موضوعات: "سیاست" یا "حواشی انتخابات ریاست جمهوری 96"

دولت در سایه
چهارشنبه 02/06/22
در حال حاضر در نظامهای پارلمانی انگلیس و برخی کشورهای دیگر جهان، احزاب مخالف با تشکیل یک به اصطلاح “دولت سایه” وزرا و مسئولان دولت احتمالی خود را منصوب میکنند. معمولا اعضای کابینه دولت در سایه ضمن زیر نظر قرار دادن عملکرد دولت حزب حاکم، خود را به عنوان یک نیروی سیاسی آماده برای به دست گرفتن قدرت نیز مطرح میسازند.
دولت سایه در اصطلاح سیاسی نوعی هیات دولت روی کار نیامده است که در انتظار برای در دست گرفتن کنترل دولت در واکنش به یک حادثه قرار دارد. در دهههای اخیر در نظامهای پارلمانی چند کشور جهان اغلب حزبی که بعد از برگزاری انتخابات سراسری در جایگاه دوم قرار میگیرد به عنوان بزرگترین حزب مخالف مطرح شده و خود را “دولت سایه” مینامد.

معترضان خواستار برکناری بشار اسد شدند
سه شنبه 02/05/31
افزایش قیمت بنزین خشم سوریها را شعلهور کرد؛ معترضان خواستار برکناری بشار اسد شدند .
برگزاری تظاهرات، اقدامی کمسابقه از زمان آغاز جنگهای داخلی در سوریه محسوب میشود و این بار معترضان بهویژه پس از آن به خیابانها آمدند که دولت یارانه سوخت را لغو کرد.
بر اساس گزارش سازمان ملل متحد، یارانه سوخت در حالی هفته گذشته لغو شده که بیش از ۹۰ درصد جمعیت این منطقه زیر خط فقر زندگی میکنند.
یک فعال اهل «سویدا» که نخواست نامش فاش شود، به خبرگزاری فرانسه میگوید: «مردم سوریه در حال خفه شدن هستند. تنها امید من این است که این اعتراضات گسترش یابد و صدای ما شنیده شود.»
رسانه محلی این منطقه که «سویدا۲۴» نام دارد نیز ویدئوهایی را منتشر کرده که در آن صدها معترض در مرکز شهر سویدا دیده میشوند که شعارهایی علیه رژیم از جمله «آزادی» و «مرگ بر بشار اسد» سر میدهند.
این تظاهرات یک روز پس از برگزاری اعتصاب عمومی در استان «سویدا» برگزارشد؛ این استان محل سکونت اقلیت «دُروز» سوریه است که تا حد زیادی از در پی درگیریهای خونین این کشور منزوی شده است.

چه کسی دنیا را اداره میکند؟
شنبه 02/04/10
ابرقدرت بعدی کسی نیست که شما تصور میکنید.
چه کسی دنیا را اداره میکند؟
قبلاً جواب دادن به این سؤال آسان بود. اگر بیش از 45 سال سن دارید، در دنیایی بزرگ شدهاید که تحت سلطه دو ابرقدرت بود. ایالات متحده و متحدانش قوانین را در یک طرف دیوار برلین تعیین کردند، در حالی که اتحاد جماهیر شوروی از طرف دیگر آن را هدف قرار داد. تقریباً هر کشور دیگری مجبور بود سیستم های سیاسی، اقتصادی و امنیتی خود را با یک طرف یا طرف دیگر هماهنگ کند. آن دنیای دوقطبی بود.
سپس، در سال 1991، اتحاد جماهیر شوروی فرو پاشید و ایالات متحده به عنوان تنها ابرقدرت جهان باقی ماند. ایالات متحده هم از طریق نقش مسلط خود در سازمان های بینالمللی و هم با اعمال قدرت خام ، نتایج را دیکته کرد. این دنیای تک قطبی بود.
حدود 15 سال پیش، جهان دوباره تغییر کرد و پیچیدهتر شد. ایالات متحده کمتر علاقمند بود که افسر پلیس جهان، معمار تجارت جهانی و حتی تشویقکننده ارزش های جهانی باشد. کشورهای دیگر که قدرتمندتر میشدند، به طور فزایندهای میتوانستند قوانینی را که دوست نداشتند نادیده بگیرند و گهگاه برخی را خودشان وضع کنند. این یک دنیای است: جهانی غیرقطبی بدون رهبران جهانی.
سه اتفاق کلیدی افتاد که باعث این رکود ژئوپلیتیکی شد، زمانی که معماری جهانی دیگر با توازن قدرت زیربنایی همخوانی نداشت.
اولا، روسیه وارد نظم بین المللی تحت رهبری غرب نشد. روسیه که در این شرایط یک قدرت بزرگ سابق است، به شدت عصبانی شده و غرب را دشمن اصلی خود در صحنه جهانی میبیند. چه بیشتر مقصر این امر متوجه آمریکا و متحدانش باشد یا روسیه، واقعیت این است که ما اکنون در این نقطه هستیم.
دوم، چین به نهادهای تحت رهبری ایالات متحده وارد شد ، اما با این فرض که چینیها هر چه یکپارچهتر، ثروتمندتر و قدرتمندتر شوند، آمریکاییتر خواهند شد یعنی یک دموکراسی با بازار آزاد که مایل به تبدیل شدن به یک سهامدار مسئول به رهبری ایالات متحده. همانطور که معلوم است، آنها هنوز چینی هستند و ایالات متحده آماده پذیرش آن نیست.
و سوم، ایالات متحده و متحدانش ده ها میلیون شهروند خود را که احساس میکردند از جهانی شدن عقب مانده بودند، نادیده گرفتند. نارضایتیهای آنها بیشتر به دلیل افزایش نابرابری درآمد و دستمزد، تغییر جمعیتشناسی و سیاستهای هویتی و دوقطبی شدن، تقویت شد. پس از دههها بیتوجهی خوشخیم، اکثر این شهروندان اساساً نسبت به دولتهای خود و خود دموکراسی بیاعتماد شدهاند و به نوبه خود باعث میشوند که رهبران آنها توانایی یا تمایل کمتری برای رهبری داشته باشند.
ابرقدرت بعدی کسی نیست که شما تصور میکنید.
همه بحرانهای ژئوپلیتیکی که هر روز در تیتر اخبار می بینید جنگ در اوکراین، رویارویی بر سر تایوان، تنشهای هستهای با ایران و کره شمالی حدود 90 درصد آن ها به طور مستقیم یا غیرمستقیم به دلیل رکود ژئوپلیتیکی ناشی از این سه موضوع است. به عبارت دیگر، بحران ها مربوط به رهبران فردی نیست. آنها ویژگی ساختاری چشمانداز کنونی ژئوپلیتیک ما هستند. با این حال، خوب یا بد، رکودهای ژئوپلیتیکی برای همیشه دوام نمیآورند. و نظم جهانی آینده چیزی است بسیار بسیار متفاوت با آنچه که ما به آن عادت کردهایم.
چرا در دنیای تک قطبی یا دوقطبی یا چندقطبی زندگی نمیکنیم؟
ما دیگر در دنیای تکقطبی یا دوقطبی یا چندقطبی زندگی نمیکنیم. چرا؟ زیرا ما دیگر ابرقدرتهای چندبعدی نداریم مانند کشورهایی که در هر حوزهای قدرت جهانی را اعمال میکنند. درست است، ایالات متحده و چین امروز ابرقدرت نیستند حداقل نه به روشی که ما همیشه از این اصطلاح استفاده می کنیم. و اینکه ابرقدرت به معنای نظم جهانی واحد نیست. در عوض، آنچه ما امروز داریم، نظمهای جهانی متعدد است، مجزا اما با همپوشانی.
در وضعیت کنونی ما یک نظم امنیتی تک قطبی داریم؛ ایالات متحده تنها کشوری است که می تواند سرباز، ملوان و تجهیزات نظامی را به هر گوشه از جهان بفرستد. هیچ کس دیگری چنین شرایطی را دارا نیست. نقش آمریکا در نظم امنیتی امروز ضروریتر و در واقع، غالبتر از یک دهه پیش است.
چین به سرعت در حال افزایش توانمندیهای نظامی خود در آسیا است. این به طور فزایندهای برای متحدان هند و اقیانوس آرام آمریکا نگران کننده است، که اکنون بیش از گذشته به چتر امنیتی ایالات متحده متکی هستند. حمله روسیه به اوکراین به طور مشابه اروپا را به ورطهی وابستگی به ناتو به رهبری ایالات متحده در چند دهه گذشته فروکشانده است. در همین حال، ارتش روسیه با از دست دادن حدود 200000 نیرو و بسیاری از تجهیزات حیاتی خود در اوکراین تضعیف شده است، که بازسازی همه آنها در مواجهه با تحریم های غرب دشوار خواهد بود.
