توحید بدون نماز، دین بدون کتاب، نوکر صهيونيست‌ها

اگر‌ روزی با جماعتی برخورد کردید که می‌گفتند ما اهل توحیدیم، ولی نه نماز دارند، نه روزه، نه قرآن می‌خوانند، و نه اعتقادی به قیامت دارند، بدانید که شما در وسط قلمرو فرقه دروزی‌هاقرار گرفته اید!

داستان از قرن ۵ هجری شروع شد، وقتی الحاکم بأمرالله خلیفه فاطمی مصر، با تصمیمات عجیبش همه را شگفت‌زده کرد.
یک روز می‌گفت خندیدن حرام است ، و روزی دیگر می‌گفت وضو لازم نیست، باطن مهمه! و ظاهر اهمیتی ندارد و…… در این فضای عجیب، فردی به اسم نَشتَکین دَرزی ادعا کرد که الحاکم، خداست!

مردم قاهره هم که کاسه‌ی صبرشان لبریز شده بود ؛ آن بخت برگشته را کُشتند. ولی طرفدارانش وا نداده، و فرقه جدیدی به نام دُروز شکل گرفت. دُروز جمع دَرزی و درزی هم نام فامیل همان نشتکین بود.

خودشان می‌گویند : ما «موحد»‌یم، موحدینی که نه قرآن دارند نه شریعت، نه بهشت و جهنم. فقط یک کتاب دارند بنام : رسائل الحکمه، که فقط خواص می‌توانند بخوانند، البته آن هم پس از چهل سالگی!

باور اصلی‌ آنان تناسخ ارواح است . یعنی روح شما بعد از مرگ، فوراً می‌رود در بدن فرد دیگری. نه قیامتی در کار است و نه حساب و کتابی. دین و شریعت هم مخصوص عوام است ! یعنی نماز و روزه فقط برای مردم بیچاره است و اهل توحیدِ واقعی، از این مراحل عبور کرده اند!

جامعه‌ ایشان به دو دسته هست: «جُهّال» که عموم مردم هستند ؛ «عُقال» یعنی خواص آگاه. ورود و خروج به دین ممنوع است. ازدواج با غیردُروزی هم ممنوع. بچه‌ها هم که تا چهل سالگی نمی‌فهمند چه دینی دارند؛ و تازه آن موقع یواش یواش به آنها می‌گویند که دین و دنیا از چه قرار است.!

خلاصه دینی دارند که امروز خیلی راحت مورد سوء استفاده صهیونیست هاست

 دروزی ها در این قرن اخیر شکل جدیدی به خود گرفته اند و چون عقایدشان پتانسیل خوبی داشت، یهود از آنها بعنوان مزدور بی مزد استفاده کرد و ان‌ها هم اسقبال کردند .

اما در اسرائیل، دُروزی‌ها ماجرای جداگانه‌ای دارند!انها از همان اولِ اشغال فلسطین، با صهیونیست‌ها کنار امدند. آنها نه‌تنها زیر پرچم عربهای مسلمان نرفتند، بلکه خدمت سربازی برای ارتش اسرائیل را پذیرفتند .

الان هم حسابی در ارتش اسرائیل، پلیس، موساد و شاباک… جا خوش کرده اند
یعنی هرجا سخن از شنود، نفوذ، بازجویی، و کنترل عربهای دیگر درمیان است ، اسم دُروزی‌ها میدرخشد!

و نکته جالب توجه آنکه ؛ صهیونیست‌ها به دُروزی‌ها لقب «عرب‌های خوب» داده آمد ! چرا؟ چون نه اهل مقاومتند ، نه دنبال آزادسازی قدس، نه اهل نماز و جماعت، نه اهل درگیری با تل‌آویو. و خلاصه هرچه هم عربهای مظلوم فلسطین با اسرائیل جنگیدند، اینها از پشت خنجر زدند !
حتی گاهی اوقات ، افسرهای دروزی، در بازجویی از اسرای مقاومت، همکاری فعال داشته اند…

خلاصه، اسرائیل به اینها پناه داده، و آنها هم بعنوان چشم و گوش صهیونیست‌ها در وسط عرب‌ها نقش آفرینی می کنند .
آنها با عربهای فلسطینی، بیگانه‌اند.
با مقاومت و حزب الله، دشمن‌اند.

صهیونیست‌ها هم ازایشان به خوبی استفاده می‌کنند. آنها به عنوان «نمونه موفق هم‌زیستی»، در رسانه ها معرفی‌ می شوند .،
و هم به عنوان «ضد عرب»، آنان را به جان لبنان و سوریه میاندازند.

و حالا جولانی و سلفی‌های افراطی معتقدند دروزی ها کافر و نجس هستند و باید کشته شوند.

خلاصه آن که بی طرف بودن و منافق بودن همیشه بر وفق مراد نیست و روزی به اینجا ختم میشود ؛ امروز اوضاع به گونه ای است که هیچ کسی اینها را به گردن نمی‌گیرد . اگر چه امروز اسرائیل از دروزی ها طرفداری میکند اما مطمئنا بخاطر منافع خودشان است و البته که این منفعت تاریخ مصرف دارد.

و چه زیبا در آن دعا فرمود:
اللهم أشغِلِ الظالمین بالظالمین

"بصیرت"، سواد نیست، "بینش" است

وقتی گرگ حمله می‌کند، با صدای بلند حمله می‌کند و فرصتی برای واکنش دارید.

