پدری که سر شهیدش را دو ماه در کمد خانه نگه داشت تا مجوز دفن بگیرد

 

 

حاج حسین آل مبارک، پیرغلام اهل‌بیت (ع) و پدر شهید والامقام محمدرضا آل مبارک ، دوشنبه یازدهم دی ۱۴۰۲ دار فانی را وداع گفت.
شهید محمدرضا آل‌مبارک سال ۱۳۶۱ و در عملیات محرم در منطقه شرهانی در حالی به شهادت رسید که فقط ۱۶ سال سن داشت.
بر اثر شدت انفجار سر از تن محمدرضا جدا شده بود بعد از گذشت ۷ سال رزمندگان خوزستان سرِ شهید را در محل شهادت می‌یابند.

▫️ بخش هایی از مصاحبه با مرحوم آل مبارک :
… روضه كه تمام شد از حسينيه اعظم بيرون آمدم. حاج صادق آهنگران، حاج حسن غديريان كه برادر دو شهيد بودند و حاج مهدي شريفي نيا را ديدم كه داشتند به سمت من مي آمدند. آمده بودند كه خبر شهادت را به من بدهند گفتند آقاي آل مبارك كجايي، چه مي كني؟ خدا را گواه مي گيرم گفتم: مي خواهيد بگوييد محمدرضا شهيد شده است، مي دانم.

 چه طور سر شهيد را تشخيص هويت كردند؟

- در آنجا چون همرزمان شهيد همراهش بودند و از نحوه و منطقه دقيق شهيد شدنش خبر داشتند و از سوي ديگر چهره شهيد را مي شناختند، سر شهيد را پيدا كرده بودند. سر شهيد را در حالي كه داخل پارچه اي پيچيده بودند آوردند و به من تحويل دادند. وقتي سر شهيد را به داخل اتاق بردم داخل كمد پنهانش كردم. دو ماه سر محمدرضا را داخل كمد پنهان كرده بودم.

 دو ماه؟!

- بله، دو ماه؛ چون مي بايست اجازه دفن مي گرفتيم. در حقيقت رمق و حالي نبود كه پيگير اين قضيه باشم. وقتي كه سر را در كمد گذاشتم دستهايم مي لرزيد. به امام جمعه گفتم، نامه اي نوشتند و اجازه ي دفن داده شد. بدون اينكه به كسي چيزي در مورد پيدا شدن سر محمدرضا بگويم، حتي به اعضاي خانواده ام هم چيزي نگفتم. به همراه بچه هاي اطلاعات سپاه بر سر مزار شهيد رفتيم، بچه هاي سپاه دور مزار را محاصره كردند و از صبح شروع كردند و تا ظهر قبر را خالي كردند تا به بالاي پيكر رسيدند. در آن لحظه عزاداري اتفاق افتاد طوري كه سربازها هر چقدر خاك كنده بودند به سر و صورت خودشان مي ريختند.

آيت ا… موسوي جزايري تكليف كرده بودند كه بايد بالاي سر پيكر را بکَنید به جنازه كه رسيديد به هيچ وجه به پيكر نگاه نكنيد. زماني كه مي خواستم سر را كنار جنازه بگذارم، اتفاق خيلي جالبي افتاد. پيكر شهيد بوي همان عطري را مي داد كه هفت سال پيش، لحظه تشييع از آن به پيكرش پاشيده بودند. لحظه اي كه سر شهيد را در قبر گذاشتم، گفتم محمدرضا، بابا، ناراحت نشوي، مولا امام حسين(ع) هم سري نداشت.

به مادر شهيد كي خبر داديد ؟

- به مادر شهيد چيزي نگفتم تا دو سال بعد.

 ناگفته اي از شهدا ؟

- شهيدان را شهيدان می شناسنـد.

  • 5 stars
    نظر از: سيده رباب سيدكاظمي
    1402/11/06 @ 11:05:01 ب.ظ

     

    سلام خدا بر شهیدان

نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.