بله، چین، روسیه و سایرین سلاح های هستهای دارند، اما در واقع استفاده از آنها هنوز مساوی با خودکشی است. ایالات متحده تنها ابرقدرت امنیتی جهان است و حداقل تا یک دهه آینده نیز چنین خواهد ماند.
اما قدرت نظامی به واشنگتن اجازه نمیدهد تا قوانینی را برای اقتصاد جهانی تعیین کند، زیرا نظم اقتصادی چندقطبی است. ایالات متحده اقتصاد قوی و پویا دارد، هنوز هم بزرگترین اقتصاد جهان است، اما قدرت جهانی در همه ابعادش امری مشترک میان قدرتمندان و بازیگران برجسته است.
علیرغم تمام صحبتها در مورد یک جنگ سرد جدید، ایالات متحده و چین از نظر اقتصادی به حدی وابسته هستند که نمیتوانند از یکدیگر جدا شوند. تجارت دوجانبه بین این دو همچنان به بالاترین حد خود ادامه میدهد و سایر کشورها میخواهند هم به بازار آمریکا و هم به بازار رو به رشد چین (به زودی به بزرگترین بازار جهان تبدیل شود) دسترسی داشته باشند. شما نمی توانید جنگ سرد اقتصادی داشته باشید اگر کسی حاضر به مبارزه با آن نباشد .

پلیس سوئد مجوز برگزاری تجمع هتک حرمت قرآن را صادر کرد
پنجشنبه 02/04/08
در ادامۀ اهانت به مقدسات مسلمانان در سوئد به بهانه آزادیِ بیان، پلیس این کشور اعلام کرد مجوز اعتراضی را صادر کرده که سازماندهنده آن قصد دارد امروز در آغاز تعطیلات سهروزه عید قربان مسلمانان، نزدیک مسجد اصلی استکهلم به قرآن اهانت کرده و آن را بسوزاند.
واکنش تند مقامات ترکیه به اجازه پلیس سوئد برای اهانت به قرآن
مقامات ترکیه از جمله وزیر خارجه و سخنگوی حزب عدالت و توسعه این اقدام را به شدت محکوم کردند.
سخنگوی حزب عدالت و توسعه این اقدام پلیس و دولت سوئد را در راستای اقدامات تحریک آمیز این کشور درباره مسلمانان خواند است.
وزیر خارجه ترکیه نیز با محکومیت این اقدام، اهانت به قرآن کریم در روز اول عید قربان و حمایت دولت سوئد از آن به بهانه آزادی بیان را بشدت محکوم کرد.

روز نکبت
یکشنبه 02/02/24
روز 15می(25اردیبهشت) هر سال برای فلسطینیها در سراسر جهان «روز نکبت» است؛ روزی که صدهاهزار نفر از مردم فلسطین از سرزمین آبا واجدادیشان آواره شدند و تاسیس اسرائیل اعلام شد. امسال هفتاد و چهارمین سالروز این روز ننگین برای فلسطین و جهان است.در جریان جنگ جهانی اول، در سال 1917، نیروهای انگلیسی موفق شدند نیروهای عثمانی را شکست دهند و بر سرزمین فلسطین مسلط شوند. تا آن زمان، یهودیها حدود 6درصد از جمعیت سرزمین فلسطین را تشکیل میدادند. جمعیت یهودیها در فلسطین تحت قیومیت انگلیس از 6درصد (1918) به 33درصد (1947) رسید.
در 14میسال 1948، همزمان با پایان دوره قیومیت انگلیس بر فلسطین، جنبش ملیگرای صهیونیسم که موفق شده بود نظر انگلیسیها برای تشکیل یک کشور یهودی در سرزمین تاریخی فلسطینیها را جلب کند، تاسیس اسرائیل را اعلام کرد. در پی این اقدام، نخستین جنگ اعراب و اسرائیل در گرفت.در این جنگ، نیروهای نظامی اردن، مصر، لبنان و سوریه حضور داشتند اما نتوانستند مقابل نیروهای نظامی صهیونیستها کاری از پیش ببرند. نظامیان صهیونیست دستکم 750هزار فلسطینی را از محل زندگیشان آواره کردند و 78درصد از سرزمین فلسطین را تحت اشغال درآوردند.22درصد باقی مانده به 2 منطقه تقسیم شد که امروز بهعنوان کرانه باختری و نوار غزه شناخته میشود.
