یه شهردار ی بود ...
یه شهـردار بود ارومیه،
وقتی فهمید جوونی ازدواج ڪرده
و ڪار نداره فوری نامه نوشت ، تا ڪاری تو شهرداری بهش بدند .
چند ماه اول هم از جیب خودش حقوقش رو داد !!!
یاد و خاطره شهید مهدی باکری گرامی .
شهدا منتظر یک نیم نگاهی ……
…………………………………
| نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط سامیه بانو در 1396/06/06 ساعت 07:40:00 ق.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید
-
-
آمریکا اسرائیل «اعتماد به نفس» «امام خمینی» «امام زمان (عج)» انتخابات «ایران زیبا» ترامپ جنگ «حادثه تروریستی کرمان» «حمله تروریستی» داعش «رسانه شو» «رژیم صهیونیستی» «سردار سلیمانی» «سمیه مسگرزاده» سوریه سپاه شهادت شهدا شهید «شهید آوینی» «شهید بهشتی» «شهید حججی» صهیونیست عربستان فتنه فرهنگ «فرهنگ مهدویت» «فضای مجازی» فلسطین مذاکره «مردان بی ادعا» مرگ مهدویت «موسسه فرهنگی تبلیغی رسانه شو» «نسیم یار» «نهج البلاغه» کرمان «کلام رهبری»
محمود-----ی: سلام.امروزتاریخ ۱۴۰۴/3/9هست توفیق شد برسر مزارع شهیدرفتم خی…- مرضیه: سجاد جان، الساعه همنشین امیرالمؤمنین ع باشی. برای نماز خوان…
- سید مجید علوی باجگانی: سوالم این بود که این شعر از کیست ؟
- جواد: اللهم صل علی محمد ص و آل محمد ص و عجل فرجهم …. روحت ش…
- انرژی ها: یکی از ارکان اصلی ستاد رسانه ای اصلاح طلبان هست ایشون
- محبت: باید چطور بفهمیم
اوقات شرعی
اذان صبح: 
طلوع آفتاب: 
اذان ظهر: 
غروب آفتاب: 
اذان مغرب: 
نیمه شب شرعی: