موضوع: "کتاب برتر"

۱ صفر سال ۶۱ هجری سالروز ورود کاروان اسرای کربلا به شام ...
جمعه 96/07/28
۱ صفر سال ۶۱ هجری سالروز ورود کاروان اسرای کربلا به شام
در ماجراى شام بعد از آنىكه روزهاى متوالى، امام سجاد ع را با همۀ اسيران در وضع ناهنجار و نابسامانى نگه داشتند، يك وضع كاملاً اسارتبار، بعد به نظرش رسيد كه امام سجاد را با خود به مسجد ببرد و در مقابل مردم از لحاظ روحى هم، امام را تضعيف كند و كارى كند كه نبادا تبليغات مخالفان او و طرفداران امام كه همهجا بودند، تأثيرى در وضع حكومت او بگذارد.
امام سجاد ع در آن مجلس رو كرد به يزيد گفت، اگر بگذارى، من هم بر روى اين چوبها بروم و با مردم حرف بزنم. يزيد فكر نمىكرد كه فرزند پيغمبر، يك جوانى كه اسير است، بيمار است، قاعدتاً در اين مدت به قدر كافى از لحاظ روحى تضعيف شده، بتواند خطرى براى او محسوب بشود؛ اجازه داد.
امام سجاد ع بالاى منبر رفت و فلسفۀ امامت و ماجراى شهادت و جريان طاغوتى حكومت اموى را در مركز اين حكومت برملا كرد. كارى كرد كه مردم شام شوريدند، يعنى امام سجاد اين شخصيت عظيمى است كه در مقابل عبيداللهزياد، در مقابل انبوه جمعيت فريبخوردۀ شام، در دستگاه اموى، در مقابل مأمورين يزيد، نمىترسد، حرف حق را مىزند، روشنگرى مىكند.
اينچنين نيست كه براى او زندگى، مايه و مقدارى داشته باشد.
برگرفته از کتاب انسان 250 ساله
۱۳۵۹/۹/۱۴ مقام معظم رهبری

کتاب این روزهای من ...
جمعه 96/07/28
این را هرگز فراموش نکنید
تا خود را نسازیم و تغییر ندهیم ، جامعه ساخته نمی شود .
فرازی از وصیت نامه شهید ابراهیم هادی
«سلام بر ابراهیم» کاری است از گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی که در قالب زندگینامه ای مختصر و 69 خاطره درباره شهید بزرگوار و مفقود الاثر «ابراهیم هادی» منتشر شده است.
این نوشتار حاصل بیش از پنجاه مصاحبه از خانواده، یاران و دوستان آن شهید است که همگی نگارنده را در گردآوری این مجموعه ارزشمند یاری رساندند.
شهید هادی در یکم اردیبهشت ماه سال 36 دیده به جهان گشود و پس از بیست و هفت سال زندگی پر فراز و نشیب، در عملیات والفجر مقدمّاتی در منطقه فکه، بیست و دوم بهمن سال 61 به درجه رفیع شهادت نائل آمدند و همانطور که از خداوند می خواست، پیکر پاکش در کربلای فکه گمنام ماند.
در ماه های اول پس از انقلاب ، ابراهیم در هالی که کت و شلوار زیبایی می پوشید به محل کارش در شمال شهر می آمد.
یک روز متوجه شدم که خیلی ناراحت است به سمتش رفتم و گفتم : داش ابرام چیزی شده؟ گفت چند وقته ی دختر بد حجاب تو این محله به من گبر داده و گفته تا تو رو بدست نیارم ولت نمی کنم. گفتم داش ابرام با این تیپ و قیافه ای که تو داری این اتفاق خیلی هم عجیب نیست!گفت یعنی چی؟ یعنی به خاطر تیپ و قیافه ام این حرف رو زده ؟ گفتم شک نکن فردای آن روز ابراهیم با موهای تراشید ه وبا پیراهنی ژولیده سرکار آمد و حتی فردای آن روز با شلوار کردی و دمپایی..

اولین کتاب جامع درباره سند ۲۰۳۰ آموزش و پرورش
سه شنبه 96/06/07
اولین کتاب جامع درباره سند ۲۰۳۰ آموزش و پرورش
(تحلیل تمدنی و حقوقی سند ۲۰۳۰ مبتنی بر قرآن کریم)
به تحقیق : مسعود رائیجی، طلبه حوزه علمیه مشکات
محتوای کتاب :
کتاب فوق ۲۰۰ صفحه می باشد و از ۴ بخش تشکیل شده است.
سرفصلهای تحلیلِ تمدنی قرآنی سند۲۰۳۰
۱) ترسیم جبهه حق و باطل در قرآن کریم
۲) ترسیم لزوم عدم تبعیت جبهه حق از باطل
۳) خطر ارتداد اجتماعی
سرفصلهای تحلیل حقوقی سند ۲۰۳۰
در این بخش تلاش شده است تا به صورت مستقیم، متن اسناد بین المللی نظیر سند ۲۰۳۰ توسعه پایدار و متن اصلی سند ۲۰۳۰ آموزش و پرورش به زبان انگلیسی و فارسی و همچنین ۳ سندبینالمللی دیگر(حقوقکودک و میثاقین) که بهامضاءدولت ایران رسیده است، مورد تحلیل قرار گیرند و تعارضات واضح آنان با مفاهیم دینی بیان شود.
در این کتاب نظر اکثر کارشناسان خبره اعم از طرفداران و منتقدین سند ۲۰۳۰ شامل اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، مراجع عظام تقلید، گزارشات الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت، گزارش تحلیلی دانشگاه جامع امام حسین (ع)، بیانیه دولت و بیانات دکتر حسن روحانی نیز آورده شده است.
در این کتاب بیشازسیزده ابرتعارض با قانوناساسی، اسنادبالادستی و قرآنکریم بیانشدهاست که هرکدام از این ۱۳ ابر تعارضات، خود زیرمجموعههایی دارند.

حالم بد است این روزها محسن .....
جمعه 96/05/27
به یاد شهید گرانقدری که در حوزه ترویج فرهنگ کتاب و کتابخوانی تلاش های مؤثر و مستمر و مفیدی کرد.
” روشنای روشنا”
آرامشت در لحظهی پرواز
آتش به جانم میزند مومن
با خنده ات از من چه میخواهی؟
حالم بد است این روزها محسن
با من چه داری میکنی ای مرد
با آن نگاه ِ گرم و لبخندت؟
خیلی خجالت میکشم از خود
از چشمهای پاک ِ فرزندت
با ما چه کردی این چه کاری بود؟
از خواب ِ خوش بیدارمان کردی
آرامش ِ مرداب برهم خورد
از زندگی بیزارمان کردی
در کنج ِ خانه ، قصّه میخواندم
وقتی به شهر قصّه ها رفتی
امشب من از خفّاش میترسم
ای روشنای روشنا رفتی؟
صدها بهانه مثل ِ روح ِ مرگ
پنهان شده در پشت ِ ترس ِ من
شرم از تو دارم مرد ِ مردستان
لعنت به شعر و مشق و درس ِ من
در شعلههای ترس و خودخواهی
ما لحظههامان را هدر دادیم
تو پلّه پلّه رفته ای تا اوج
پایین تر و پایین تر افتادیم
تو پنجهات در پنجهی دشمن
ما غرق بچّه بازی و جلفی
می رفتی و ما خنده میکردیم
در عکس ِدسته جمعی سلفی…
آرامشت در لحظهی پرواز
آتش به جانم میزند مومن
با خندهات از من چه میخواهی؟
حالم بد است این روزها محسن…
شعر: سیداحمد میرزاده