موضوع: "کتاب برتر"

کتاب ترویج همجنسگرایی که در دولت قبل مجوز گرفت اما هنوز بفروش می رسد
پنجشنبه 02/06/30
مدیر اداره کتاب در پاسخ به تعجب یک کاربر از مجوز گرفتن یک کتاب نوشته است: «این کتاب در دولت قبل مجوز گرفت و پارسال با نظارت پسینی از انتشار و توزیعش ممانعت شد.» این در حالی است که ممیزی باید قاعدهمند باشد و در دولتهای مختلف تفاوت نکند.
اداره کتاب وزارت فرهنگ و ارشاد، یک بازوی اجرایی است که تایید محتوا و صدور مجوز آثار، مهمترین وظیفه این اداره است. ممیزان این اداره باید براساس ضوابط نشر که در سال ۸۹ در شورای عالی انقلاب فرهنگی بازنگری شد و دارای مفادی کلی، چون تبلیغ و ترویج الحاد و اباحهگری، انکار یا تحریف مبانی، اشاعه فحشا، ترویج و تبلیغ روحیه خودباختگی در برابر فرهنگ و تمدن بیگانه و القای حس عقبماندگی و تبلیغ صهیونیزم است، کتابها را بررسی کنند و اجازه انتشار به آثار بدهند یا در صورت نیاز توسط ناشر و نویسنده اصلاح شود.
دقیقاً محل بحث همین جاست که نوع ممیزی اداره کتاب با تغییر دولتها و جریانهای ادبی و سیاسی هم دچار تغییر و تحول میشود و سلیقهها به میان میآیند و تا زمانی که قوانین و معیارها تفصیل و شفاف نشود، این مسأله به قوت خود باقی خواهد ماند.
اداره کتاب تنها ایستگاه بررسی محتوایی
نکته دیگری که وجود دارد بحث ممیزان است. یکی از مهمترین نکات مسأله مالی برای کارشناسان اداره کتاب است. این در حالی است که تنها ایستگاهی که باید آثار را مورد بررسی قرار دهد تا آثاری با محتوای مناسب و بهروز به بازار نشر و دسترس مخاطب قرار بگیرد، همین کارشناسی اداره توسعه کتاب و کتابخوانی است، اما در سطح بازار علاوه بر آثار غیرمجاز که به راحتی در چاپخانههای زیرزمینی به چاپ میرسند، آثاری را میبینیم که از اداره کتاب مجوز گرفته، اما به لحاظ محتوایی بعضاً مورد تأیید نیست. حتی آثاری هم مجوز میگیرند که بعد از مدتی دومرتبه مجوزشان لغو میشود.
کتابی که میگویند ممنوع است، اما در بازار به فروش میرسد
محمدعلی مرادیان، مدیر اداره توسعه کتاب و کتابخوانی در پاسخ به توئیت یکی از مخاطبان که اثر «داستانهای خوب برای دختران بلند پرواز» مجوزدار را مسألهدار دانسته، گفته است که اثر مورد نظر در سال گذشته در اجرای نظارت پسینی از انتشار و توزیعش ممانعت صورت گرفته است.
وقتی سرجو دانجلو کمونیست، ایتالیایی به زیر پای بوریس پاسترناک نویسنده و شاعر مشهور روسی نشست تا رمانی را که در حال نوشتنش بود به او بدهد تا در ایتالیا منتشر شود، هیچ کس فکرش را نمیکرد که رمان «دکتر ژیواگو» در نبردهای ایدئولوژیک بین شرق و غرب در سالهای بعد از جنگ جهانی دوم یا دوران جنگ سرد به سلاحی قدرتمند تبدیل شود.
رمانی که شخصیت اولش همزاد پاسترناک بود. داستانی که با یک قصه دوران معاصر خود را روایت کرد و در کنار روایت هم توانست یک جریان اجتماعی علیه کمونیست در شوروی ایجاد کند. حالا بماند که سازمان سیا پشت این اثر بود تا در هلند و واشنگتن به چاپ برسد تا به شوروی فرستاده شود.
حواسمان به ادبیات و کتاب باشد!
علاوه بر جنگهای نظامی، جنگهای نظری چون تهاجم فرهنگی صورت میگیرد. طبیعی است که در حوزه نشر نیز آثاری با هدف تأثیرگذاری روی مخاطب به صورت قانونی و غیرقانونی تولید و منتشر میشود. مهمترین بخش از این جامعه هدف نیز نوجوانان هستند. اگر نگاهی به آثار حوزه نوجوان داشته باشیم، میبینیم که آثار ترجمهای و تألیفی با موضوعات وحشت، انتقال حس ناامیدانه و سیاهنمایی، زامبی، عاشقانه، قتل، فمنیستی، همجنسگرایی و … بیوقفه تولید میشوند و اگر حواس ممیزان ما جمع نباشد، این آثار ترویجی به راحتی در دسترس عموم مخاطبان نوجوان قرار میگیرد.
