موضوعات: "رهبری از منظر دیگران" یا "امام خمینی" یا "در مکتب امام" یا "آیت الله بهجت" یا "شهید مطهری" یا "شهید مرتضی آوینی" یا "حسن نصرالله" یا "شهید بهشتی" یا "حاج احمد متوسلیان" یا "شهید حججی"

مروری بر توصیه‌های مقام معظم رهبری درباره مطالعه کتاب‌های شهید مطهری


مقام معظم رهبری در مورد مطالعه کتابهای شهبد مطهری فرمودند: اگر بنده مى‌خواستم برنامه‌ حوزه‌ علمیهى قم را بنویسم، بلاشک یکى از مواد برنامه را این مى‌گذاشتم که کتابهاى آقاى مطهرى‌ خوانده شود، خلاصه‌نویسى شود و امتحان داده شود. البته در این آثار هم نباید متوقف شد.

 

جوانها از کتابهای شهیدمطهری استفاده کنند

اگر بخواهید این هویت را به صورت کامل براى خودتان تأمین کنید و حفظ کنید، و إن شاء اللّه کسانى که در آینده به شما ملحق خواهند شد در نسلهاى بعدى، همین‌طور این شجره‌ى طیبه و این جریان مقدس ادامه پیدا کند، بایستى پایه‌هاى معارف را در دلهاتان مستحکم کنید. من توصیه مى‌کنم در زمینه‌ى مسائل دینى، جوانها از معارف بلندى که جزو بهترین آن‌ها آثار شهید مطهرى‌ است، حتماً استفاده کنند. شعارها خیلى خوب است، جهت‌گیرى‌ها خیلى خوب است؛ بایستى به این جهت‌گیرى‌ها و به این شعارها عمق داد. جوانها از کتابهاى شهید مطهرى استفاده کنید.

 دیدار بسیجیان استان فارس‌14/ 02/ 1387

 

مبنا را تفکرات شهید مطهری بگذارید

من لازم مى‌دانم و بارها هم این نکته را گفته‌ام که همه‌ى طلاب و همه‌ى اهل منبر، یک دور آثار آقاى مطهرى‌ را بخوانند. مرحوم شهید مطهرى‌ (رضوان اللّه علیه) گرایش سلوکى و معنوى هم داشت؛ یک مقدار متأثر از مصاحبت و شاگردى امام، یک مقدار متأثر از مصاحبت و شاگردى مرحوم علامه‌ى طباطبایى، یک مقدار هم بعدها با بعضى از اهل دل و اهل حال مأنوس و آشنا شده بود. ایشان اهل گریه و تضرع و دعاى نیمه‌شب بود؛ بنده از نزدیک اطلاع داشتم. در آثار ایشان این رشحه‌ى معنوى، توحیدى و سلوک کاملًا مشهود است. یکى از کارهاى لازم در حوزه‌ها مطالعه‌ى آثار ایشان است. جوانان عزیز ما باید با آثار شهید مطهرى‌ آشنا شوند. اگر بنده مى‌خواستم برنامه‌ى حوزه‌ى علمیه‌ى قم را بنویسم، بلاشک یکى از مواد برنامه را این مى‌گذاشتم که کتابهاى آقاى مطهرى‌ خوانده شود، خلاصه‌نویسى شود و امتحان داده شود. البته در این آثار هم نباید متوقف شد. من به دست‌اندرکاران برگزارى همایش «حکمت مطهر» که در تهران با من ملاقات داشتند، همین نکته را یادآورى کردم؛ گفتم در آقاى مطهرى‌ متوقف نشوید. این، نهایت کار نیست؛ مرحله‌یى از کار است که گردونه‌ها و گیتى‌هاست ملک آن جهانى را. گفت:

یک‌عمر مى‌توان سخن از زلف یار گفت‌                              در بند آن نباش که مضمون نمانده است‌

این‌قدر حرف هست براى گفتن. دریاى آب شیرینِ بى‌نهایت قرآن و حکمت قرآنى این‌قدر مطلب دارد که هرچه شما بنوشید، هرچه ذخیره کنید و هرچه بردارید، کم نمى‌شود و تکرارى هم نمى‌شود. مبنا را تفکرات شهید مطهرى بگذارید و کارهاى بعدى را روى آن بنا کنید.

