موضوعات: "رهبری از منظر دیگران" یا "امام خمینی" یا "در مکتب امام" یا "آیت الله بهجت" یا "شهید مطهری" یا "شهید مرتضی آوینی" یا "حسن نصرالله" یا "شهید بهشتی" یا "حاج احمد متوسلیان" یا "شهید حججی"

ماجرای بوسه سید حسن نصرالله بر دست رهبر انقلاب

 

به نقل از جهان، این اعتقاد راسخ ملت ماست که بسیاری از کشورهای اسلامی به علت نداشتن “رهبر” بر دشمنان و مشکلات فائق نمی‌آیند؛ فلسطین، عراق، افغانستان و… و این نعمت بزرگ الهی به ملت ماست که همه مردم، پشت سر یک رهبر، انقلاب کردند و پیروز گشتند. بعد از آن رهبر الهی، جانشینی شایسته و بر حق سکاندار این انقلاب شد؛ رهبری که نه فقط رهبر ایران بلکه رهبر جهان اسلام است،‌ مطلبی که شاید ما بی‌توجه به ‌آن باشیم، اما دیگران متوجه آن هستند.

اولین جلسه کنفرانس بین‌المللی حمایت از انتفاضه بود. پس از سخنرانی، هنگامی که آقا در حال عبور از سالن کنفرانس بود، سیدحسن نصرالله، خودش را به آقا رساند و دست ایشان را بوسید. برایم کمی تأمل برانگیز بود. یک روز بعد که به دیدار سیدحسن نصرالله رفتم، قضیه را پرسیدم.

سیدحسن گفت: امسال رسانه‌های جهانی مرا به عنوان “مرد سال” نامیده‌‌اند و در کشورهای عربی نیز عنوان “موفق‌ترین رهبر جهان عرب” را به من داده‌اند. دیروز چون مراسم به طور مستقیم در جهان پخش می‌شد، مناسب دیدم به همه بگویم که من “سرباز” رهبر انقلابم.

 

 

رهبر انقلاب، در مراسم سالگرد رحلت امام خمینی (ره) ۹۶/۳/۱۴

 

 

دهه‌ی شصت، دهه‌ی آزمون‌های بزرگ و پیروزی‌های بزرگ است؛ دهه‌ی شصت دهه‌ی خشن‌ترین تروریسم در کشور است. در طول چند سال هزاران نفر از آحاد مردم، از مسئولین، از قشرهای مختلف، به‌وسیله‌ی تروریست‌ها به شهادت رسیدند؛ از کاسب معمولی گرفته تا شخصیت‌ها؛ تا 17 هزار هم گفته‌اند؛ یعنی 17 هزار انسان باشرف، باشخصیت و ارزشمند در تروریسم دهه‌ی شصت فدا شدند که در میان این‌ها شخصیت‌هایی مثل شهید مطهری و شهید بهشتی حضور دارند

دهه‌ی شصت دهه‌ی مبارزه با تجزیه‌طلبی است؛ در دهه‌ی شصت ملت ما و جوان‌های ما محکم ایستادند؛ جای شهید و جلاد عوض نشود. در دهه‌ی شصت ملت ایران مظلوم واقع شد. تروریست‌ها و منافقین و پشتیبان‌های آنان با ملت ایران جفا کردند.

 نکته :دهه‌ شصت، دهه مبارزه با تروریسم بود جای شهید و جلاد عوض نشود.


نام امام گره‌گشا است؛ علاوه بر اینکه اصول امام یک اصول تمام‌نشدنی و کهنه‌نشدنی است. بنابراین امروز هم شعار «عدالت اجتماعی و اقتصادی»، شعار «استقلال»، شعار «آزادی»، شعار «مردم‌سالاری»، شعار «جداشدن از چنبره‌ی آمریکا» برای جوان‌های ما جذاب است.
ما البته در برخی از این شعارها انصافاً عقب هستیم. ما در مورد عدالت اجتماعی عقبیم، در مورد تحقق برخی از مبانی و اصول اسلامی عقب‌ماندگی داریم؛ این را انکار نمی‌کنیم. اما همت ما و هدف ما و آرمان ما همین است.
این برای نسل جوان جذاب است؛ بلکه برای نسل جوان کشورهای دیگر به‌خصوص کشورهای اسلامی جذاب است؛ این قدرت بسیج‌کنندگی انقلاب است.
من این را می‌خواهم بگویم: مسئولان کشور، فعالان سیاسی کشور، از این قدرت بسیج‌کنندگی انقلاب غفلت نکنند. این نعمت بسیار بزرگی است.

نکته : اصول امام تمام‌شدنی نیست در برخی از شعارهای امام عقب هستیم.

