نسیم یار

برخی از رهنمودهای رهبر معظم انقلاب اسلامی در حوزه نظام تربیت و آموزش و پرورش که در سال‌ها و مناسبت های مختلف بیان فرموده‌اند به شرح زیر است:

- باید هویت ایرانی و اسلامی و شخصیت ملی را در کودکان کشور زنده کنیم.

- پیشرفت،‌ امنیت، سلامت، علم و تحقق همه ارزش‌های انسانی و اسلامی در کشور در گرو وجود نیروی انسانی مناسب است که این کار عظیم بر عهده آموزش‌ و پرورش است.

- ترمیم سند تحول با استفاده از نخبگان داخل و خارج آموزش‌وپرورش، باید مستمر ادامه یابد.

- دانشگاه فرهنگیان و دیگر مراکز تربیت معلم باید کاملاً تقویت شوند.

- صرف توجه معلم به مسائل پرورشی کافی نیست و باید مجموعه‌ای، متولی این مسئله بسیار مهم باشد.

- جلوگیری از ایجاد و شیوع آسیب‌های اجتماعی جزو توقعات از جوانان است.

- تبیین صحیح مسائل بنیادی کشور و نظام برای نوجوانان و جوانان، وظیفه دیگر معاونت پرورشی است.

- دانش‌آموزان، جوانان و نوجوانان باید از منطق و عقلانیت سیاست‌ها و رفتار نظام باخبر باشند و بدانند پشت شعارهای «مرگ بر آمریکا» و «مرگ بر اسرائیلِ» ملت چه منطقی نهفته است و چرا ایران حاضر به ایجاد روابط با برخی کشورها و دولت‌ها نیست.

- ثبات مدیریتی در آموزش و پرورش مهم است.

- در مدیریت‌های سطح بالا تا متوسط تأکید بر ثبات دارم تا بتوان برنامه‌ها و کارهای مهم را دنبال کرد.

- الگوسازی و معرفی نمونه‌های برتر معلمان ضروری و شوق‌آفرین است.

- معلم باید در کنار علم‌آموزی، انگیزه، همت، اعتماد به نفس و شوق به درس و کار هم به دانش‌آموز بدهد تا ظرفیت‌های درونی او شکوفا شود.

- «دادن نگاه ملی به دانش‌آموز» انتظار دیگر است، یعنی دانش‌آموز بداند که تحصیل و کلاس درس قطعه‌ای از حرکت عمومیِ پیشرفت و جزیی از ماشین عظیم پیش‌برنده کشور و نظام است.

اشکال بزرگ بسیاری از والدین این است که از رشد و پیشرفت شخصیت خود غافل می‌شوند و می‌گویند از ما که گذشت ولی سعی می‌کنیم بچه های خود را به جایی برسانیم.

این نگرش باعث می‌شود که آنها بچه‌ها را دستاویزی برای تحقق آرزوهای خویش نمایند و از توجه به علایق و استعدادهای آنها غافل شوند و به طور خودخواهانه‌ای افکار و عقاید و حتی روش‌های خود را به بچه‌ها دیکته کنند و از جایی بچه‌ها الگوی عملی موفقی در خانواده برای خود نمی‌بینند، تلاش‌گری و کوشش کمتر در آنها نهادینه می‌شود.

«همه‌ی کسانی که در زمینه‌های تبلیغاتی مخاطبی دارند، حرف میتوانند بزنند، زبان گویایی دارند، یکی از بزرگ‌ترین و اوّلی‌ترین اهدافشان بایستی این باشد که #امید را در دلها زنده کنند. حرف ناامیدکننده بر زبان جاری نکنند…

امروز کار اساسی، کار مهم برای دستگاه‌های تبلیغاتی ما،‌ برای دستگاه‌های فرهنگی ما، تبلیغات ما، وزارت ارشاد ما، صداوسیمای ما، فعّالان فضای مجازی ما، کار اساسی این است که پرده‌ی توهّم اقتدار دشمن را پاره کنند، بشکنند، نگذارند تبلیغات دشمن بر روی افکار عمومی اثر کند.»۱۴۰۳/۱۰/۱۹

 حاج اسماعیل دولابی(رحمه‌الله علیه):

قبل از بارش باران، تند بادی بر می خیزد و گرد و غبار زیادی بر پا می کند و همۀ خس و خاشاک ها و آشغال ها را از روی زمین جارو می کند.