 دیدار علما و روحانیون استان همدان‌15/ 04/ 1383

 

 آثار ایشان خیلی باارزش است

مرحوم شهید مطهری مرد بسیار عمیق و با فکر و پُر مغزی بود؛ ایشان از دانشهای لازم برای این تحقیقات برخوردار بود؛ فلسفه می‌دانست، کلام می‌دانست، فقه می‌دانست، تاریخ می‌دانست. ایشان در هر بحثی وارد می‌شد، زوایای آن را کاوش می‌کرد؛ بنابراین آثار ایشان خیلی با ارزش است. من یک وقت به دوستان طلبه می‌گفتم: اگر کسی فقط آثار ایشان را از اول تا آخر با دقت بخواند، کافی است که او را به یک سطح راقی از معارف عمیق اسلامی برساند. شما که اینها را تلخیص کرده‌اید و برنامه‌ریزی شده و شکل داده شده ارائه می‌دهید، خوب و بسیار با ارزش است.

بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار مسئولان و اساتید طرح مطالعاتی آثار شهید مطهری 1379/06/14

 

تجلیل از مرحوم مطهری با غور در آثار او

اسم مرحوم مطهّرى‌ را آوردن و از او تجلیل زبانى کردن هم چندان مفید نیست؛ اگر دنبال آن، غور در آثار او نباشد. بروند کتابهاى او را بخوانند، آثار او را طبقه‌بندى کنند و در میدان فکر و اندیشه، همچون یک مشعل از آن استفاده نمایند.

 دیدار به مناسبت روز کارگر و هفته‌‌ى معلم ‌15/ 02/ 1378

 

جوانان با آثار شهید مطهری ارتباط نزدیک برقرار کنند

لازم است جوانان، مخصوصاً آن‌هایى که با معرفت و دانش سروکار دارند مثل روحانیون، معلمین، دانشجویان و نویسندگان با آثار شهید مطهرى‌ ارتباط نزدیک برقرار کنند و کتابهاى آن بزرگوار را بخوانند. این کتابها حقیقتاً بینش وسیعى و در موارد بسیار، بینش نوینى به خواننده‌ى خود مى‌بخشد. امیدواریم خداوند متعال، فضل و رحمت خود را بر این روح مطهر نازل فرماید و جامعه‌ى ما را قدردان او کند و راه تحقیق و تفحص و نوآورى و فهم بیش از پیش را، در زمینه‌ى معارف بشرى و اسلامى، براى جامعه‌ى ما هموار فرماید.

 دیدار با معلمان و کارگران‌09/ 02/ 1371

 

کتاب‌‌های شهید مطهری تمام شدنی نیست

البته آثار آن بزرگوار، مثل یاد او زنده است. کتابهاى شهید مطهرى‌، قابل مردن و قابل تمام شدن نیست. مبادا کسى خیال کند که ما از بعد از انقلاب تا حالا، که مرتب کتابهاى شهید مطهرى را طبع و منتشر مى‌کنیم، تکرارى است. نه، در سخن حق و در کلام حکمت، تکرار نیست. هنوز جامعه و نسل جوان و جامعه‌ى فرهنگى و علمى ما، به دانستن همان مطالبى که آن بزرگوار از زبان و قلمش فیضان کرد و در اختیار امت اسلام گذاشت، محتاجند. بله، چه بهتر که مطهرى‌هایى، مغزهایى، زبانها و قلمهاى پُرفیضى غیر از مطهرى هم داشته باشیم که إن شاء اللّه امیدواریم داشته باشیم اما آنچه که کهنه نمى‌شود، معارف و حقایقى است که هنوز جامعه‌ى ما محتاج دانستن و تکرار کردن و از بر کردن آن‌هاست، و آن همان محتواى کتابهاى شهید مطهرى است. مبادا وسوسه‌ى خناسان و زمزمه‌ى دشمنان که با فکر شهید مطهرى مخالف بودند و به همین جهت هم او را از دست ما گرفتند موجب شود که کتابهاى آن بزرگوار از رواج بیفتد؛ که البته نخواهد افتاد. دلها و ذهنهاى مشتاق نخواهند گذاشت که این مطالب عمیق و عریق، از دست و ذهنیت جامعه خارج بشود.