ببینید وقاحت دشمن ما تا کجاست! رئیس‌جمهور آمریکا در یک نظام قبیله‌ای عقب‌مانده‌ی منحطِ محض در کنار رئیس قبیله می‌ایستد و رقص شمشیر می‌کند؛ آن‌وقت به ۴۰میلیون رأی ملت ایران در یک انتخابات آزاد ایراد می‌گیرد.
در مقابل ما دشمنانی با این وقاحت و با این حد از پرده‌دری و بی‌ملاحظگی هستند که در کنار قاتلین شب و روز مردم کوچه و بازار یمن می‌ایستند و از حقوق بشر اسم می‌آورند؛ دیگر از این وقاحت بالاتر!
قریب دو سال و نیم است که شب و روز دارند یمن را بمباران می‌کنند؛ نه مراکز نظامی یمن را؛ کوچه و بازار و مسجد و خانه‌های مردم را؛ بی‌گناهان را می‌کشند… با یکدیگر مغازله می‌کنند و اسم حقوق بشر می‌آورند و جمهوری اسلامی را به‌خاطر حقوق بشر تحریم می‌کنند. وقاحت از این بالاتر

نکته : وقاحت رئیس‌جمهور آمریکا

می‌شنوم گاهی اوقات بعضی در مقابل شعارهای انقلاب عنوان و مفهوم عقلانیت را مطرح می‌کنند؛ کانه عقلانیت نقطه‌ی مقابل انقلابیگری است؛ نه، این خطاست. عقلانیت واقعی هم در انقلابیگری است.
ببینید چه زمانی امام، آمریکا را به‌عنوان شیطان بزرگ و به‌عنوان یک موجود و دولت غیر قابل اعتماد معرفی کرد؟ امروز بعد از گذشت سی سال رؤسای کشورهای اروپایی می‌گویند آمریکا غیر قابل اعتماد است.
خب بعضی عقلانیت را در این می دانند اشتباه می کنند. می گویند که چالش با قدرت ها هزینه دارد. خب بله چالش هزینه دارد. اما سازش هم هزینه دارد.
شما ملاحظه کنید دولت سعودی برای اینکه بتواند با رئیس‌جمهور جدید آمریکا سازش کند مجبور می‌شود بیش از نیمی از ذخایر موجود مالی خودش را در خدمت هدف‌ها و طبق میل آمریکا هزینه کند. سازش هم هزینه دارد.
چالش اگر عقلایی باشد، اگر منطبق با منطق باشد، اگر با اعتماد به نفس باشد، هزینه‌اش به‌مراتب کمتر از هزینه‌ی سازش است.
این‌جور نیست که قدرت‌های توطئه‌گر و قدرت‌های متجاوز به یک حدی قانع باشند؛ ما این را در تعاملات این چند سال اخیر مشاهده کردیم.

نکته :میگویند چالش هزینه دارد، سازش هم هزینه دارد .ببینید دولت سعودی را…


یک مسئله‌ی بسیار مهم، مسئله‌ی انتخابات ریاست جمهوری بود که انجام گرفت. بنده باید از صمیم قلب از یکایک آن کسانی که آمدند و بیش از ۴۱میلیون رأی را در صندوق‌ها ریختند تشکر کنم.
این انتخابات برای نظام جمهوری اسلامی مایه‌ی اعتبار و نشانه‌ی اعتماد عمومی مردم شد. البته بعضی‌ها از روی کج‌فهمی انکار می‌کنند و می‌گویند رأی مردم ربطی به تأیید نظام ندارد؛ چرا آقاجان؛ وقتی در چارچوب نظام رأی می‌دهد یعنی آن را قبول می‌کند و آن را کارامد می‌داند و اعتماد می‌کند.
خوشبختانه شورای محترم نگهبان صحت انتخابات را اعلام کردند؛ البته تخلفات را باید دنبال بکنند؛ اگرچه که این تخلفات به نتایج انتخابات اثری نگذاشته است.
آن کسانی هم که موفق نشدند -برخلاف سال۸۸ که آن مشکلات را برای کشور به وجود آوردند- ظرفیت نشان دادند.

نکته : درباره انتخابات ریاست جمهوری از صمیم قلب از مردم متشکرم

 

سخنان مقام معظم رهبری ۹۶/۳/۱۴

 

تحریف امام (ره)

 

مقام معظم رهبری:

امام به مسئولان کشور هشدار میداد درباره‌ی خوی کاخ‌نشینی….

و تأکید مکرّر میکرد بر اینکه به وفاداری طبقات ضعیف اعتماد کنید .

 

 

بازخوانی بیانات امام روح‌الله درباره رابطه با آمریکا

 

امام خمینی(ره) همواره توطئه‌های آمریکا را رصد و برای مقابله با آن به مسئولان هشدار می‌دادند و بر خلاف ادعای برخی‌ها که می‌گویند امام با نظر آنها برای مذاکره با آمریکا مخالفت نمی‌کردند، اظهارات منتشره و مستند بی‌شماری از نظرات و بیانات امام راحل، از حساسیت بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی نسبت به هرگونه برقراری رابطه با آمریکا دلالت دارد که بخشی از آن از نظرتان می‌گذرد:

