پیام رهبر انقلاب اسلامی در پی حوادث دردناک
شنبه 95/09/06
پیام رهبر انقلاب اسلامی در پی حوادث دردناک شهادت زائران در عراق و تصادف قطار؛
دغدغه حل ریشهای این مصائب دردناک باید اولویت مسئولان باشد
متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
▪️حادثهی تلخ و اندوهبار شهادت دهها نفر از زوّار ایرانی و غیر ایرانی حضرت سیدالشهداء علیهالسلام در عراق و نیز حادثهی دردناک تصادف قطار که به جانباختن و آسیبدیدگی جمعی از مسافران و زوّار حضرت ابیالحسنالرضا علیهالسلام انجامید، اینجانب را همچون دیگر هممیهنان و خانوادههای عزادار، مصیبتزده کرد.
▫️در حادثهی اول، گروههای جنایتکار و شقاوتبار تکفیری که راهپیمائی عظیم اربعین و امنیت بینظیر زائران حسینی، چشم آنان را کور و توطئههای خباثتآلود آنان را خنثی کرده است، به انتقام بزدلانه و فجیع دست زدند و بار دیگر چهرهی خبیث و مَنیّت پلید خود را به همه نشان دادند. از مناطق دیگر جهان همچون نیجریه و پاکستان و افغانستان نیز خبرهای تلخ و تکاندهنده از جنایات هممسلکان آنها میرسد و خطر جریان تکفیری و دولتهای حامی آنان را بار دیگر به همهی مسلمانان و دلسوزان گوشزد میکند.
▪️در حادثهی دوم نیز قصور یا تقصیر و بیتدبیری دستاندرکاران خانوادههائی را داغدار کرد و موجب جانباختن و آسیبدیدگی جمعی از مردم عزیزمان شد.
▫️اینجانب ضمن طلب رحمت و مغفرت الهی برای درگذشتگان و دعا برای شفای آسیبدیدگان و عرض تسلیت به خانوادههای آنان، از مسئولان و دستاندرکاران در هر دو بخش داخلی و خارجی میخواهم که از این حوادث دردناک به آسانی عبور نکنند و دغدغهی حلّ ریشهئی این مصائب و امثال آن از مسائل مردم را در صدر اولویتهای خود قرار دهند و اکنون نیز همهی تلاش خود را برای علاج مصدومان و انتقال جانباختگان و کاستن از مصائب داغداران به کار برند.
سیّد علی خامنهای
۶ آذر ۱۳۹۵
بسج در کلام رهبری
جمعه 95/09/05
ولی امر مسلمین جهان حضرت آیت الله العظمی خامنهای (مدظله العالی):
ـ بسیج به معنی حضور و آمادگی در همان نقطهای است که اسلام و قرآن و امام زمان (ارواحناه و فداه) و این انقلاب مقدس به آن نیازمند است.
ـ پیوند میان بسیجیان عزیز و حضرت ولی عصر (ارواحناه و فداه) مهدی موعود عزیز یک پیوند ناگسستنی و همیشگی است.
ـ شما جوانان بسیجی و سپاهی و جوانان مؤمن آگاهی را با احساس مسئولیت و شور و شعور همراه کردید.
ـ نیروهای نظامی و بسیجی ما مؤمن و با اخلاصند و به عنوان پشتوانهای که هیچ خدشهای در آن راه ندارد, محسوب میشوند.
ـ انکار بسیج, انکار بزرگترین ضرورت و مصلحت برای کشور است.
ـ اگر بسیج در دوران پس از جنگ نبود و اگر امروز هم نباشد, کمیت این انقلاب و این نظام واهمة حرکتهای سازندة این کشور لنگ است.
ـ انکار بسیج و بیاحترامی به آن یا نابخردانه است یا خائنانه است.
ـ تا وقتی که این کشور و این ملت به امنیت احتیاج دارد, به نیروهای بسیج, به انگیزة بسیح به سازماندهی بسیجی و به عشق و ایمان بسیجی احتیاج است.
ـ فرزندان بسیحیام با حضور خود در هر صحنهای که لازم است دشمنان زبون را مرعوب و منکوب سازند.
ـ بسیج, یعنی نیروی کارآمد کشور برای همة میدانها
ـ همه جا چیزی شبیه بسیج هست, تنها به این درخشندگی, به این فراگیری, به این زیبایی, به این فداکاری, من در جایی سراغ ندارم.
ـ این فداکاری, من در جایی سراغ ندارم.