 به مناسبت روز جهانى کارگر و روز معلم‌11/ 02/ 1370

 

پیشرفت و شکوفایی فکری جامعه بر مبنای آثار شهید مطهری

باید روى افکار شهید مطهرى‌، کار فکرى بشود. یعنى جمعى اهل تحقیق و علاقه‌مند به کار علمى، بنشینند و نظرات و تفکرات شهید مطهرى را در ابواب مختلف استخراج کنند. مثلًا از مجموع آثار ایشان، نظر آن شهید را در باب وجود، در باب انسان، در باب اختیار، در باب عدالت، در باب تاریخ، در باب قضا و قدر، در باب عرفان و در باره‌ى موضوعات بى‌شمار و متنوعى که ایشان در مباحثشان مطرح کرده‌اند، استخراج کنند. اگر نظرات مختلفى در طول زمان داشته‌اند، مثلًا در یک دوره در مسأله‌یى، این نظر را داشته و سپس در چند سال بعد، نظر ایشان تغییر کرده، آن را در این کتاب مشخص کنند و روى آن کار نمایند. این، راه گسترش و پیشرفت و شکوفایى فکرى جامعه بر مبناى آثار شهید مطهرى است که امیدواریم این کار انجام بگیرد و در وضع کنونى، همه‌ى قشرها مسئولیت خودشان را در قبال این حرکت عظیمى که جامعه‌ى ما به آن سرگرم است، پیدا کنند و آن را بخوبى انجام دهند.

به مناسبت روز معلم و روز جهانى کارگر12/ 02/ 1369

 

جریان فکری شهید مطهری

در زمان حیات آن شهید، کسانى که او را مى‌شناختند، زیاد نبودند و کسانى که به عمق برجستگى و نورانیت فکرى او آشنا بودند، بازهم کمتر بودند؛ اما امروز در محیط ذهنى انقلاب، جریان فکرى شهید مطهرى، جریان ممتازى است. این کتابها و مباحث و گفتارهایى که آن عالم دلسوز و مؤید من عند الله، به آن‌ها پرداخته است چه مباحث اجتماعى، چه مباحث فکرى، چه مباحث عمومى و چه مباحث فلسفى خاص یکایک آن‌ها، براى جامعه لازم و حیاتى است. البته از این کتابها، همه

به مناسبت روز معلم و روز جهانى کارگر12/ 02/ 1369
 

تا مدیران اصلاح نشوند اصلاح عمومی رخ نمیدهد…


 تمام گرفتاریهایی که برای ملّت‌ها هست برای این است که تزکیه در کار نبوده است. چنانچه سران قوم، آنهایی که کشور را اداره می‌کنند، تزکیه شده بودند، نفسشان تزکیه شده بود، تربیت شده بود، این گرفتاریها برای ملت ما پیش نمی‌آمد.

 منشأ تمام این گرفتاریها، در همه جا، این است که آنهایی که متکفّل امور ملّت هستند تزکیه نشده‌اند. یک نفر آدمی که تزکیه نشده، سلطه بر یک ملّت پیدا بکند، این همه گرفتاریهایی که در طول پنجاه و چند سال برای ملت ما پیش آمد، این همه گرفتاریها را ایجاد می‌کند.

 آن کسی که به یک ملّتی سلطه دارد، به یک ملّتی حکومت دارد، این چنانچه عدالت‌پرور باشد، دستگاه او عدالت‌پرور خواهد شد؛ قشرهایی که به او مرتبط هستند قهراً به عدالت گرایش پیدا می‌کنند؛ تمام اداراتی که تابع آن مملکت است، تابع آن حکومت است، خواه ناخواه به عدالت گرایش پیدا می‌کند. عدالت گسترده می‌شود!

 لهذا از حکومتها سرچشمه می‌گیرد مفاسد و سرچشمه می‌گیرد مصالح. حکومتِ عدل، تمام مصالح کشور را تامین می‌کند به اندازه قدرت. و حکومت ظلم، تمام بدبختیها را برای یک ملّتی ایجاد می‌کند. لهذا در آیه شریفه تزکیه را مقدّم ذکر کرده‌اند بر «تعلیم» کتاب و حکمت، بلکه تعلیم کتاب و حکمت مقدمه تزکیه است.