 اگر نوکر نباشیم آمریکا رابطه را قطع می‌کند/خدا کند رابطه را قطع کند

 اگر مقصود از روابط آن روابطی است که تا حالا بین ایران و امریکا بوده است، در زمان شاه سابق بین ایران و آمریکا بوده است، این روابط نبوده است، این یک آقایی بوده با نوکرش هر کاری می خواسته، هر امری که می کرده عمل می کرده - اگر می گویید - ما اگر چنانچه بخواهیم اسلام را پیش ببریم دیگر نباید نوکر باشیم. اگر نوکر نباشیم رابطه اش را با ما قطع می کند، ما از خدا می خواهیم که رابطه قطع بشود. بهتر این است با آنهائی که می خواهند ما را بچاپند رابطه نداشته باشیم تا یک وقتی که به خود بیایند و بفهمند شرق هم هست در عالم. آن روزی که بفهمند که شرق هم یک جایی هست که تمدن از او پیش آنها رفته است.(1)

 

 آمریکا می‌خواهد ما نوکرش باشیم

آری اگر ملت ایران از همه اصول و موازین اسلامی و انقلابی خود عدول کند و خانه عزت و اعتبار پیامبر و ائمه معصومین - علیهم السلام- را با دست های خود ویران نماید آن وقت ممکن است جهانخواران او را به عنوان یک ملت ضعیف و فقیر و بی فرهنگ به رسمیت بشناسند ولی در همان حدی که آنها آقا باشند ما نوکر، آنها ابرقدرت باشند ما ضعیف، آنها ولی و قیم باشند ما جیره خوار و حافظ منافع آنها، نه یک ایران با هویت ایرانی- اسلامی، بلکه ایرانی که شناسنامه اش را آمریکا و شوروی صادر کند؛ ایرانی که ارابه سیاست آمریکا و شوروی را بکشد و امروز همه مصیبت و عزای آمریکا و شوروی شرق و غرب در این است که نه تنها ملت ایران از تحت الحمایگی آنان خارج شده است که دیگران را هم به خروج از سلطه جباران دعوت می کند.(2)

 

 با توسل به دامن آمریکا ضعف و ناتوانی خود را بر ملا نسازید

با توسل به دامن آمریکا ضعف و ناتوانی خود را بر ملا نسازید و از گرگها و درنده ها برای شبانی و حفظ منافع خود استمداد نطلبید ابرقدرتها آن لحظه ای که منافعشان اقتضا کند شما و قدیمیترین وفاداران و دوستان خود را قربانی می کنند و پیش آنان دوستی و دشمنی و نوکری و صداقت ارزش و مفهومی ندارد آنان منافع خود را ملاک قرار داده اند و به صراحت و در همه جا از آن سخن می گویند.(3)

 

کرارا گوشزد نموده‌ام که رابطه ما با امثال امریکا رابطه ملت مظلوم با جهانخواران است

ملت شریف ایران، خبر قطع رابطه بین ایران و امریکا را دریافت کردم. اگر کارتر در عمر خود یک کار کرده باشد که بتوان گفت به خیر و صلاح مظلوم است، همین قطع رابطه است. رابطه بین یک ملت به پاخاسته برای رهایی از چنگال چپاولگران بین المللی با یک چپاولگر عالم خوار، همیشه به ضرر ملت مظلوم و به نفع چپاولگر است. ما این قطع رابطه را به فال نیک می گیریم چون که این قطع رابطه دلیلی بر قطع امید امریکا از ایران است . ملت رزمنده ایران این طلیعه پیروزی نهایی را که ابر قدرت سفاکی را وادار به قطع رابطه یعنی خاتمه دادن به چپاولگری ها کرده است، اگر جشن بگیرد حق دارد . ما امیدواریم که نابودی سرسپردگانی مثل سادات و صدام حسین به زودی انجام گیرد و ملتهای شریف اسلامی به این انگل های خائن، آن کنند که ملت ما با محمدرضای خائن کرد . به دنبال آن برای آزاد زیستن و به استقلال تمام رسیدن، قطع رابطه با ابرقدرتها خصوصا امریکا نمایند . من کرارا گوشزد نموده ام که رابطه ما با امثال امریکا رابطه ملت مظلوم با جهانخواران است.(4)

 

 با آمریکا روابط ایجاد نخواهیم کرد، مگر این که آدم بشود

با آمریکا روابط ایجاد نخواهیم کرد، مگر این که آدم بشود و از ظلم کردن دست بردارد و از آن طرف دنیا نیاید در لبنان، و نخواهد دستش را به طرف خلیج فارس دراز کند. مادامى که امریکا این طور است و افریقاى جنوبى آن طور عمل مى‏کند و اسرائیل هست، ما با آنها نمى‏توانیم زندگى بکنیم.(5)

 

منبع

1-صحیفه نور ج 11 صفحه 34.

2-صحیفه امام ج 12 ص 9.

3-صحیفه امام ج 02 ص 932.

4-صحیفه امام ج 12، ص 40.

5-صحیفه امام، ج‏19، ص94.

 

امام خمینی (ره) از منظر اندیشمندان دینی

 

حضرت امام خمینی رحمه الله به عنوان فقیهی ژرف نگر و حکیمی خردمند و سیاستمداری دوراندیش و عارفی الهی، توانسته بود در پرتو مناجات های شبانه و توکل و معرفت و اخلاص، به منبع نورانیت الهی و اقیانوس بی کران عرفان و معنویت متصل گردد. به همین دلیل دست یابی به افق اندیشه های این شخصیت عظیم برای اندیشمندان اگر غیر ممکن نباشد، آسان نخواهد بود.

