زندگی به سبک شهدا

شهدا
یاد شهدا زنده است و باید هم این بقای نام و یاد شهدا را ما به صورت یک امر مهم دنبال کنیم. چون شهیدان حامل بشارتند:

وَ یَستَبشِرونَ بِالَّذینَ لَم یَلحَقوا بِهِم مِن خَلفِهِم اَلّا خَوفٌ عَلَیهِم وَ لا هُم یَحزَنون.


شهیدان به ما می گویند شما خوف و حزن نداشته باشید. دلسردی و نومیدی نداشته باشید. نعمت الهی را، لطف الهی را، برکات الهی را در مقابل چشم ما نگه می دارند و این آن چیزی است که ما امروز به آن احتیاج داریم.

مقام معظم رهبری
۱۳۹۵/۰۷/۰۵

طرح ایده (1)

کار تششکیلاتی

یه مسئله‌ای که تو دانشگاه‌ها معضله، بحث کار تشکیلاتیه که معمولاً کمتر کسی بلده و به خاطر همین کار فرهنگی تو دانشگاه زمین میخوره. اگر بتونیم فضایی رو ایجاد کنیم که بچه‌ها تو مدرسه اصول کار تیمی و تشکیلاتی رو در حد خودشون و خودمون (منظورم از خودمون امکانات ما تو مدرسه ست) یاد بگیرن، خیلی چیزا حل میشه و بسیار مزایای زیادی داره. با همین کار بچه‌ها از الآن براشون دغدغه ایجاد میشه، تو همین حین سراغ خیلی چیزا میرن و ترغیب میشن که کار کنن رو خودشون تا بتونن برای مسئولیت گرفتن آماده بشن.

دعای فرج؛ واجب کفایی یا واجب عینی؟

 

 در کتاب مکیال المکارم که به سفارش امام زمان (عج) نوشته شده، آمده است: براساس آیات قرآن و نیز احادیث، دعا از جمله بزرگترین عبادتهاست. از طرفی شکی نیست که یکی از بزرگترین و ارزشمند ترین دعاهای انسان، دعا برای کسی است که خداوند حق او را و دعا کردن برای او را بر تمام انسانها واجب فرموده است و نعمتهای الهی به برکت آن حضرت بر تمام آفریدگانش سرازیر می شود.

 همچنین شکی نیست که معنای مشغول شدن به خدا، مشغول شدن به عبادت الهی است، پس دعا کردن برای امام عصر بطور همیشگی، موجب توفیق الهی در بندگی و عبادت او خواهد شد و خدا او را از دوستان خود قرار خواهد داد.

 میرزا محمد باقر اصفهانی میگوید بین خواب و بیداری دیدم امام حسن مجتبی (ع) فرمودند:
بر منبرها به مردم بگویید که توبه کنند و برای فرج و تعجیل ظهور امام زمان دعا کنند، این دعا مانند نماز میّت واجب کفایی نیست که اگر چند نفر از مردم آن را انجام دادند، تکلیف از دیگران برداشته شود؛
 بلکه همانند نمازهای روزانه، بر هر یک از مکلفان واجب (عینی) است که انجام دهند…

 برگرفته از کتاب صحیفه مهدیه

کلیسای سم الاغ ‼️


یزید بن معاویه، جشن با شکوهی به مناسبت قتل امام حسین ترتیب داده بود و در حالی که سر مطهر امام حسین(ع) را مقابل خود قرار داده بود، شراب می نوشید. نماینده پادشاه روم که مسیحی بود از یزید پرسید: این سَرِ کیست؟
یزید پاسخ داد: سر فرزند فاطمه زهرا،  دختر رسول الله است!
مرد مسیحی گفت: وای بر شما ! من از نسل داوود نبی هستم و با چندین واسطه به او می رسم ولی مسیحیان، بسیار به من احترام می گذارند. آنگاه شما فرزند دختر پیامبرتان را می کشید و جشن می گیرید؟! این چه دینی است که دارید؟

آیا قضیه کلیسای سُم الاغ را شنیده ای؟
کلیسایی وجود دارد که در محراب آن ، جعبه ای از طلا گذاشته اند . داخل آن جعبه ، یک سُم الاغ هست که مسیحیان آن منطقه معتقدند متعلق به سُم الاغی است که حضرت عیسی بر آن سوار می شده است! مسیحیان دور آن جعبه می چرخند و بوسه می زنند و تبرک می جویند!
این وضع مردمی است که گمان می کنند سُم الاغ پیامبرشان عیسی در آن قرار دارد. آنگاه شما پسر دختر پیامبرتان را می کشید؟!

یزید گفت: این نصرانی را بکشید که اگر به روم برود آبروی ما را می برد!
مرد مسیحی گفت: دیشب خواب پیامبرتان را دیدم که به من وعده بهشت داد! نمی دانستم چرا ! حالا می فهمم چرا مرا به بهشت مژده داده است.
سپس مرد مسیحی سر مطهر امام حسین علیه السلام را در آغوش گرفت و گریست و در همین حال ، او را کشتند.

منبع :

خوارزمی، مقتل خوارزمي، جلد 2 صفحه 73
سید بن طاوس، لهوف، صفحه 83

۱ صفر سال ۶۱ هجری سالروز ورود کاروان اسرای کربلا به شام ...

 

انسان 250 ساله

 

۱ صفر سال ۶۱ هجری سالروز ورود کاروان اسرای کربلا به شام

در ماجراى شام بعد از آنى‌كه روزهاى متوالى، امام سجاد ع را با همۀ اسيران در وضع ناهنجار و نابسامانى نگه‌ داشتند، يك وضع كاملاً اسارت‌بار، بعد به نظرش رسيد كه امام سجاد را با خود به مسجد ببرد و در مقابل مردم از لحاظ روحى هم، امام را تضعيف كند و كارى كند كه نبادا تبليغات مخالفان او و طرفداران امام كه همه‌جا بودند، تأثيرى در وضع حكومت او بگذارد.

 امام سجاد ع در آن مجلس رو كرد به يزيد گفت، اگر بگذارى، من هم بر روى اين چوب‌ها بروم و با مردم حرف بزنم. يزيد فكر نمى‌كرد كه فرزند پيغمبر، يك جوانى كه اسير است، بيمار است، قاعدتاً در اين مدت به قدر كافى از لحاظ روحى تضعيف شده، بتواند خطرى براى او محسوب بشود؛ اجازه داد.

امام سجاد ع بالاى منبر رفت و فلسفۀ امامت و ماجراى شهادت و جريان طاغوتى حكومت اموى را در مركز اين حكومت برملا كرد. كارى كرد كه مردم شام شوريدند، يعنى امام سجاد اين شخصيت عظيمى است كه در مقابل عبيدالله‌زياد، در مقابل انبوه جمعيت فريب‌خوردۀ شام، در دستگاه اموى، در مقابل مأمورين يزيد، نمى‌ترسد، حرف حق را مى‌زند، روشنگرى مى‌كند.
 اين‌چنين نيست كه براى او زندگى، مايه و مقدارى داشته باشد.

برگرفته از کتاب انسان 250 ساله
۱۳۵۹/۹/۱۴ مقام معظم رهبری