اما وقتی موریانه هجوم می‌آورد، از همان ابتدا مخفیانه و بی سرو صدا از ریشه به جان دارایی‌تان می‌افتد.

ایستادن در برابر گرگ، شجاعت می‌خواهد.

ولی دفع خطر موریانه بصیرت!

“بصیرت"، سواد نیست، “بینش” است.

بصیرت، یعنی این که نگاهت به “شخصیت"ها نباشد، بلکه همواره به “شاخص"ها باشد.

بصیرت، یعنی این‌که بدانی حتی مسجد می‌تواند “مسجد ضِرار” باشد و پیامبر آن را خراب کند.

بصیرت، یعنی این که بدانی جانباز صفین، می‌تواند قاتل امام حسین علیه السلام در کربلا باشد!

ملاک، حال فعلی افراد است.

بصیرت، یعنی اینکه فریب قرآن سر نیزه را نخوری، و قرآن ناطق را دریابی.

بصیرت، یعنی اینکه عمل به قرآن مهم است نه حفظ کردن قرآن و ترک دستورات آن.

بصیرت یعنی اگر همه ملت به یک سمت رفتند، نگاهت به علی باشد.

بصیرت، یعنی اینکه بدانی در جنگ با فتنه نمی‌توانی آغازگر باشی اما وقتی شروع کردید باید آن را از #ریشه در بیاورید.

بصیرت، یعنی این‌که” مالک اشتر"ها را به تندروی و “ابوموسی اشعری"ها را به اعتدال نشناسی!

بصیرت، یعنی این‌که بدانی معاویه‌ها، به سست عنصرهای سپاهِ امام علی (علیه السلام) دل بسته‌اند!…

بصیرت یعنی این که بدانی: تاریخ تکرار می‌شود، نه با جزئیاتش، بلکه با خطوط و شاخص‌هایش.

رحلت آیت‌الله العظمی بهاءالدینی

 

آبت الله بهاالدینی

 

 28 تیر سال 1376 سالروز رحلت عبد صالح و عارف زمان، آیت الله العظمی بهاءالدینی

دیدار فرماندهان جنگ با علمای قم از جمله آیت‌الله العظمی بهاءالدینی

 ملاقات هایی که با هماهنگی شهید ردانی پور طلبه حوزه و شاگرد ایت الله بهجت و بهاء الدینی- جانشین شهید خرازی در لشکر امام حسین علیه السلام انجام می شد

فرماندهان منطقه در زمان هایی که برای شرکت در جلسه ستاد مرکز عازم تهران می شدند، در بین راه در قم زیارتی نموده و با برخی علما نیز دیدار می کردند

آیت‌الله العظمی بهاءالدینی از جمله مراجعی بود که همواره آغوش پرمهر خود را به روی رزمندگان و فرماندهان رشید جبهه ها می گشود و گرمابخش محفل عاشقان الله بود.

 

 

روایت همسر شهید رشید از ۵۰ سال ساده‌زیستی و مجاهدت

خانم ترابی:

شهادت فخر است برای هر مجاهدی و بهترین افتخار برای ایشان همین شهادت بود‌.

سردار رشید از ۱۷ سالگی زندان بود. زمانی که برای دیپلم شروع کرد به زندان افتاد، ۹ ماه زندان بود و بعد برای دیپلمشان اقدام کرد که مجدداً بعد دوباره زندان افتاد و نهایتاً محکوم به اعدام شد.

امکان داشت همان موقع شهید شود. خدا او را نگه داشت که بیش از ۵۰ و چند سال مجاهدت کند و بعد تاج افتخار شهادت را بعد از ۷۰ سالگی روی سر بگذارد.

حیف بود با وجود مجاهدت‌هایش در رخت‌خواب از دنیا برود. با این شکلی که رفت، نتیجه همه مجاهدت‌هایش را گرفت.

ایشان واقعاً مظلوم بود. چه در زندگی شخصی و چه در محل کار بسیار باهوش بود. در کار خودش و در هر رشته‌ای واقعاً نخبه بود و فکر کنم فقط حضرت آقاست که می‌داند سردار رشید واقعاً که بود.

من آرزو داشتم اگر یک اتفاقی برایشان افتاد، دست‌نوشته‌هایش باقی بماند. بیش از ۶ هزار جلد کتاب داشتند. بیش از ده‌ها کارتن دست‌نوشته و با کمال تأسف، اراده الهی بود که هیچ‌چیز از ایشان باقی نمانده است.

سردار رشید زهد خاصی داشت و در ۴۰ و چند سال زندگیمان یک تومان هم در جیبش پیدا نمی‌کردید؛ به علت عدم وابستگی که داشت، اصلاً نمی‌دانست حقوقش چقدر است.

آقا امین عباس تصویر حاج‌آقا در آیینه بود. امین‌عباس شاید حالت اغراق شده پدر بود. او نیز مثل پدرش زاهدانه زندگی کرد. تنها دو دست عبا داشت. یک عمامه خریده بود که پدرش به او گفت خیلی بزرگ است و نصفش کرد و شدند دو تا و در نهایت هم هیچ‌چیز از او باقی نمانده است. 

بازار عجیب انتصاب مشاور

 

کامبیز مهدیزاده داماد حسن روحانی با مدرک تحصیلی سنگ شناسی رسوبی به عنوان مشاور فناوری و نوآوری و امور رسانه رئیس بنیاد ایران‌شناسی منصوب شد!