امیر مؤمنان علیه السلام در مورد شخصیت چنین مردانی می فرماید: «هجم بهم العلم علی حقیقة البصیرة، و باشروا روح الیقین، واستلانوا مااستوعره المترفون. و انسوا بمااستوحش منه الجاهلون و صحبوا الدنیا بابدان ارواحها معلقة بالمحل الاعلی. اولئک خلفاء الله فی ارضه و الدعاة الی دینه، آه آه، شوقا الی رؤیتهم; آنان با نور دانش به حقیقت ادراک و بصیرت رسیدند و جوهره یقین را با جان خود دریافته اند و آنچه را که بر افراد رفاه طلب دشوار می نمود راحت و آسان گرفته و با آنچه که نا آگاهان از آن بیم داشتند مانوس شدند. با بدن هایی همنشین دنیا گشتند که روح های آن ها به [قله های رفیع] عالم ملکوت پیوند خورده است. آنان جانشینان خدا در زمین او و دعوت کنندگان مردم به سوی دین اویند. آه! آه! چقدر مشتاق دیدارشان هستم! . (1) »

«روبين وود زورث» در تشريح جريان ملاقات خود با امام خميني(ره) در جماران مي نويسد: زماني كه امام خميني از در وارد مي شد احساس كردم كه از لابه لاي آن گردبادي از نيروي معنوي وزيدن گرفت، به طوري كه همه بينندگان را محو تماشاي خود كرد. در آن هنگام حس كردم كه با حضور او همه ما كوچك شده ايم و گويا در سالن كسي جز او باقي نمانده است امروز در ادبيات سياسي و فلسفي جهان و در نشست هاي علمي سخن از چالش هايي است كه انقلاب اسلامي و ديدگاههاي امام خميني (ره) در عرصه معادلات سياسي و مباحث فرهنگي – اجتماعي به وجود آورده است .

پيدايش و گسترش احزاب اسلام گرا در اكثركشورهاي اسلامي ، بحث از جايگاه مسلمانان و تمدن اسلامي در معادلات سياسي –اجتماعي و فرهنگي آينده جهان ،دين باوري و مردم سالاري ديني و گرايش به دين ، به ويژه اسلام ، از ثمرات مهم اين انقلاب پربركت است كه همگي مرهون تلاش هاي خستگي ناپذير و رهبري جامع امام بود . عظمت رهبر كبير انقلاب تا بدان حد است كه بسياري از انديشمندان شرق و غرب را مبهوت خود ساخته است . لذا آگاهي از نظرات متفكران مختلف در خصوص حضرت امام خميني (ره) مي تواند ما را در شناختن عظمت وي ياري كند .

در اين مقاله در پي آنيم كه ابعاد مختلف شخصيت امام خميني (ره) را از ديدگاه متفكرين مختلف بررسي كنيم .  شخصيت امام « روبين وود زورث » در تشريح جريان ملاقات خود با امام خميني (ره) در جماران مي نويسد : « زماني كه امام خميني از در وارد مي شد احساس كردم كه از لابه لاي آن گردبادي از نيروي معنوي وزيدن گرفت . گويا در وراي آن عباي قهوه اي ، عمامه مشكي و ريش سفيد روح زندگي جريان داشت ؛ به طوري كه همه بينندگان را محو تماشاي خود كرد . در آن هنگام حس كردم كه با حضور او همه ما كوچك شده ايم و گويا در سالن كسي جز او باقي نمانده است .

آري او بارقه اي از نور بود كه در قلب و روح همه حضار رسوخ كرده بود . او تمام معيارهايي را كه گمان مي كردم مي توانند مرا در تعريف و ارزيابي شخصيت و مقامش ياري كنند ، در هم شكست . او با حضور خود آن قدر در ما تـأثير گذارد كه احساس كردم تمام روح و جسمم را فرا گرفته است . … زماني كه بر روي صندلي خود نشست ، احساس كردم كه نيرويي از وجودش ساطع مي شود ؛ نيرويي بسان يك گردباد كه اگر با دقت نگاه مي كردي در مي يافتي كه نوعي آرامش مطلق در درون آن نهفته است . چرا كه امام خميني (ره) بسيار جدي و استوار و مسلط بود .

در عين حال او را آن چنان ساكت و آرام مي يافتي كه گويي نيرويي ثابت و استوار در درون او جريان دارد و البته اين نيرو همان چيزي است كه رژيم سابق ايران را به يك باره برچيد . حال آيا چنين شخصيتي مي تواند يك فرد عادي باشد ؟ … من تاكنون هيچ يك از مردان بزرگ را برتر از اين مرد و يا نظير او نديده ام . … كمترين چيزي كه مي توانم بگويم اين است كه گويا او يكي از انبياي گذشته است و يا اين كه او موساي اسلام است و آمده تا فرعون كافر را از سرزمين خود براند . » در تحليل شخصيت امام خميني ره) با نگاهي عميق به روح ملكوتي و افكار بلند و ويژگي هاي منحصر به فرد روحي و معنوي و آثار و بركات فراوان حيات طيبه ايشان موجب شد تا ناظران بيروني در مورد ايشان بگويند كه « صداي امام خميني (ره) براي مردم ايران حكم صداي خدا را داشت . » در نظر ميليون ها انسان موحد : « او دست خدا بر روي زمين » و « هديه آسماني و ملكوتي براي خاكيان بود . »