امام خمینی
۱۳۵۸/۴/۲۶

مناظره عقل و عشق

 

شهید

 

مناظره عقل و عشق

راوی

آماده باشید كه وقت رفتن است …

عقل می گوید بمان و عشق می گوید برو… واین هر دو، ‌عقل وعشق را، خداوند آفریده است تا وجود انسان در حیرت میان عقل و عشق معنا شود. در روز هشتم ذی الحجه، یوم الترویه، امام حسین آگاه شد كه عمرو بن سعید بن عاص با سپاهی انبوه به مكه وارد شده است تا او را مخفیانه دستگیر كنند و به شام برند و اگرنه … حرمت حرم امن را با خون او بشكنند. آنان كه رو به سوی قبله خویش نماز می گزارند معنای حرمت حرم امن راچه می دانند؟ كعبه آنان كه درمكه نیست تا حرمت حرم مكه را پاس دارند؛ كعبه آنان قصر سبزی است در دمشق كه چشم را خیره می كند. آنجا بهشتی است كه در زمین ساخته اند تا آنان را از بهشت آسمانی كفایت كند… واز آنجا شیطان بر قلمرو گناه حكم می راند، بر گمگشتگان برهوتِ وهم ، بر خیال پرستانی كه در جوار بهشت لایتناهای رضوان حق، ‌سر به آخور غرایز حیوانی و دل به مرغزارهای سبزنمای حیات دنیا خوش داشته اند ، حال آنكه این همه ، سرابی است كه از انعكاس نور در كویر مرده دل های قاسیه پیدا آمده است . كعبه قبله احرار است .

رستگان از بندگی غیر؛ اما اینان بت خویشتن را می پرستند . امام برای اعمال حج احرام بسته است و لكن اینان احرام بسته اند تا شمشیرهای آخته خویش را ازچشم ها پنهان دارند … شكستن حرمت حرم خدا برای آنان كه كعبه را نمی شناسند چندان عظیم نمی نماید و اگر با آنان بگویی كه امام حسین(ع) برای پرهیز از این فاجعه مكه را ترك گفته است در شگفت خواهند آمد… اما آن كه می داند حرم خدا نقطه پیوند زمین و آسمان است ، درمی یابد كه شكستن حرمت حرم آن همه عظیم است كه چیزی را با آن قیاس نمی توان كرد.

بلا در كمینِ نزول بود و ابرهای سیاه ازهمه سو ، شتابان ، بر آسمان دره تنگ مكه گرد می آمدند و فرشتگانِ همه آسمان ها در انتظار كلام « كُن » بی قرار بودند ؛‌ و اذا قضی امرا فانما یقول له كن فیكون . در میان « كُن » و « یكون» تنها همین « فا » ( ف )‌فاصله است ،‌ و آن هم در كلام ، نه در حقیقت . آیا امام كه خود باطن كعبه است ، اذن خواهد داد كه این بدعت عظیم واقع شود و حرمت حرم باخون او شكسته شود‌؟ … خیر.

امام حج را با نیت عمره مفرده به پایان بردند و آنگاه عزم رحیل را با كاروانیان در میان نهادند: « الحمدلله ، ماشاءالله و لا قوه الا بالله و صلی الله علی رسوله … مرگ ، بر بنی آدم ، چون گردن آویزی بر گردن دختری زیبا آویخته است ، و چه بسیار است وَلَه و اشتیاق من به دیدار اسلافم ، {چون } اشتیاق یعقوب به دیدار یوسف ؛ و برای من قتلگاهی اختیار شده است كه اكنون می بینمش . گویا می بینم كه بند بند مرا گرگان بیابان ، بین نواویس و كربلا از هم می درند و از من شكمبه های خالی و انبان های گرسنه خویش را پر می كنند .» «گریزگاهی نیست از آنچه بر قلم تقدیر رفته است .

رضایت خدا ، رضایت ما اهل بیت است ؛ بر بلایش صبر می ورزیم و او نیز با ما در آنچه پاداش صابرین است وفا خواهد كرد . اگر پود از جامه جدا شود، اهل بیت نیز از رسول خدا جدا خواهند شد … آنان در حظیره القدس با او جمع خواهندآمد ، چشمش بدانان روشن خواهد شد و بر وعده ای كه بدانان داده است وفا خواهد كرد . اكنون آن كه مشتاق است تا خون خویش را در راه ما بذل كند و نفس خود را برای لقای خدا آماده كرده است … پس همراه با عزم رحیل كند كه من چون صبح شود به راه خواهم افتاد . ان شاءالله .»