نظارت پیشینی خوب باشد، کفایت میکند!
تصویر بالا نیز برشی از همین جور کتابها اما از ناشری دیگر است (همین مسأله هم مدیریت محتوایی را سختتر میکند؛ چرا که یک اثر را چند ناشر میتوانند چاپ کنند) که در یکی از سکوهای کتاب الکترونیک به فروش میرسد و اصطلاحات جنسی نیز به راحتی در آن به کار رفته است. نکته جالب آنکه این اثر برای رده سنی نوجوانان است!
نظارت پیشینی آثار اگر با دقت و توجه لازم و البته با چهارچوب و قاعده مشخصی صورت بگیرد تا در رفت و آمد دولتها برخورد سلیقهای صورت نگیرد، دیگر نیازی به نظارت پسینی نخواهد بود؛ چرا که اگر اثری منتشر شود، جمعآوری نسخه فیزیکی و محتوای منتشرشدهاش به مراتب سختتر از کاری است که باید در اداره کتاب صورت میگرفت و نسخه فیزیکی را هنوز در کتابفروشی ها و سایتهای فروش کتاب به صورت آنلاین بفروش می رسد . کاش نظارتی بر روی این موارد بود تا کودکان و نوجوانان کمتر آسیب ببینند .

زائران اربعین حتما بخوانند!
دوشنبه 02/05/30
در فرهنگ اهل بیت(ع)، زیارت سیدالشهداء(ع) به طور کلی و زیارت اربعین به طور خاص، فرصتی ویژه و منحصر بفرد برای سیر و سلوک توحیدی است. پس هرکه میخواهد بهره معنوی و روحانی بیشتری از این فرصت ببرد، لازم است که قبل از پای گذاشتن در این سفر، حتما با ظرائف سلوکی، آداب و مراقبات توحیدی، شرایط ظاهری و نکات معنوی آن آشنا شود.
از همین رو، به دوستانی که قصد شرکت در راهپیمایی زیارت اربعین را دارند توصیه میکنیم حتما جلد پنجم ادب حضور، تالیف استاد فیاضبخش را مطالعه فرمایند.
عنوان این جلد هست:
«آداب و مراقبات عزاداری سیدالشهدا(ع) و دستورات زیارت اربعین»
کتاب ۱۹۰ صفحه است که تقریبا دو سوم آن اختصاص به فضائل، آداب و دستورات زیارت سیدالشهدا(ع) دارد. استاد در این کتاب بصورت کاربردی و عملی، به تفصیل آداب و دستورات ظاهری و باطنی زیارت سیدالشهدا(ع)، بویژه زیارت و راهپیمایی اربعین را توضیح دادهاند.
برخی مطالب این بخش عبارتند از:
▪️ضرورت آماده شدن برای زیارت و درک محضر امام از مبدا سفر
▪️کیفیت تشرّف به حرم امیرالمؤمنین(ع) و نکاتی برای بهرهمندی هرچه بیشتر از فرصت زیارت ایشان
▪️بهرهگیری ویژه از قبرستان وادیالسلام و طلب شفاعت از سیدعلی آقا قاضی
▪️ادب حضور در راهپیمایی نجف تا کربلا
برخی شرایط ظاهری، از قبیل حُسن معاشرت، برنامهریزی، صدقه و گشادهدستی، حفظ بهداشت و… همچنین برخی نکات معنوی، از جمله آداب آغاز راهپیمایی و ادعیه وارده، محاسبه و توبه، دوام طهارت، فراغ دل، انتخاب همسفر، انس با اهل بیت(ع) و…برخی لطایف راهپیمایی و زیارت اربعین و ادعیه و روایات وارده در این باره و کیفیت زیارت کربلا و نحوه ورود بر امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع)
این کتاب در فرمتهای متنوع در دسترس است :
دانلود چند صفحه ابتدایی کتاب و خرید نسخه چاپی «آداب عزاداری و زیارت سیدالشهدا(ع)»
دریافت نسخه رایگان دیجیتال کتاب

کتابی که رهبر انقلاب از نمایشگاه کتاب خریداری کردند
دوشنبه 02/02/25
کتابهای «قاره سبز» نوشتهٔ مریم نقاشان، «ستارهها چیدنی نیستند» که برگرفته از زندگی یک دختر آمریکایی است به قلم محمدعلی حبیباللهیان، «سواد مطالبه» نوشتهٔ محسن مهدیان و «داعشیهای کراواتی» نوشتهٔ سیدهاشم میرلوحی کتابهایی بودند که رهبر انقلاب صبح امروز خریداری کردند.