سلوك معنوي و افكار متعالي و تقيد بي چون و چراي ايشان به دستورهاي شرعي و تعاليم اهل بيت عصمت و طهارت هر مسلمان منصفي را بر اين باور استوار مي ساخت كه « گويي شخصيتي از شخصيت هاي بزرگ صدر اسلام با معجزه اي به دنيا بازگشته تا پس از پيروزي امويان و به خون غلتيدن شهيدان ، اهل بيت سپاه علي را رهبري كند . » گرچه « امام خميني (ره) تجلي منحصر به فرد مبارزه طلبي اسلام در قبال استيلاي سياسي و اقتصادي و فرهنگي غرب بود » اما « پيام امام خميني (ره) در ميان مسلمانان ، نه فقط شيعيان بلكه در همه منطقه و جهان طنين افكند . »

 

شخصيت الهي و پيام هاي معنوي حضرت امام خميني (ره) بسياري از پيروان ساير اديان ومذاهب را به شدت تحت تأثير خود قرار داد ؛ تا آنجا كه در نظر برخي از تحليلگران و متفكران مسيحي . « او مسيح معاصر بود و دقيقا اشعه صلابت و سازش ناپذيري عيسي بن مريم بود . » و برخي ديگر از مسيحيان سخن از « تأثيرپذيري شديد از مقام و عظمت و تحمل و بردباري شكوهمند امام خميني (ره) و درك احساس عطيه و موهبت الهي در اولين ديدار با ايشان » به ميان آورده اند .

اعتراف بيگانگان شخصيت امام خميني (ره) ، علاوه بر برانگيختن تحسين جهانيان ، دشمنان ايشان و انقلاب راهم ، بر آن داشت تا از ويژگي هاي خيره كننده او سخن به ميان آورند . تا آنجا كه برخي از كارگزاران شيطان بزرگ نيز با تسليم در برابر عظمت امام خميني (ره) در اعتراف به آن اظهار داشتند . « ترديدي نمي باشد كه ايشان يكي زا مردان بزرگ تاريخ در اين قرن بود . كمتر كسي تا امروز مي توان يافت كه از جاذبه و نفوذي همانند آنچه كه نه تنها در ايران بلكه در جهان داشت برخوردار باشد و توجه قدرت هاي بزرگ را تا اين حد به خود معطوف دارد . » تايمز لندن كه به سخن گوي دويست ساله دولت استعماري انگليس معروف بوده است ، درتوصيف امام خميني (ره) مي نويسد : « امام خميني (ره) مردي بود كه توده ها را با كلام خود مسحور مي كرد . وي به زبان مردم عادي سخن مي گفت و به طرفداران فقير و محروم خود اعتماد به نفس مي بخشيد .

اين احساس آنها را قادر ساخت تا هر كسي را كه سر راهشان باشد از بين ببرند . وي به مردم نشان داد كه حتي مي توان در برابر قدرت هايي مثل آمريكا ايستاد و نهراسيد . روزنامه هرالد تريبون هم درباره امام خميني (ره) لب به اعتراف مي گشايد و مي نويسد : « آيت الله خميني يك انقلابي خستگي ناپذير بود كه تا آخرين لحظه حيات به آرزوي خود براي پي ريزي يك جامعه اسلامي و حكومت اسلامي در ايران وفادار ماند . آيت الله خميني در آنچه براي سرزمين باستاني اش مي خواست لحظه اي درنگ نكرد . وي خود را مأمور مي دانست كه مي بايد ايران را از آنچه فساد و انحطاط غرب مي ديد پاك كند و خلوص اسلامي را به ملت بازگرداند . »

 امام خميني (ره) به تقرير انديشمندان تحليل گران و صاحب نظران عميقا معتقدند با آغاز عصر امام خميني (ره) دين و دينداري در جهان گسترش يافته است و دين زنده شده و كليساها جان تازه گرفته اند و حتي … مذهبي بودن در اروپا ارزش و معناي تازه اي يافته است .ميليون ها نفر در غرب به انتظار ظهور حضرت عيسي نشسته اند و در يك كلام ، عصر امام ، عصر احياي دين و معنويت در جهان معاصر مي باشد .

۱) آيت الله مصباح يزدي :

ايشان كه از اساتيد گرانقدر حوزه علميه قم محسوب مي شوند ، مي فرمايد : « مهم ترين دست آورد حركت امام خميني (ره) احياي دين و دين گرايي در جهان معاصر بود ؛ به گونه اي كه به بركت اين حركت ، نه تنها پيروان دين اسلام بلكه پيروان ديگر اديان از جمله مسيحيت نيز حياتي دوباره يافته و در نتيجه ، گرايش به دين و دين داري در ساير ملل نيز افزايش يافته است .