راوی

صبح شد و بانگ الرحیل برخاست و قافله عشق عازم سفر تاریخ شد. خدایا ، چگونه ممكن است كه تو این باب رحمت خاص را تنها بر آنان گشوده باشی كه در شب هشتم ذی الحجه سال شصتم هجری مخاطب امام بوده اند ،‌ و دیگران را از این دعوت محروم خواسته باشی ؟ آنان را می گویم كه عرصه حیاتشان عصری دیگر از تاریخ كره ارض است . هیهات ما ذلك الظن بك ـ ما را از فضل تو گمان دیگری است . پس چه جای تردید؟ راهی كه آن قافله عشق پای در آن نهاد راه تاریخ است و آن بانگ الرحیل هر صبح در همه جا بر می خیزد. واگر نه ، این راحلان قافله عشق ، بعد از هزار و سیصد چهل و چند سال به كدام دعوت است كه لبیك گفته اند ؟
الرحیل ! الرحیل !

اكنون بنگر حیرت میان عقل و عشق را !

اكنون بنگر حیرت عقل و جرأت عشق را ! بگذار عاقلان ما را به ماندن بخوانند … راحلان طریق عشق می دانند كه ماندن نیز در رفتن است . جاودانه ماندن در جوار رفیق اعلی ، و این اوست كه ما را كشكشانه به خویش می خواند .

« ابوبكر عمر بن حارث » ، « عبدالله بن عباس » كه در تاریخ به « ابن عباس » مشهور است، عبدالله بن زبیر و عبدالله بن عمر و بالاخره محمد بن حنیفه ، هر یك به زبانی با امام سخن از ماندن می گویند … و آن دیگری ، عبدالله بن جعفر طیار ، شوی زینب كبری ، از «یحیی بن سعید » ، حاكم مكه ، برای او امان نامه می گیرد… اما پاسخ امام در جواب اینان پاسخی است كه عشق به عقل می دهد ؛ اگر چه عقل نیز اگر پیوند خویش را با سرچشمه عقل نبریده باشد ، بی تردید عشق را تصدیق خواهد كرد . محمد بن حنیفه كه شنید امام به سوی عراق كوچ كرده است، با شتاب خود را به موكب عشق رساند و دهانه شتر را در دست گرفت و گفت : « یا حسین ، مگر شب گذشته مرا وعده ندادی كه بر پیشنهاد من بیندیشی؟» محمد بن حنیفه ، برادر امام ، شب گذشته او را از پیمان شكنی مردم عراق بیم داده بود و از او خواسته بود تا جانب عراق را رها كند و به یمن بگریزد .

امام فرمود: « آری ، اما پس از آنكه از تو جدا شدم ، رسول خدا به خواب من آمد و گفت : ای حسین ، روی به راه نِه كه خداوند می خواهد تو را در راه خویش كشته بیند.» محمد بن حنیفه گفت :‌‌« انا لله وانا الیه راجعون …»

راوی

عقل می گوید بمان و عشق می گوید برو ؛ و این هر دو ، عقل و عشق را ، خداوند آفریده است تا وجود انسان در حیرت میان عقل و عشق معنا شود، اگرچه عقل نیز اگر پیوند خویش را با چشمه خورشید نَبُرد ، عشق را در راهی كه می رود ، تصدیق خواهد كرد ؛ آنجا دیگر میان عقل و عشق فاصله ای نیست . عبدالله بن جعفر طیار ، شوی زینب كبری(س) نیز دو فرزند خویش ـ « عون » و « محمد » ـ را فرستاد تا به موكب عشق بپیوندند و با آن دو ، نامه ای كه در آن نوشته بود :‌« شما را به خدا سوگند می دهم كه ازاین سفر بازگردی. از آن بیم دارم كه در این راه جان دهی و نور زمین خاموش شود . مگرنه اینكه تو سراج مُنیر راه یافتگانی ؟»… و خود از عمروبن سعید بن عاص درخواست كرد تا امان نامه ای برای حسین بنویسد و او نوشت .

راوی

عجبا! امام مأمن كره ارض است و اگر نباشد ،‌خاك اهل خویش را یكسره فرو می بلعد ، و اینان برای او امان نامه می فرستند … و مگر جز در پناه حق نیز مأمنی هست ؟ عقل را ببین كه چگونه در دام جهل افتاده است! و عشق را ببين كه چگونه  پاسخ می گوید :« آن كه مردم را به طاعت خداوند و رسول او دعوت می كند هرگز تفرقه افكن نیست و مخالفت خدا و رسول نكرده است . بهترین امان ، امان خداست .و آنكس كه در دنیا از خدا نترسد ، آنگاه كه قیامت برپا شود در امان او نخواهد بود . و من از خدا می خواهم كه در دنیا از او بترسم تا آخرت را در امان او باشم … »

عبدالله بن جعفرطیار بازگشت ، اگرچه زینب كبری(س) و دو فرزند خویش ـ عون و محمد ـ را در قافله عشق باقی گذاشت .