عمری دل داده کتاب
دوشنبه 02/02/25
آنان که عمری را در دلدادگی به کتاب سپری ساخته اند، بیش از دیگر اقشار جامعه، از حال و روز کنونی این موجودِ عزیز آگاهند. کتاب در این روزها، مخصوصا در سطح پژوهش های کلان و بنیادین، حال و روز خوب و به قاعده ای ندارد. این را از تیراژ آثار عرضه شده –که صرفا بازار چاپ های محدودِ دیجیتالی را گرم کرده- و ایضا فروخفتن خلق الله در مطالب موجز و البته عمدتا رطب و یابس شبکه های اجتماعی، می توان دید. به عبارت دیگر در میان مردم، مطالعه جای خویش را به تفرج و تفنن داده است و کمتر می توان از پی جویی مقولات اساسی سراغ گرفت. هم از این روی بر این باورم که عوام و خواص، هرگز نمی بایست فریب تعداد بازدیدکنندگان از نمایشگاه سالانه کتاب را بخورند و لاجرم باید برای حل این معضل، تدبیری بیندیشند.
با این همه به نظر می رسد که در چنین شرایطی نیز، گونه هایی از کتب، باز نسبت به سایر پژوهش ها احوال بهتری دارند. در این میان تحقیقات های تاریخی، به ویژه آنان که روایت تاریخ معاصر ایران را در دستور کار دارند، از اقبالی بیش برخوردارند. این حالت هنگامی افزون می شود که این آثار حاوی ناگفته ها باشند، یا در خود تصاویر نادیده جای دهند و اسناد و اوراقی نویافته را به مخاطب هدیه کنند. این ادعا در باب توجه به مطالب تاریخی در شبکه های اجتماعی نیز صادق است و به عینه می توان آن را مشاهده کرد. برای التفات کنونی به تاریخ، دلایل متنوعی می تواند وجود داشته باشد. گذشته از جاذبه ذاتی، مهمترین آنها این است که بخش مهمی از ماوقع فرهنگ، سیاست و اقتصاد، به جا یا بی جا، به تاریخ ارجاع یا با آن توجیه می شود.
در کار آثار تاریخی ما نیز اما، خلل های متفاوتی می توان یافت. نخست اینکه تاریخ پژوه شدن و به این عنوان در رسانه های رسمی و از آن بیشتر شبکه های اجتماعی اظهار لحیه کردن، بس ارزان و آسان می نماید. از این روی در سالیان اخیر، شاهد تولید انبوه افرادی با این صفت بوده ایم! تاریخ پژوهی به خواندن چند کتاب و نهایتا ارائه گزارشی ناقص و حتی کامل از مطالب آنها نیست، بلکه به برخورداری از قدرت اجتهاد تاریخی و شناخت مستدل سره از ناسره است، امری که در به اصطلاح تاریخ نگاری های امروز در حکم کیمیاست!
مشکل دوم، رونویسی فزاینده این آثار از یکدیگر است. اگر کسی چند اثر در موضوعی واحد را ابتیاع و آنها را مطالعه کند، معمولا در می یابد که یکی مرجع بقیه است و مازاد بر هم، چیزی برای عرضه نداشته و ندارند. معضل سوم متروک ماندن برخی از مقولات مهم تاریخی است، که کمتر کسی به سراغ آنها رفته و از قضا تصور می رود که در باره آنها به حد کفایت گفته و نوشته شده است.
وقایع دوران مشروطیت، نهضت ملی و انقلاب اسلامی، در زمره این حوزه های پژوهشی هستند. امروزه اگر گرایشمندان به گفتمان دینی و ملی، بخواهند به مخاطبان آثاری در خور اطمینان و کمتر دچار فضاسازی های رایج معرفی کنند، دشوار بتوانند عناوین متنوعی را به خاطر بیاورند.آنچه بدان اشارت رفت، تنها گوشه ای از آفات و تهدیداتی است که می تواند چراغ پرفروغ کتاب که پیشینه ای بی بدیل و پرفروغ در این دیار دارد- را به تیرگی دچار سازد و راه را بر رونق آن ناهموار سازد و چنین مباد.

ذاکر قریب البکا و سرباز امام زمان (عج)
شنبه 02/02/23
روایت میکنند ، آیتالله بهاءالدینی (ره)، استاد این شهید بزرگوار که خود تندیس عرفان و آیینه بصیرت و سالک واصل است، او را «ذاکر قریب البکا» نامید.
