موضوع: "ایام"

ترفیع درجه‌ی خلبان شهید عباس بابایی

 

نامه حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به حضرت امام خمینی(ره)

جهت درخواست برای ترفیع درجه‌ی خلبان شهید عباس بابایی و موافقت امام راحل

 

 عباس بابایی

 

 به‌‌مناسبت شهادت شهید عباس بابایی ۱۵مرداد ۶۶

وجه تسميه‌ی امام رضا (ع) به رضا


 وجه تسميه‌ی امام رضا (ع) به رضا اين است كه شيعه و سنی از او راضی هستند و او را می پسندند.

حضرت جواد الأئمه (ع) می‌فرماید:
« خدای متعال پدر بزرگوارم را «رضا» نامید زيرا او پسندیده‌ی خداوند است. از امام جواد (ع) سؤال شد: مگر خداوند سبحان از اجداد شما راضی نبودند که نام رضا را به هشتمین امام اختصاص دادند؟ حضرت پاسخ دادند: خداوند سبحان از تمامی آنها راضی است امّا چون مخالفین و دشمنان نيز از پدرم «رضا» خشنود بودند این لقب به ایشان اختصاص یافت.»

يا علی بن موسی الرضا ! ما را بر داده‌ها و نداده‌های خدای سبحان راضی كن، كه هر دو لطف است و كرامت.

زیارت ثامن الحجج (ع) هر خواهانی را به مقام تسلیم و رضا می‌رساند، امام رضا (ع) خود راضی به رضای خدا است و این مقام را برای زائر خود طلب می‌کند. مقام رضا در شمار بالاترين مقام‌های معرفتی است.

شمس الشموس استاد بروجردی

مؤمن واقعی از منظر امام رضا (ع)

 

مومن واقعی

تبلیغ درست دین و معارف دین زمانی حقیقتاً مصداق مورد نظر امام رضا (ع) است

که قلبت در سینه ات ذوب شود و شب ها خوابت نبرد.

اگر رسیدی به جایی که بعضی شب ها به خاطر بعضی مسائل فکری و فرهنگی و تهدیداتی که متوجه دین خداست،

خوابت نبرد، می شوی مصداق مؤمن.

علامت مؤمن این است که برای دین خدا، حق و عدل و مظلومان عالم غصه بخورد.

حسن رحیم پور ازغدی

گزیده ای از سخنرانی امام رضا(ع)؛ غریب میان شیعیانش

 

جوان حزب‌ اللهی که مخالفان انقلاب را هم جذب می کرد

 

سال ۶۱ شهید بابایی را گذاشتیم فرمانده پایگاه هشتم شکاری اصفهان درجه‌ی این جوان حزب‌اللهی سرگردی بود، که او را به سرهنگ تمامی ارتقاء دادیم. آن‌وقت آخرین درجه‌ی ما سرهنگ تمامی بود. مرحوم بابایی سرش را می‌تراشید و ریش می‌گذاشت. بنا بود او این پایگاه را اداره کند. کار سختی بود. دل همه می‌لرزید؛ دل خود من هم که اصرار داشتم، می‌لرزید، که آیا می‌تواند؟ اما توانست.

 وقتی بنی‌صدر فرمانده بود، کار مشکل‌تر بود. افرادی بودند که دل صافی نداشتند و ناسازگاری و اذیت می‌کردند؛ حرف می‌زدند، اما کار نمی‌کردند؛ اما او توانست همان‌ها را هم جذب کند. خودش پیش من آمد و نمونه‌یی از این قضایا را نقل کرد.

 خلبانی بود که رفت در بمباران مراکز بغداد شرکت کرد، بعد هم شهید شد. او جزو همان خلبان‌هایی بود که از اول با نظام  ناسازگاری داشت.

 شهید عباس بابایی با او گرم گرفت و محبت کرد؛ حتی یک شب او را با خود به مراسم دعای کمیل برده بود؛ با این‌که نسبت به خودش ارشد هم بود. شهید بابایی تازه سرهنگ شده بود، اما او سرهنگ تمامِ چند ساله بود؛ سن و سابقه‌ی خدمتش هم بیشتر بود. در میان نظامی‌ها این چیزها خیلی مهم است. یک روز ارشدیت تأثیر دارد؛ اما او قلباً و روحاً تسلیم بابایی شده بود.

 شهید بابایی می‌گفت دیدم در دعای کمیل شانه‌هایش از گریه می‌لرزد و اشک می‌ریزد. بعد رو کرد به من و گفت: عباس!  دعا کن من شهید بشوم! این را بابایی پس ازشهادت آن خلبان به من گفت و گریه کرد.

مقام معظم رهبری
۸۳/۱۰/۲۳

 به‌‌مناسبت شهادت  شهید عباس بابایی  ۱۵مرداد ۶۶

هوا تو کردم .....

 

حرم امام رضا

 

پیش طبیب هستم و درمان نوشته است

درمان برای من رخ جانان نوشته است

فهمید بی قراری من علتش چه بود

دیدار روی ماه کریمان نوشته است

آب و هوای ری به من مشهدی نساخت

در نسخه اش دیار خراسان نوشته است

دستی که لطف کرد مرا نوکرت نوشت

برطالع بلند تو سلطان نوشته است

هریک نخش علاج هزاران غم است و دزد

بر روی پرچمی که رضا حان نوشته است

این کشور از جهار طرف بیمه زضاست

این را خدا به نقشه ایران نوشته است

آلوده آمدم که طهارت دهی مرا

حق شرح پاکی تو به قرآن نوشته است

رحمت به شیر مادر آن مست شاعری

کین بیت را برای تو اینسان نوشته است

ای آبروی جن و ملک خاک بوسی ا ت

عالم فدای جلوه شمس الشموسی ات