ايشان در همين مورد ، به سخن يك اسقف مسيحي از مكزيك اشاره كرده كه در ديدار با ايشان اظهار داشت : « اين افتخار مخصوص شماست كه توانستيد ايمان را در دنيا زنده كنيد و بالاترين كه كشورداري را با دين داري توأم كنيد . ما مسيحيان اين توان را نداريم كه ايمان را در مردم حفظ كنيم ؛ چرا كه مردم ديگر اطميناني به ما ندارند . بالاتر اين كه نتوانستيم دين داري را با كشورداري توأم كنيم .

۲) پرفسور حميد مولانا :

وي رئيس و بنيان گذار بخش ارتباطات بين المللي دانشگاه امريكن واشنگتن دي سي است كه با بيان بخشي از تأثيرات شگرف حضرت امام خميني (ره) در جهان معاصر اظهار مي دارد : « به عقيده من هيچ صدايي در قرن بيستم مثل صداي امام خميني (ره) جهان را به لرزه در نياورد . حضرت امام خميني (ره) پس از جنگ جهاني اولين شخصيتي بودند كه به صورت جهاني طلسم سكوت را در مقابل طاغوت و ظلم شكستند .

اگر اين طلسم نشكسته بود امروز شوروي زنده بود . وي انديشمند و روزنامه نگار تازه مسلمان سوئيسياست كه در تشريح تأثيرات عظيم انقلاب اسلامي مي گويد : امروز در اروپا احساس مي شود سقوط ديوار برلين با انقلاب و قيامي كه شما آغاز كرديد مرتبط است . تأثيرات اين قيام اسلامي امروز در اروپا محسوس است . در اروپا حدود ۱۲ تا ۱۵ ميليون مسلمان زندگي مي كنند كه صد هزار نفر آنها در سوئيس هستند . وي مي افزايد : « امام خميني (ره) نه تنها مسلمانان را بيدار كردند ، بلكه بر جهان غير اسلام هم از خود تأثيراتي بر جاي نهادند» . هوبر در جايي ديگر مي گويد : « بدانيد آن مرد سالخورده كه رهبر شما بود ، هرگز نمرده است ؛ بلكه هنوز زنده است و فعال . چرا كه همه اين تحولات به دست ايشان ايجاد شده است . » وي كه دانشمندي آلماني و قائم مقام دانشكده فني دانشگاه « برمن » آلمان است ، معتقد است كه « امام خميني (ره) بيدارگر همه موحدان در عصر ما است . احياي دين و معنويت در روزگاري كه سيطره ماديت و ابزار مادي و انديشه هاي ضد معنوي جامعه بشري را در چنبره خود گرفته بود. مديون امام خميني (ره) و ياران انقلاب اسلامي است . »

۳) محمد لنسل :

وي رئيس مركز فرهنگي تجديد حيات اسلام در اتريش است كه در مقاله اي تحت عنوان تأثير نهضت امام خميني (ره) بر اروپا مي نويسد : « بي ترديد انقلاب اسلامي امام خميني (ره) نه تنها تصوير تازه اي از اسلام در اروپا ارائه كرد ، بلكه حتي زندگي مذهبي غيرمسلمانان را هم دگرگون ساخت ؛ به عبارت ديگر امروز حتي در اروپا نيز مذهبي بودن ارزش و معناي تازه اي يافته است . اين عبارت را رئيس جمهور اسبق اتريش در يك سخنراني بيان كرد كه انقلاب اسلامي به تمامي افراد مذهبي اعتبار و اتكاء به نفس تازه اس ارزاني داشت . »

۴) طلال عتريسي :

ايشان استاد دانشگاه لبنان است كه با تأكيد بر پيوند اساسي تحولات جاري در زمينه رويكرد معنوي بشر با قيام الهي حضرت امام خميني (ره) تصريح مي كند : « رهبري امام خميني (ره) و پيروزي انقلاب اسلامي ، اساس حركت و تمدن جهاني كنوني مي باشد . »

۵) پرفسور اسماعيل كيلبس :

او فيلسوف برجسته اسپانيايي زبان ها است كه با اشاره به حيات مجدد دين در صحنه زندگي بشر در وصف جايگاه حضرت امام خميني (ره) مي گويد : « دين زنده شده است ، كليساها جان تازه گرفته اند ، توجه به مذهب و انديشه هاي مذهبي در دانشگاه ها ديگر زشت و كم بها تلقي نمي شود . زيبايي هاي معنوي در زندگي روزمره مورد بازيابي قرار گرفته است ، جهان براي نجات و زيبا كردن روابط اجتماعي اش به قدرت دين و جاذبه هاي معنوي گرايش شديد پيدا كرده است و اين همه ناشي از دعوت نويني بوده كه امام خميني (ره) با انقلاب ديني اش در عرصه افكار و ذهنيت جامعه جهاني آغاز كرد . » 

تـأثيرات امام خميني (ره) تحولات مهم جامعه بشري پس از عهد رنسانس و انزواي بيش از پيش شعائر ديني و ايمان مذهبي در غرب و رشد سريع تفكرات الحادي ماترياليستي و گرايش برخي كشورهاي جهان به نظام فكري – سياسي ماركسيستي ، بسياري از صاحب نظران را به اين باور هدايت كرد كه انزوا و اضمحلال كامل ، سرنوشت محتوم اديان الهي است . امام قيام امام خميني (ره) و موفقيت انقلاب اسلامي شرايط جديدي را به وجود آورد كه حاكي از ورود جهان به دوره اي متفاوت از ادوار گذشته و عصري با ويژگي هاي ممتاز ديني و معنوي بود .