زمانی که آیتالله بهاءالدینی (ره) بعد از شهادت جلال از اصفهان میگذشتند، به همراهان گفتند: «من ستون نوری میبینم که از یکگوشه اصفهان تا عرش اعلی امتداد یافته است» زمانی که همراهان اتومبیل را تا محل موردنظر هدایت کردند، به گلستان شهدای اصفهان رسیدند و آن زمان آیتالله بهاءالدینی گوشهای از گلستان شهدا را با دست نشان دادند و گفتند: این ستون نور از اینجا برمیخیزد و زمانی که همراهان به محل موردنظر رفتند، سنگ مزار شهید روحانی جلال افشار را مشاهده کردند.
حضرت آیتاللهالعظمی بهاءالدینی مکرر میفرمودند «آنکه اذان را بامعنا میگوید، اذان بگوید» و منظور ایشان جلال افشار بود.
وقتی هم پس از شهادت او، عکسش را به محضر آیتالله بهاءالدینی عرضه کردند، بیاختیار اشک از چشمان ایشان جاری شد، بهطوریکه قطرات اشک روی عکس جلال افتاد، در همین حین ایشان گفتند: «امام زمان (عج) از من یک سرباز خواست، من هم صاحب این عکس را معرفی کردم. اشک من، اشک شوق است.»
شهید جلال افشا ر؛ شهید امام زمانی(عج)
چه سعادتی بالاتر از اینکه سرداری در میدان جنگ در هنگام گفتن اذان و زمانی که به ذکر «محمد رسولالله» برسد شهد شهادت بنوشد، آری سرانجام سردار روحانی جلال افشار پس از تلاش و کوشش بسیار در تحقق آیین زلال محمدی در تاریخ 24/4/1361 در عملیات رمضان با زبان روزه و درحالیکه ذکر اذان بر لبش بود، از ناحیه پهلو مورد اصابت ترکش قرار گرفت و آسمانی شد…
دار و ندار جلال ایمانش بود و یک موتورسیکلت خراب!
شهید افشار نام امام زمان را که میشنید، بیاختیار گریه میکرد، یکی از همرزمانش تعریف میکند: رفته بودند کوه؛ بعد از نماز مغرب و عشا، دعاى توسل خواند و نام امام زمان (عج) را برد. صداى هق هق گریهاش بلند شد و بعد با شور و سوز و وجد و نیاز خواند:
بیا بیا که سوختم ز هجر روى ماه تو
بهشت را فروختم به نیمى از نگاه تو
اگر نیست باورت بیا که روبهرو کنم
بدان امید زندهام که باشم از سپاه تو.
دوستانش میگویند: آقا جلال همیشه میگفت دنیا ارزش آن را ندارد که به خاطرش آخرتمان را خراب کنیم، داروندار جلال ایمانش بود، وسیلهاش یک موتورسیکلت همیشه خراب بود و این را از دستان همیشه روغنی و سیاه او زمانی که قبض حقوق یتیمان و مشمولان طرح شهید رجائی را توزیع میکرد، میشد فهمید!
سرلشگر سید یحیی رحیم صفوی از همرزمان شهید در خصوص حالات او میگوید: اهل ایمان بود و یقین وجود پاکش از عشق به ولایت لبریز بود؛ اهل عمل بود و حال، نه اهل قیل و قال، چونان دریا ظاهری زیبا، آرام و پر ابهت داشت و در درون پر رمز و رازش غوغایی بود از ارتباط دائم با مبدأ هستی و ذات اقدس ربوبی و ذکر پیوسته، دعای کمیل و راز و نیازهای عاشقانه او با محبوب زبانزد همرزمان و همسنگرانش بود، گویا ره صد ساله را یکشبه پیموده و به مقاماتی از عرفان نائل گردیده بود…
محبت و ارادت وافر او به اهلبیت عصمت و طهارت هنوز هم در خاطرهها هست. همچنین عشق زائدالوصف او به نائب امام عصر (عج) و ولیفقیه مثالزدنی بود، چنانکه در سفری برای زیارت حضرت امام خمینی (ره) به جماران عزیمت نمود که براثر ازدحام جمعیت توفیق ورود به حسینیه جماران را نیافت و موفق به زیارت سیمای ملکوتی حضرت امام (ره) نشده بود، با چشمانی اشکبار فریاد زد «السلام علیک یا روحالله»و به دوستانش گفت: «ما امام را با چشم دل زیارت کردیم»
کتاب شهدا و اهل بیت، ناصر کاوه
برشی از زندگی روحانی شهید، جلال افشار