودند؛ مشخص شد که عیسی نظری در تاریخ ذکر شده به پاسگاه منتقل نشده و اساسا در آن تاریخ افرادی که اقدام به قاچاق سوخت کردند، متواری و صرفا سوخت قاچاق به پاسگاه منتقل شده است.
همچنین طیِ هماهنگی با مقام قضایی و پزشکیِ قانونی دلایلِ فقدانی و فوت این نوجوان توسط پلیس تحت بررسیهای تکمیلی بوده که به محض حصول نتیجه اطلاعرسانی خواهد.

شیعه علی، رسم او را میپیماید
پنجشنبه 04/01/28
معاویه به امیرالمؤمنین ﷺ نامه نوشت که آمادهی جنگ شو. من با سپاهى به ملاقات تو خواهم آمد که تابِ دیدار آنرا نداشته باشى!
نامه که به دست حضرت رسید، آنرا باز کرد و خواند سپس در پاسخ نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
از بنده خدا و پسر بنده خدا علی بن ابی طالب به معاویه بن ابی سفیان
بدان که من کشندهٔ قوم تو؛ عمو؛ دایی و جد تو در جـ.نگ بدر بودم
شمشیری که با آن، ایشان را به درک واصل کردم، هنوز نزد من است
پس خوب بیندیش و هر کار خواستی بکن.
آنگاه حضرت طِرِمّاح را که از یارانش بود خواست و نامه را به او داد، عمامهاش را بر سر طرماح بست و او را با شتری تیزرو راهی دمشق نمود.
به دمشق که رسید، از کاخ معاویه سوال کرد.
هنگامی که به درب کاخ رسید، معاویه و یارانش را خواست.
دربان گفت:
آنها در بابالخضرا هستند
پس به سمت ایشان رفت.
یکی از آنها گفت:
بیاباننشینی نزد ما آمده، خوب است او را مسخره کنیم
پس به طرماح گفتند:
ای بیاباننشین!
آیا نزد تو از آسمان خبری است؟
طرماح گفت:
آری
خداوند متعال در آسمان است
ملکالموت در هوا
و علی ﷺ در پشت سرتان
پس ای مردم بدبخت و شقی!
منتظر بلایی باشید که بر سرتان فرود خواهد آمد.
پرسیدند از کجا میآیی:
طرماح گفت:
از نزد آزاد مردی پاک و پاکیزه؛ نیکو خصال و با ایمان
پرسیدند:
با چه کسی کار دارى؟
گفت: مىخواهم با امیرتان ملاقات کنم.
گفتند:
معاویه، در این ساعت با اطرافیان خود سرگرم مشورت در امور مملکت است، امروز نمىتوانى او را ببینی!
طرماح گفت:
خاک بر سرش
او را با رسیدگى به امور مسلمین چه کار؟!
خبر به معاویه رسید
به فرزندش یزید دستور داد مجلسی بیاراید و آنچه لازمه شوکت دربار است، فراهم سازد.
طرماح راه افتاد تا نزد معاویه برود.
لشکر را که در میدان دید گفت:
اینها کیستند که همگان زبانه جهنماند و شبیه کسانى که در تنگناى جهنم جمع شدهاند؟!
وقتی به نزدیکی یزید رسید، گفت:
این نجس کیست؟
یزید عصبانی شد و قصد قتـ.لش را کرد اما تأمل کرد که بدون اذن پدر، کاری نکند.
به او گفت: حاجتت چیست؟
طرماح گفت:
حاجت من این است که با معاویه بنشینم تا ببینم از بین این دو نفر
کدام سزاوارتر به خلافت اند.
یزید پرده را بالا زد و اذن دخول داد.
طرماح با کفش بر بساط معاویه وارد شد.
به او اعتراض کردند که کفشهایش را درآورد
گفت:
مگر اینجا وادی مقدس است ؟
نگاهش به معاویه افتاد و گفت:
سلام بر تو ای پادشاه عاصی
عمرو عاص به او اعتراض کرد که چرا
امیرالمومنین نگفتی؟!
طرماح گفت:
احمق! مؤمنین ما هستیم، چه کسی او را امیر کرده که امیرالمومنین بخوانم؟!
معاویه گفت:
چه همراه داری؟
گفت: نامهای مهر شده از امام معصوم
معاویه گفت: خب نامه را بده
طرماح گفت: خوش ندارم پای بر بساطت بگذارم
معاویه گفت:
پس چه کنیم؟
طرماح گفت:
از جایت بلند شو و نامه را بگیر!
معاویه با عصبانیت بلند شد و نامه را گرفت و خواند.
سپس گفت: علی را در چه حالی وداع کردی؟
طرماح گفت:
در حالیکه مانند ماه شب چهارده بود و یارانش همچو ستارگان فروزان.
ای معاویه!
علی ﷺ مردیست دلاور که با هر سپاهی روبرو شود، آنرا درهم شکند.
و تا میتوانست حضرت را مدح نمود.
معاویه برای اینکه او را بخرد، گفت:
نظرت درباره جایزه چیست؟ از من میگیری؟
طرماح گفت:
من میخواهم جان تو را بستانم، مال تو که چیزی نیست
معاویه ده هزار درهم به او داد
طرماح گفت:
بیشترش کن که از مال پدرت نمیدهی .
ده هزار درهم دیگر اضافه کرد
طرماح باز هم بیشتر خواست
معاویه ده هزار درهم دیگر داد
عمرو عاص گفت:
جایزه امیر را چگونه میبینی؟
طرماح گفت:
اینها اموال مسلمین است!
معاویه به کاتب گفت جواب نامه را بنویس:
از معاویه به علی بن ابی طالب؛
لشکری به سویت خواهم فرستاد که یک سر آن کوفه و انتهایش ساحل دریا باشد!
طرماح نامه را که دید گفت:
سبحان الله!
نمیدانم کدام دروغت را باور کنم!
اى معاویه! على را به جنگ تهدید میکنى و مرغابى را از آب میترسانى؟!
سپس نامه را گرفت و همراه با سکهها راهی کوفه شد
معاویه گفت:
اگر من همه دارائى خودم را به یکى از شما مىدادم، نمىتوانستید یک درصدِ آنچه را که این اعرابى از رسالت امامش انجام وظیفه کرد، انجام دهید.
به خدا قسم دنیا بر من تنگ و تاریک شد.
عمرو عاص گفت:
اگر قرابتی با پیامبر اسلام همچون قرابت علی با او، داشتی و اگر حق با تو بود، ما هم به تو بیشتر از اعرابى احترام مىگذاشتیم.
معاویه گفت: خدا دهن تو را بشکند.
به خدا قسم، این سخنِ تو کوبندهتر از کلامِ اعرابى بود. به تحقیق که دنیا بر من تنگ و تاریک شد
بحارالانوار ج۳۳ ص۲۸۹
گفتن مذاکرهٔ منطقهای؛ موشکی و هستهای، گفتیم فقط هستهای
گفتن مستقیم، گفتیم غیر مستقیم
گفتن امارات، گفتیم عمان
گفتن برچیدن اساس هستهای، گفتیم اساس قابل گفتگو نیست
شیعه علی، رسم او را میپیماید …