آن چه اكنون به وضوح مشهود است ، با استمرار انقلاب اسلامي و گسترش حيرت آور دايره نفوذ پيام هاي معنوي آن ، دنياي ما شاهد تحولات عظيمي گشته است و دوراني جديد آغاز شده است .

۱) امام خميني (ره) و احياي حيات دينی :

موهبت آسماني انقلاب اسلامي كه در حقيقت سرآغاز عصر جديد در حيات بشري گرديد ، مبدأ زماني تجديد هويت معنوي و ديني و اسلامي انسان معاصر محسوب مي گردد . تحليلگران زيادي بر اين باورند كه تجديد حيات معنوي و ديني بشر « با پيروزي انقلاب اسلامي در ايران آغاز شده است و به اين لحاظ دهه شصت را بايد اولين دهه از اين تجديد عهد محسوب داشت . » به همين جهت بايد گفت : « اگر بنا باشد تاريخي را براي احياي هويت ديني در جهان معاصر در نظر بگيريم ، آن تاريخ ۱۹۷۹ ميلادي است ؛ يعني مقارن با پيروزي انقلاب اسلامي ايران كه خيزش عظيمي را براي تفكرات ديني در تمام اديان به وجود آورده است . آخرين آمارها در مورد احياي تفكر ديني كه در سال ۱۹۹۰ صورت پذيرفته نشان مي دهد كه تقريبا ۷۰ درصد مردم اروپا احساس دينداري مي كنند .

در تمام اديان از هندويسم گرفته تا بوديسم و … و انواع فرقه هاي مسيحيت ، همه از يك نوع بازگشت به تفكر ديني خبر مي دهند و انقلاب اسلامي ايران موجب احياي تفكر ديني در جهان گشت . » صاحب نظران زيادي بر اين باورند كه تأثيرات انقلاب اسلامي بر تجديد حيات هويت ديني بشر بسيار عميق مي باشد . دكتر « سعيد محمد الشهابي » سردبير مجله معروف و پر تيراژ العالم ، در اين باره مي گويد :« انقلاب اسلامي ايران نه تنها در جامعه اسلامي بلكه در اكثر جوامع تأثير اساسي و بنيادي داشته است . بي شك طي بيست سال گذشته هيچ حركتي به اندازه انقلاب ايران نتوانسته بر جامعه بشري تأثير گذار باشد ، دين نقش اساسي و حياتي در اجتماع دارد و انقلاب اسلامي ايران اين نور را بر بشريت تاباند و روشني بخشيد . » وي اضافه نمود : « انقلاب اسلامي سبب شد تا روشنفكران و متفكران ضرورت توجه به مسائل ديني و تأثير آن بر وجدان بشريت و افكار سياسي – اجتماعي را به خوبي مورد توجه قرار دهند . ما در عصر انقلاب اسلامي شاهد رجوع و تمسك مسلمين و غيرمسلمين به اهل دين شديم . »

تأثيرات گسترده انقلاب اسلامي حضرت امام خميني (ره) بر حيات ديني و معنوي انسان معاصر ، توجه تحليلگران بين المللي را در رسانه ها به خود جلب نموده است . شبكه اول تلويزيوني بي بي سي انگليس در يكي از قسمت هاي مجموعه برنامه مستند خود به نام « قرن دوم » كه به مناسبت نزديك شدن قرن ۲۱ تهيه كرده بود ، به بحث و بررسي پيرامون موضوع مورد اشاره پرداخته ، مي گويد : « آنچه در ايران در سال ۱۹۷۹ رخ داد ، نه تنها براي ايرانيان بلكه براي تمام اديان جهاني نقطه عطفي بود ؛ نقطه عطفي كه از بازگشت ميليون ها نفر در سراسر دنيا به اصول گرايي مذهبي خبر مي دهد . » به گفته اين شبكه ، « در سراسر جهان ، پيروان ديگر اديان مانند ، مسيحيت ، يهوديت ، و هندو نيز به اصول گرايي مذهبي روي آوردند .حتي در تركيه نيز كه هفتاد سال قبل با مذهب وارد جنگ شده بود ، روند بازگشت به اصول اسلامي سرعت گرفته است . »

پيروزي انقلاب اسلامي در عرصه اي مختلف و رجعت دوباره بشر معاصر به باورهاي ديني تحليل گران غرب را به بيان اعترافات صريحي در خصوص غفلت قدرت هاي جهاني از پتانسيل عظيم دين واداشته است . دانيل پاپيس رئيس انجمن سياست خارجي ايالات متحده آمريكا ، در كنفرانسي در اسلامبول تركيه گفت : « بايد اعتراف كنيم كه پيش از پيروزي انقلاب اسلامي ما براي افكار ديني و مذهبي هيچ جايي باز نكرده بوديم ، ولي از اين پس براي ما آمريكايي ها ضروري است كه زمينه اي جهت مطالعه و تحقيق پيرامون مذهب فراهم آوريم . » سخنان « بري رابين » از روزنامه نگاران معروف غربي و نويسنده مقاله اسلام نرمال در جلسه روزنامه نگاران معروف غربي در شهر بروكسل وجه ديگري از واقعيت مورد اشاره ما مي باشد .