راوی

یاران ! این قافله ، قافله عشق است و این راه كه به سرزمین طف در كرانه فرات می رسد ، راه تاریخ است و هر بامداد این بانگ از آسمان می رسد كه :‌الرحیل ، الرحیل . از رحمت خدا دور است  كه این باب شیدایی را بر مشتاقان لقای خویش ببندد. ای دعوت فیضانی است كه علی الدوام ، زمینیان را به سوی آسمان می كشد و … بدان كه سینه تو نیز آسمانی لایتناهی است با قلبی كه در آن ، چشمه خورشید می جوشد و گوش كن كه چه خوش ترنمی دارد در تپیدن ؛ حسین ، حسین ، حسین ،‌حسین . نمی تپد ، حسین حسین می كند .

یاران ! شتاب كنید كه زمین نه جای ماندن ، كه گذرگاه است … گذر از نفس به سوی رضوان حق . هیچ شنیده ای كه كسی در گذرگاه ، رحل اقامت بیفكند ؟… و مرگ نیز در اینجا همان همه با تو نزدیك است كه در كربلا ، و كدام انیسی از مرگ شایسته تر ؟ كه اگر دهر بخواهد با كسی وفا كند و او را از مرگ معاف دارد ، حسین كه از من و تو شایسته تر است . الرحیل ، الرحیل ! یاران شتاب كنید.

شهید آوینی

دست‌نوشته رهبرانقلاب برای حاج احمد متوسلیان

حاج احمد متوسلیان

دست‌نوشته رهبرانقلاب برای حاج احمد متوسلیان

«صلوات و سلام خداوند بر رزمنده بااخلاص بی‌نشان حاج احمد متوسلیان»

نگوييد شهيد؛ ما منتظريم حاج احمد متوسليان برگردد.


 سالروز ربوده شدن حاج احمد متوسليان

 

مقام معظم رهبری :

نگوييد شهيد؛ ما منتظريم حاج احمد متوسليان برگردد.

 

حاج احمد متوسلیان

فیلم حاج احمد متوسليان


خواهر سردار احمد متوسلیان: هاشمی چگونه “برگ برنده تبادل” را سوزاند؟
برادرم که احتمال اسارت خود را پیش بینی کرده بود، با ترفند و نبوغ نظامی خاص خود ۴ آمریکایی را اسیر کرد؛ دولت سوریه نمی‌گذارد آنها را به ایران بیاورند؛ ولی حاج احمد با آن سیاست خاص خودش دهان و دست و پای آن‌ها را می‌بندد و می‌گوید: ۴ تابوت بیاورید …
 

به گزارش «نسیم آنلاین»، تسنیم نوشت: چهاردهم تیر سال ۱۳۶۱، اتومبیل هیات نمایندگی دیپلماتیک کشور حین ورود به شهر بیروت و در هنگام عبور از پست ایست و بازرسی توسط  مزدوران حزب فالانژ لبنان متوقف شده و چهار سرنشین خودرو مزبور به رغم مصونیت دیپلماتیک – توسط آدم‌ربایان دست‌نشانده رژیم تروریستی به گروگان گرفته شدند. در این آدم ربایی سردار احمد متوسلیان وابسته نظامی سفارت ایران در بیروت، سید محسن موسوی کاردار سفارت ایران در بیروت، تقی رستگار مقدم کارمند سفارت ایران و کاظم اخوان عکاس خبرگزاری جمهوری اسلامی به اسارت درآمدند و طی اخباری رسمی و غیر رسمی بعدا تحویل رژیم صهیونیستی داده شدند. دقایقی بعد از ربوده شدن احمد متوسلیان و همراهانش، رادیو اسرائیل اعلام می‌کند: ژنرال احمد متوسلیان، طراح عملیات فتح المبین و بیت المقدس، در پست بازرسی «برباره» به اسارت گرفته شد. حالا با گذشت ۳۴ سال از این واقعه هنوز اطلاعی از زنده بودن یا شهادت آنان به طور کامل در دسترس نیست.