ـ نیروی عظیم بسیج مردمی است, این بسیج در همة قشرها هست.
ـ بسیج, اختصاص به یک منطقة جغرافیایی ویک منطقة انسانی و طبقاتی و قشری ندارد, همه جا هست.
ـ ایمان عاشقانه, ایمان عمیق, ایمان توأم با عواطف که از خصوصیات ملت ایران است باعث درخشان شدن بسیج شد.
ـ دانشجوی بسیجی دشمن کمین گرفته را از یاد نمیبرد و غافلانه خو و دانشگاه و کشورش را به دست تطاول دشمن نمیسپرد.
ـ بسیاری از پیشرفتهای کشور مرهون تفکر بسیجی است.
ـ هریک از آحاد قشرهای مختلف جامعه که دارای روحیة حساس مسئولیت و ایمان باشد, بسیجی است.
ـ بسیاری از پیشرفتها و موفقیتهای نظام اسلامی در عرصههای مختلف مرهون تفکر و میل بسیجی است.
ـ بسیجی یعنی علی که تمام وجودش وقف اسلام بود.
قلب زمین مال ماست
جمعه 95/09/05
آی دونه دونه دونه نون و پنیر و پونه
قصه بگم براتون؟ قصه ای عاشقونه؟
یه وقت نگین دروغه یه وقت نگین که وهمه
اون که قبول نداره نمی تونه بفهمه
بریم به اون فصلی که اوج گرمی ساله
ماجرای قصه مون داخل یک کاناله
کانالی که تو این دشت مثل قلب زمینه
دور و بر این کانال پر از میدون مینه
یک کانال که تو این دشت مثل قلب زمینه
دور و بر این کانال ببین چه دلنشینه
اون یکی پا نداره روی زمین افتاده
اون یکی رو ببینین چقدر قشنگ جون داده
رنگ و روی اون یکی از تشنگی پریده
همون که روی پاهاش سر دو تا شهیده
اونجا که نوزده نفر کنار هم خوابیدن
ببین چقدر قشنگن تمامشون شهیدن
یکی ازش خون میره ببین چقدر آرومه
فکر می کنم که دیگه کار اونم تمومه
مجتبی پا نداره سر علی شکسته
مجید دمر افتاده کریم به خون نشسته
گلوله و گلوله انفجار و انفجار
پاره های بچه ها قاب شده روی دیوار
هر جا رو که می بینی دلاوری افتاده
هرجا جگر گوشه یه مادری افتاده
حالا تو بهت این دشت میون فوج دشمن
از اون همه دلاور فقط رضا بود و من
آی قصه قصه قصه اتل متل توتوله
خمپاره و آر پی جی نارنجک و گلوله
صورت مهدی رفته مصطفی سر نداره
رضا نعره می کشه خیز برو ، خمپاره
این جمله توی گوشم مونده واسه همیشه
التماس رضا رو فراموشم نمیشه
الو الو کربلا پس نخودا چی شدن؟
یاور دو به گوشم بچه ها قیچی شدن
کربلا ، کبوترا از تو قفس پریدن
ما آذوقه نداریم مهمونامون رسیدن
کربلا جون به گوشی؟ جواب بده برادر
بی سیم اینطور جواب داد: ‹‹ الو به گوشی یاور؟
چیزی نداریم که تا سر سفره بذاریم
یاور دو به گوشی؟ دیگه غذا نداریم››
رضا منو نیگا کرد صورتشو تکون داد
بغضی کردشو بی سیم از توی دستش افتاد
عجب کربلائیه نشون به اون نشونه
عطش نعره می کشه پنج روزه تشنه مونه !
پنج روزه که میجنگیم کشته می شیم،می میریم
بی سیم میگه:‹‹عقبگرد›› ولی عقب نمی ریم
رضا تشنه و زخمی به زیر نور آفتاب
من از پی گلوله دنبال یک قطره آب
هیچی پیدا نکردم خسته شدم نشستم
برای چند لحظه ای هر دو چشامو بستم
دیدم که توی باغی شهیدامون نشستن
می خندن و می خونن درهای باغ رو بستن
چه باغ با صفایی درختها از جنس نور
نهرهایی از عسل کاخ هایی از بلور
عجب باغ بزرگی چه باغ رنگارنگی
پر از صفا ، پر از عشق عجب باغ قشنگی
بالهای ملائک روی دست بچه ها
جامهایی از شراب توی دست بچه ها
من و رضا از بیرون توی باغ رو می دیدیم
صدای بچه ها رو اینجوری می شنیدیم :
‹‹ آهای آهای بچه ها اینجا عجب حالیه
بچه ها هستن ولی جای شما خالیه ››
صدا پیچید تو عالم صدا رو می شنیدم
یهو با یک صدایی از توی خواب پریدم
رضا نعره می کشید آهای آهای بسیجی
تانک ها دارن می رسن بدو بدو آر پی جی
تانک بعثی خودش رو پشت کانال رسونده
نعره کشیدم رضا ! گلوله ای نمونده
رضا سرش رو با بغض روی سجده میذاره
خشابی تو دستاشه دستو بالا میاره !