وي در اين جلسه گفت : « واشنگتن در سال هاي گذشته اهميت دين در ارتباطات سياسي و ديپلماسي را درك نكرده بود و اين مسأله مشكلات فراواني را براي ما آمريكايي ها به وجود آوردكه براي واشنگتن گران تمام شد . » « رابين » افزود « اگر بخواهيم در آينده با اين مشكلات مواجه نباشيم بايد اين مطلب را بپذيريم و آن را درك كنيم كه دين يك واقعيت اساسي و زيربنايي جوامع بشري است . » به واسطه شرايط جديد جهاني و تأثيرات رو به افزايش دين در جهان معاصر « بعد از انقلاب اسلامي تحولي عظيم در ارزيابي دين در آمريكا به وجود آمده است ؛ به طوري كه امروز دين در همه مجامع علمي ، فرهنگي و سياسي و … مورد بحث است . » و تحقيقات متنوعي در اين باره به صورت مداوم صورت مي پذيرد چنان كه : « پنج سال پيش در آمريكا مسأله اصول گرايي ديني در جهان را بررسي كردند و پنج كتاب مختلف از اديان متفاوت ، نظير اسلام ، مسيحيت و يهود و … در خصوص آن منتشر كردند و جالب اين كه همه كتب منتشر شده مسأله ريشه دار بودن دين و اعتقادات در جامعه را بررسي و مورد توجه قرار داده اند . » در هر حال نقش اساسي انقلاب اسلامي در اين خصوص ، غيرقابل انكار بوده است .

اين موارد قبل از پيروزي انقلاب اسلامي وجود نداشت و بعد از پيروزي انقلاب اسلامي نمودار شد . چنان كه نويسنده و تحليل گر روزنامه تايمز چاپ لندن مي نويسد : « … در پاييز ۱۳۵۷ دنياي غرب به دليل انقلاب ايران بار ديگر اسلام را كشف كرد … و ما غربي ها خيلي زود فهميديم كه الله اكبر به معناي خدا بزرگتر است مي باشد . »

۲) امام خميني (ره) و بطلان نظريه هاي ضد دينی :

در سال هاي متمادي پيش از انقلاب اسلامي « پيروزي نظريات مادي آن چنان حتمي به نظر مي رسيد كه انديشوران قرن هجدهم مانند « بيل » و فلاسفه دائره المعارفي فرانسه به طور كلي ، مكان و منزلتي براي دين در آينده قائل نبودند . به همين نحو در قرن نوزدهم فلسفه هايي پديد آمد كه يا به طور كلي منكر دين مي شد ، مانند فلسفه ماركس و يا خود مذهبي دروغين را جايگزين اديان آسماني حوزه نفوذ اديان بزرگ الهي به ويژه دين مبين اسلام ، امروزه ديگر تحليل گران وقايع سياسي و تحولات اجتماعي به خود جرأت انكار جايگاه رفيع دين در اجتماع بشري و پيش بيني انزواي آن را در آينده جهان معاصر نمي دهند ، بلكه با چرخشي ۱۸۰ درجه اي از مواضع پيشينيان خود تصريح مي نمايند : « بازي قدرت جهاني كه در دهه هاي آينده پديد خواهد آمد ، بدون در نظر گرفتن قدرت روزافزون اسلام ، مذاهب كاتوليك و مذاهب ديگر قابل درك نيست . »

با كاوشي هر چند مختصر در كلام نخبگان سياسي و اجتماعي شرق و غرب ، شاهد هستيم كه انديشه هاي امام خميني (ره) در ميان جوامع مختلف بشري و حتي رهبران اين جوامع به شدت ريشه دوانده است و به رغم تبليغات منفي رسانه هاي غربي عليه جمهوري اسلامي و انقلاب اسلامي ايران، ايدئولوژي هايي كه موجبات شكل گيري اين انقلاب را فراهم كرده اند ، اكنون به كانون توجه انديشمندان تبديل شده اند ، چرا كه بسياري از متفكرين نقش ويژه اي را براي اين ايدئولوژي هاي ديني قائلند و معتقدند كه اين ايدئولوژي هاي برگرفته از انقلاب حضرت امام خميني (ره) ، كمر سكولاريسم را به خاك خواهد ماليد و در نهايت پايان تاريخ نه به واسطه انديشه هاي ليبرال و سكولار كه با پيروزي انديشه هاي مذهبي و ديني رقم خواهد خورد . شايد اعتراف تلويحي « فرانسيس فوكوياما » يكي از بزرگترين نظريه پردازان عصر انديشه ليبرال دموكراسي ، به شكست اين گفتمان در مقاله « پايان تاريخ » هم ناظر به همين امر باشد .

1)نهج البلاغه، حکمت  147

منبع:مجله دانشگاه تمدن ساز مركز اسناد انقلاب اسلامی