سوم خرداد ماه امسال وزیر دفاع یک مصاحبه می‌کند و در بخشی از آن با اشاره به سرنوشت چهار دیپلمات ربوده شده ایرانی می‌گوید: «ادعای ما این است که این‌ها زنده و در اسارت رژیم صهیونیستی هستند و مدارکی دال بر این موضوع وجود دارد. آن ها مسئولیت سلامت و امنیت چهار دیپلمات را باید بر عهده بگیرند و هم از لحاظ حقوقی و هم از لحاظ سیاسی دنبال می‌کنیم تا بتوانیم اینان را آزاد کنیم. دولت این مساله را پیگیری خواهد کرد.»

بازتاب مردمی و رسانه‌ای این خبر از زبان وزیر دفاع گستره وسیعی پیدا می‌کند. از سایت‌ها و خبرگزاری‌ها تا شبکه‌های اجتماعی همه بهت زده، خبر را دست به دست می‌چرخانند و به دنبال آن رویاهایشان را برای ورود حاج احمد متوسلیان مرور می‌کنند. رویاهای شیرینی که با بازگشت حاج احمد تحقق خواهد یافت. کمپین‌ها و هشتک‌هایی برای آزادی او در صفحات مجازی تشکیل می‌شود و هر کسی به نوعی نسبت به این خبر واکنشی نشان می‌دهد. برخی شخصیت‌های سیاسی کشور هم با اشاره به اظهارنظر جدید وزیر دفاع ماجرای اسارت او و اسنادی که از سال‌ها پیش نشان دهنده احتمال بالای زنده بودن این دیپلمات‌ها هست را مرور و اتفاقات ۳۴ سال پیش را یادآوری می‌کنند.

اما فریده متوسلیان خواهر سردار جاویدنشان احمد متوسلیان و اعظم رستگار مقدم خواهر جاویدنشان محمدتقی رستگار مقدم به موضوع ناگفته‌ای در جریان اسارت این ۴ دیپلمات ایرانی اشاره می‌کنند.

فریده متوسلیان با انتقاد شدید از عملکرد علی اکبر هاشمی رفسنجانی در ماجرای اسارت دیپلمات‌های ایرانی به دست فالانژها می‌گوید: آقای هاشمی رفسنجانی نگذاشت تبادل اتفاق بیفتد.برادرم که به سوریه رفته بود، ترفند و نبوغ خاص و بالایی داشت. هنوز طعم شیرین آزادی خرمشهر به ملت ایران چشانده نشده بود که اسرائیل به جنوب لبنان حمله کرد تا قضیه را به نفع خودش تمام کند. آن زمان برادر من(سردار احمد متوسلیان) به عنوان فرمانده نیروهای اعزامی به سوریه عازم آنجا شد.

وی افزود: با این حال، برادرم با ترفند و نبوغ نظامی خاص خود ۴ آمریکایی را اسیر کرد؛ این را آقای دکتر صمدی از همرزمان ایشان هم تعریف می‌کند که حاج احمد چهار اسیر آمریکایی می‌گیرد. دولت سوریه نمی‌گذارد آن‌ها را به ایران بیاورند. ولی حاج احمد با آن سیاست خاص خودش دهان و دست و پای آن‌ها را می‌بندد و می‌گوید: ۴ تابوت بیاورید و در تابوت بگذارید و پرچم جمهوری اسلامی روی آن بکشید و بچرخانید دور حرم حضرت زینب(س) و بگویید که «شهیدان زنده‌اند الله اکبر، به خون آغشته‌اند الله اکبر». با این ترفند که مثلاً اینها شهید هستند آن‌ها را به ایران می‌فرستد تا به عنوان یک برگ برنده برای یک زمان خاص در دست ایران باشند. با این حال آقای هاشمی رفسنجانی به خاطر سیاست بازی‌هایش آن‌ها را تحویل دولت حافظ اسد می‌دهند.

خبرنگار پرسید، این اقدام حاج احمد متوسلیان به این معناست که ایشان با پیش‌بینی احتمال اسارت خود و یارانش چند آمریکایی اسیر کرده بود تا در صورت بروز چنین واقعه‌ای به سرعت تبادل و آزاد شوند؟

اعظم رستگار مقدم در پاسخ به این سوال گفت: بله قبل از اینکه بروند، احتمال اسارت خود را پیش بینی کرده بودند.

فریده متوسلیان نیز گفت: بله این‌ها را نگه داشته بودند قبل از اینکه این اتفاق بیفتد.

http://mirasjaron.ir/