درگیریها تا سال 1949ادامه داشت تا اینکه دو طرف یک توافقنامه آتشبس و ترک مخاصمه امضا کردند. خط آتشبس 1949در فلسطین که با عنوان «خط سبز» هم شناخته میشود، بهعنوان مرز میان رژیم صهیونیستی و سرزمینهای باقی مانده فلسطین تثبیت شد. در ادبیات سیاسی، به این مرز، «مرز قبل از سال 1967» هم اتلاق میشود. بعدها در جریان جنگ 6روزه 1967، اسرائیل باقی مانده سرزمین فلسطین (کرانه باختری و غزه) را هم به اشغال در آورد و 300هزار فلسطینی دیگر را از خانههایشان آواره کرد.
بین سالهای 1947و 1949، نظامیان صهیونیست به شهرها و روستاهای فلسطینی حمله کردند. در جریان این حملات، بیش از 530روستا به کلی نابود شدند. همچنین در جریان قتل عام فلسطینیها، 15هزار نفر جان خود را از دست دادند. در بهار سال 1948، صهیونیستها یکی از فجیعترین قتلعامهای خود را در روستای «دیر یاسین» در حومه غربی بیتالمقدس رقم زدند. بیش از 110نفر ازجمله زنان و کودکان در جریان حمله نیروهای شبهنظامی صهیونیست به این روستا شهید شدند.
7دهه آوارگی
طبق آمار سازمان ملل، 6میلیون آواره فلسطینی در 58کمپ آوارگان در فلسطین و کشورهای اطراف آن زندگی میکنند. بحران آوارگی فلسطینیها چنان بزرگ بود که این سازمان در سال 1949، نهادی را برای مدیریت وضعیت آوارگان فلسطینی پایه گذاشت. آژانس امدادرسانی و کاریابی برای آوارگان فلسطینی در خاور نزدیک که بهطور خلاصه «اونروا» خوانده میشود، صدها مدرسه و مرکز بهداشت را برای این آوارگان اداره میکند. 2.3میلیون نفر از این افراد در اردن، 1.5میلیون نفر در غزه، 870هزار نفر در کرانه باختری، 570هزار نفر در سوریه و 480هزار نفر در لبنان در کمپهای آوارگان زندگی میکنند.
بزرگترین کمپ آوارگان در اردن، کمپ بقعه است. در غزه، جبلیه بزرگترین کمپ است. کمپ جنین، کمپ بزرگ آوارگان فلسطینی در کرانه باختری است که همیشه در صدر اخبار است. در سوریه کمپ یرموک و در لبنان کم عین حلوه، بزرگترین کمپهای آوارگان فلسطینی هستند. در باریکه غزه، بیش از 70درصد از جمعیت را آوارگان فلسطینی تشکیل میدهند که از خانههای خود در دیگر مناطق سرزمین فلسطین آواره شده و ناچار به زندگی در غزه شدهاند. 1.5میلیون آواره در 8کمپ در غزه زندگی میکنند. آوارگی فلسطینیها همچنان ادامه دارد. رژیم صهیونیستی هر ساله صدها خانواده را از خانههایشان آواره میکند. طبق آمار منتشر شده از سوی دفتر هماهنگی امور بشردوستانه سازمان ملل، بین سالهای 2009و 2022، دستکم 8هزار و 413خانه فلسطینی تخریب شده و حدود 12هزار و 500نفر هم آواره شدهاند.
طبق قوانین بینالمللی، آوارگان حق بازگشت به سرزمین و خانههای خود را دارند. بسیاری از فلسطینیها هنوز با این امید زندگی میکنند که شاید روزی بتوانند راهی شهر و روستاهای خود در مناطق تحت اشغال رژیم صهیونیستی شوند. بحران آوارگان فلسطینی، قدیمیترین بحران آوارگی در جهان است که هنوز هیچ راهحلی برای آن متصور نیست.
شهرکنشینان اسرائیلی
از دهه 1970به بعد که صهیونیستها بخشهایی از کرانه باختری و منطقه شرقی بیتالمقدس را هم اشغال کردند، ساختوساز شهرکهایی برای اسکان یهودیها هم آغاز شد. ساخت این شهرکها از سوی نهادهای بینالمللی ازجمله سازمان ملل غیرقانونی اعلام شده اما رژیم اسرائیل بیتوجه به درخواستهای جهانی، همچنان در حال ادامه پروژههای ساخت شهرکهاست. هماکنون حدود 750هزار یهودی اسرائیلی در 250شهرک غیرقانونی در کرانه باختری و بیتالمقدس زندگی میکنند. این مناطق بهشدت از سوی نیروهای امنیتی اسرائیلی تحت محافظت قرار دارند.