دستو میاره بالا انگار داره جون میده
می زنه زیر گریه خشابو نشون میده
میگه ببین خدایا روحیه ها عالیه !
ولی چکار باید کرد ؟ خشابمون خالیه
صداش یهو بند میاد توی دست یک شهید
عینهو یک معجزه یه گولٌه آر پی جی دید
رو بسوی اون شهید خندید و سر تکون داد
یواشی گفت مرتضی گلوله رو نشون داد
حرف اونو گرفتم نگاهشو فهمیدم
جون تازه گرفتم سوی شهید دویدم
و ناگهان صدایی صدای سرد سوتی
و ناگهان خمپاره و ناگهان سکوتی
رضا یهو نعره زد بی شرفا اومدن
ماسکو بذار مرتضی که شیمیایی زدن
سینه م پر از آتیش شد چشمامو هم گذاشتم
اومد یه شیمیایی ماسک ، ولی نداشتم
لبخند زدم و گفتم ماسک نداریم رضا
نعره کشید حرف نزن نفس نکش مرتضی
چفیه تو آب بزن حمله شیمیاییه
گفتم داری جوک میگی قمقمه ها خالیه
رضا پرید ماسکشو گذاشت رو صورت من
نعره کشیدم رضا ماسکتو خودت بزن
خندید و گفت مرتضی برادرم بی خیال !
من رو گذاشتش و رفت رفتش بالای کانال
نفهمیدم چه چیزی قلب اونو می آزرد
نفهمیدم واسه چی پیرهنشو درآورد
رضا نعره می کشید بی شرفا ، با شمام
کانال هنوز مال ماست بیاین ،بیاین ، من اینجام
دوشکاچی از روی تانک اونو هدف گرفتش
کار رضا تموم بود نعره کشید و گفتش
بیاین بیاین من اینجام گردان هنوز روی پاست
بیاین بیاین ببینین کانال هنوز مال ماست
گلوله های دوشکا هزار هزار ده هزار
رضا دوید سوی تانک و ناگهان انفجار …
فضای توی کانال ز دود و گاز پر شد
هیچی دیگه ندیدم نفهمیدم چطور شد
خلاصه توی کانال اون روز عجب حالی بود
آهای غنیمت خورا جاتون عجب خالی بود
یه وقت نگین دروغه یه وقت نگین که وهمه
اونکه قبول نداره نمی تونه بفهمه
قصه فرود نداره فراز قصه اینه
گلوله آر پی جی هنوز روی زمینه
هر کی می خواد خدافظ هر کی می خواد بمونه
باید تموم عالم این حرفها رو بدونه
باید اینو بدونه گردان هنوز روی پاست
هنوزم که هنوزه قلب زمین مال ماست
ابوافضل (آزاد) سپهر
حجاب و عفاف
جمعه 95/09/05
گزیده اے ازبیاناتــ مقام معظم رهبرے درباره حجابــ و عفاف
مساله حجابــ یک مساله ی ارزشے استــ .
مساله ے حجابــ ،مساله ایے استــ ڪه اگرچه مقدمه یی استــ برای چیزهای بالاتر ،اما خود یک مسئله ی ارزشی استــ .
ماکه روی حجاب انقدر مقدمیم ،به خاطراین استــ ڪه حفظ حجابــ به زن کمک میکند تابتواند به آن رتبه ے معنوے عالے خود برسد ودچار آن لغزشگاه هاے بسیار لغزنده اے که سر راهش قرار داده اند، نشود.
چادر بهترین نوع حجابــ استــ، یک نشانه ملے استــ هیچ اشکالے هم ندارد.
هیچ منافاتے باهیچ نوع تحرکے هم در زن ندارد ،اگر واقعا بنای تحرڪ وکار اجتماعی و کار سیاسی وکار فکری باشد .
لباس رسمی زن میتواند چادر باشد وهمانطور که عرض کردم.
چادر بهترین نوع حجاب است .۶