مؤمن واقعی از منظر امام رضا (ع)

 

مومن واقعی

تبلیغ درست دین و معارف دین زمانی حقیقتاً مصداق مورد نظر امام رضا (ع) است

که قلبت در سینه ات ذوب شود و شب ها خوابت نبرد.

اگر رسیدی به جایی که بعضی شب ها به خاطر بعضی مسائل فکری و فرهنگی و تهدیداتی که متوجه دین خداست،

خوابت نبرد، می شوی مصداق مؤمن.

علامت مؤمن این است که برای دین خدا، حق و عدل و مظلومان عالم غصه بخورد.

حسن رحیم پور ازغدی

گزیده ای از سخنرانی امام رضا(ع)؛ غریب میان شیعیانش

 

جوان حزب‌ اللهی که مخالفان انقلاب را هم جذب می کرد

 

سال ۶۱ شهید بابایی را گذاشتیم فرمانده پایگاه هشتم شکاری اصفهان درجه‌ی این جوان حزب‌اللهی سرگردی بود، که او را به سرهنگ تمامی ارتقاء دادیم. آن‌وقت آخرین درجه‌ی ما سرهنگ تمامی بود. مرحوم بابایی سرش را می‌تراشید و ریش می‌گذاشت. بنا بود او این پایگاه را اداره کند. کار سختی بود. دل همه می‌لرزید؛ دل خود من هم که اصرار داشتم، می‌لرزید، که آیا می‌تواند؟ اما توانست.

 وقتی بنی‌صدر فرمانده بود، کار مشکل‌تر بود. افرادی بودند که دل صافی نداشتند و ناسازگاری و اذیت می‌کردند؛ حرف می‌زدند، اما کار نمی‌کردند؛ اما او توانست همان‌ها را هم جذب کند. خودش پیش من آمد و نمونه‌یی از این قضایا را نقل کرد.

 خلبانی بود که رفت در بمباران مراکز بغداد شرکت کرد، بعد هم شهید شد. او جزو همان خلبان‌هایی بود که از اول با نظام  ناسازگاری داشت.

 شهید عباس بابایی با او گرم گرفت و محبت کرد؛ حتی یک شب او را با خود به مراسم دعای کمیل برده بود؛ با این‌که نسبت به خودش ارشد هم بود. شهید بابایی تازه سرهنگ شده بود، اما او سرهنگ تمامِ چند ساله بود؛ سن و سابقه‌ی خدمتش هم بیشتر بود. در میان نظامی‌ها این چیزها خیلی مهم است. یک روز ارشدیت تأثیر دارد؛ اما او قلباً و روحاً تسلیم بابایی شده بود.

 شهید بابایی می‌گفت دیدم در دعای کمیل شانه‌هایش از گریه می‌لرزد و اشک می‌ریزد. بعد رو کرد به من و گفت: عباس!  دعا کن من شهید بشوم! این را بابایی پس ازشهادت آن خلبان به من گفت و گریه کرد.

مقام معظم رهبری
۸۳/۱۰/۲۳

 به‌‌مناسبت شهادت  شهید عباس بابایی  ۱۵مرداد ۶۶

از کامران تا سید مرتضی آوینی

 

خود را «کامران آوینی» معرفی می کرد . کراوات میزد و به فلسفه غرب علاقمند بود .
ریش پرفسوری و سیبیل نیچه ای میگذاشت و کتاب «انسان موجود تک ساحتی» هربوت مارکوزه را [بـی آنکہ خوانده باشد] طوری دست میگرفت که دیگران جلد آن را ببینند …

‌ اما وقتی کامران با امام خمینی (رحمةالله علیہ) و اندیشه های امام آشنا شد ، از این رو به آن رو شد .
روزها را روزه میگرفت و بدون وضو بر سر کارهایش حضور پیدا نمیکرد .
نامش را گذاشت “سید مرتضی آوینی". او را در حقیقت خیلی ها بعد از شهادتش شناختند .

 وقتی که رهبر انقلاب به او عنوان سید شهدای اهل قلم دادند .

نظر رهبر انقلاب درباره ی شهید آوینی :

«یکی از مدیران دستگاه‌های‌ فرهنگی درباره‌ی‌ یک نفر از همین چهره‌های‌ معروف فرهنگی‌ِ خوب - که  امروز جزو شهدای‌ عالی  مقام ماست و من خیلی به او علاقه داشتم و همیشه به دستگاههای‌ مختلف فرهنگی توصیه میکردم که از وجودش استفاده کنید- چند عکس به من نشان داد که مربوط به قبل از انقلابِ او بود و او را در مناظری‌ - که آن زمان برای‌ جوانان خیلی پیش می آمد - نشان میداد .

آن آقا به من گفت : بفرما ! این همان کسی است که شما این طور از او تعریف میکنید ! من عکسها را که نگاه کردم گفتم ارادتم به این شخص بیشتر شد ، چون او در این محیط بوده و حالا این گونه شده است ؛ حتماً باید از ایشان استفاده کنید !»

( بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا وسیما- ۸۱/۱۱/۱۵)

متفاوت ترین حکم تنفیذ

 

متن تنفیذ دوازدهم را می توان متفاوت ترین تنفیذ در دوران رهبری آیت الله خامنه ای، و حتی از ابتدای انقلاب تاکنون دانست. رسم بر این بود که همیشه رهبران انقلاب اسلامی (امام خمینی و آیت الله خامنه ای) در متن تنفیذ، چند محور کلی را به عنوان شروط تنفیذ و پایبندی رئیس جمهور منتخب به آن ذکر می کردند؛ محورهایی مانند پایبندی به آرمان های اسلامی و انقلابی و ایستادگی در برابر مستکبران.

 این بار اما رهبر انقلاب بر شش موضوع عینی و ملموس، یعنی استقرار عدالت، جانب‌داری از محرومان مستضعف، اجرای احکام اسلام ناب، تقویت وحدت و عزّت ملّی، توجّه به توانمندی‌ها و ظرفیّتهای عظیم کشور، صراحت در بزرگداشت ارزشها و مبانی انقلاب اسلامی تأکید کردند.

بعد از آن نیز البته صراحتا راهبردی ترین سیاست کشور در سالهای اخیر، یعنی اجرای برنامه‌ی اقتصاد مقاومتی و توجّه ویژه به موضوع اشتغال و تولید داخلی را سرفصل اصلی کارکرد دولت دوازدهم بیان کردند. حالا باید منتظر عملکرد رئیس جمهور و کابینه او ماند که تا چه اندازه در اجرایی کردن این موضوعات اهتمام دارد.

هوا تو کردم .....

 

حرم امام رضا

 

پیش طبیب هستم و درمان نوشته است

درمان برای من رخ جانان نوشته است

فهمید بی قراری من علتش چه بود

دیدار روی ماه کریمان نوشته است

آب و هوای ری به من مشهدی نساخت

در نسخه اش دیار خراسان نوشته است

دستی که لطف کرد مرا نوکرت نوشت

برطالع بلند تو سلطان نوشته است

هریک نخش علاج هزاران غم است و دزد

بر روی پرچمی که رضا حان نوشته است

این کشور از جهار طرف بیمه زضاست

این را خدا به نقشه ایران نوشته است

آلوده آمدم که طهارت دهی مرا

حق شرح پاکی تو به قرآن نوشته است

رحمت به شیر مادر آن مست شاعری

کین بیت را برای تو اینسان نوشته است

ای آبروی جن و ملک خاک بوسی ا ت

عالم فدای جلوه شمس الشموسی ات

 
مداحی های محرم