اما اگر کمی صبر کنیم باد آرام می گیرد و باران می بارد و سپس ابرها کنار می رود و هوا لطیف و آفتابی می شود.

آشوب ها و نابسامانی های که در روزگار ما در سراسر جهان پدیدار شده است نزدیک شدن هوای لطیف و آسمان صاف و آفتابی ظهور را بشارت می دهد.

حواسمان باشد، نقشه همان است!دختران آموزش دیده! کار خود را کردند!

در گوشه و کنار شهرهای اسپانیا ساختمان هایی می بینید که شما را مجذوب می کند!

 ساختمان هایی مثل مسجد الحمراء، قرطبه، گلدسته گیرالدا و … که شما را به یاد شکوه ۷ قرن حکومت اسلامی در آن دیار می اندازد!

 اما بلافاصله ناراحت می شوید چون این تمدن بزرگ اسلامی، با نقشه مرموز و خطرناک استعماری از بین رفت!

 کلیسا و پاپ (بخوانید دستگاه استعماری و مستکبر آن روز) که از قدرت مسلمین در هراس بودند، می خواستند به هر شکل ممکن، از پیشرفت اسلام در اروپا جلوگیری کنند اما به لحاظ نظامی، نتوانستند کاری از پیش ببرند!

 روش عوض شد! تصمیم گرفتند کار را از داخل مسلمین شروع کنند!

 بعضی از عوامل شکست مسلمانان:
۱. اختلاف داخلی
۲. خیانت کارگزاران وطن فروش
۳. ترویج شهوترانی و شراب خواری توسط کلیسا
۴. آزادی بی حساب مسیحیان تبشیری در تبلیغات دینی
۵. گسترش مناسبات بازرگانی بین مسلمانان و مسیحیان
۶. نفوذ مسیحیان در امور فرهنگی مسلمانان

 بسیاری از مسلمین به سمت مدارس مسیحی رفتند! معلمان مسیحی بودند و‌ دانش آموزان مسلمان!!

پارک ها و گردشگاه های بزرگ و عمومی تشکیل شد و دختران آموزش دیده! در آنجا رها شدند!

 جوانان مقاوم دیروز، گرفتار به آلودگی ها اخلاقی شدند! کلوپ های شبانه! رواج شراب خواری و موسیقی و هوسرانی و عیاشی…

بعد از مدتی، مسیحیان در سایه مبارزات فرهنگی، بر مسجد قرطبه دست یافتند و آنجا را تبدیل به مرکز فساد کردند!

کتابخانه عمومی قرطبه با بیش از ۸۰ هزار کتاب را آتش زدند! ۴ هزار نفر را کشتند و زنان و دوشیزگان را بین امرای ارتش مسیحی تقسیم کردند!

 در شهر والانس که به زنان مسلمان تجاوز می کردند، ۱۳ هزار نفر را به دلیل دفاع از ناموس خود کشتند! و سه هزار نفر _ که حاضر نشدند مسیحی بشوند _ را کشتند و سه هزار نفر دیگر را سوزاندند!

 این سرانجام تلخ ملتی بود که علی رغم کسب عزت در پرتو حکومت اسلامی، با غرق شدن در عیش و نوش و خوشگذرانی به استعمار بیگانه تن داده و تمام هویت خود را به تاراج گذاشتند! [اقتباسی نسبتا آزاد از کتاب اندلس سرزمین خاطره ها]

این است معنای غضب الهی در پرتو عقب نشینی غیر تاکتیکی و انفعال در مسأله فرهنگ!

 آیا حواس ما جمع است یا نه!؟

 یادتان هست که رهبری بزرگوار، سال ها قبل از سیاست آندلسی کردنِ ایران گفت!؟